يک کارشناس عالي علوم دفاعي استرات‍ژيک گفت: تعطیلی دولت آمریکا و مرخصی اجباری حدود یک میلیون کارمندان آن مظهری از بحران در این کشور است بنابر این در چنین شرایطی آمریکا برای حفظ موقعیت خویش نیازمند اشغال و تصاحب همه منابع نفتی کل خاورمیانه است و چنین امری جز با تجزیه همه کشورهای اسلامی از جمله ایران و عربستان ممکن نخواهد بود.

به گزارش خبرنگار  سیاست خارجی باشگاه خبر نگاران "محمدحسن قدیری ابیانه" کارشناس عالی علوم دفاعی استراتژیک در یادداشتی به برسی اظهارات نتانیاهو در سازمان ملل و وضعیت سیاسی حال حاضر آمریکا پرداخت.

متن یادداشت به شرح زیر است

کنگره آمریکا، کاخ سفید، رسانه‌های گروهی و اقتصاد آمریکا در دست صهیونیست‌ها قرار دارد و سیاست خاورمیانه‌ای آمریکا را نیز آنها تعیین می‌کنند، به طوری که منافع اسرائیل بر منافع آمریکا اولویت دارد و منافعی که این کشور برای خود تعریف کرده کاملا با منافع ایران و جهان اسلام در تضاد است.

ایالات متحده آمریکا 17 هزار میلیارد دلار بدهی فدرال دارد و این در حالی است که کل ارزش ذخایر نفت و گاز  ایران حدود 3 هزار میلیارد دلار ارزیابی شده است، یعنی بدهی فدرال آمریکا بیش از 5 برار کل ذخایر نفت و گاز ایران است و البته این میزان بدهی به غیر از بدهی ایالت‌ها و شهرداری‌ها و نیز بدهی شخصی افراد است. به عبارت دیگر دولت بابت هر شهروند خود حدود 70 هزار دلار بدهی به بار آورده است.

این در حالی است که دلارهای آمریکا را که نزد خارجیان است نيز باید جزئی از بدهی‌های این کشور به حساب آورد، زیرا آمریکا باید به جای این دلارها کالا و خدمات ارزشمند ارائه دهد. ابعاد بدهی‌های آمریکا مرتبا در حال افزایش است در نتیجه این کشور رو به سقوط بوده و در حال از دست دادن موقعیت تک ابر قدرتی خود در جهان است.

 جهان در حال تجربه چند قطبی شدن بوده و این در شرایطی است که بیداری اسلامی به سمت شکل‌‍گیری تمدن اسلامی رو به پیشرفت بوده و نفوذ و موقعیت جمهوری اسلامی نیز سیر صعودی دارد.

تعطیلی دولت آمریکا و مرخصی اجباری حدود یک میلیون کارمندان آن مظهری از بحران در این کشور است، بنابر این در چنین شرایطی آمریکا برای حفظ موقعیت خویش نیازمند اشغال و تصاحب همه منابع نفتی کل خاورمیانه است و چنین امری جز با تجزیه همه کشورهای اسلامی از جمله ایران و عربستان ممکن نخواهد بود. روزنامه نیویورک تایمز نیز اخیرا نقشه‌ای را منتشر کرد که تجزیه عربستان به پنج کشور را نشان می‌داد.

تجزیه ایران نیز از اهداف اصلی آمریکا است و هدف آنها جایگزینی حکومتی دیگر در ایران نیست، بلکه تجزیه ایران به چند کشور و بر هم زدن اتحاد و یک‌پارچگی ملتمان هدف آنها است و با توجه به نیاز تمام قطب‌های جهان به نفت و گاز، در نتیجه تصاحب این منابع می‌‍تواند مانع شکل‌گیری چند قطبی شدن جهان و ترمیم موقعیت تک ابر قدرتی آمريکا شود.

همچنين ایالات متحده هرگز حاضر نخواهد شد به خاطر مذاکره و یا برقراری روابط دیپلماتیک، دست از توطئه برای ممانعت از سقوط کشورشان بردارد.

تحمیل رژیم صهیونیستی به منطقه و تبدیل آن به یک پادگاه نظامی برای جلوگیری از تمدن اسلامی است و رژیم صهیونیستی می‌داند بدون حمایت آمریکا مضمحل می‌گردد، بنابراین رابطه این دو یک رابطه استراتژیک است. معاون رئیس جمهور آمریکا اخیرا اعلام کرد که اگر اسرائیل وجود نمی داشت ما آن را به وجود می آوردیم تا منافع آمریکا را حفظ کنیم.

همه جناح‌های آمریکایی اعم از دموکرات و جمهوری‌‍خواه در ضرورت تجزیه ایران تردیدي ندارند و تنها راه رسیدن به این امر است که آنها را به اختلاف وا داشته است.

مذاکرات با آمریکا منجر به خاتمه بخشیدن به توطئه‌های آمریکا نخواهد شد و آنها به دشمنی‌شان با کشورمان ادامه خواهند داد اما دکتر روحانی در بخشی از سخنانش در این جلسه با اشاره به اتفاقات اخیر رخ داده میان ایران وآمریکا گفت: "ما در مسئله مهمی که در سیاست خارجی پیش رو داریم از دو حال خارج نیست، یا موفق می شویم یا شکست می خوریم. به نظر بنده با همه علائم و قرائن انشاءا... به حول قوه الهی ما پیروز می شویم. اگر پیروز می شویم، باید راه را برای این پیروزی تسهیل کنیم و راه را آماده کنیم، موانع را برداریم. اگر خدای ناکرده شکست بخوریم که این احتمال به نظر بنده بسیار ضعیف است، ما می توانیم حجت کافی برای دنیا و مردم خودمان داشته باشیم. ما با کسی لجبازی نکردیم. ما در مسیر راه مذاکره کسی را تحقیر نکردیم، ما به کسی فحش ندادیم، ما اهانت نکردیم، ما با منطق حرکت کردیم، با منطق رفتار کردیم."

این سیاست دکتر روحانی یک تاثیر بسیار مهم دارد و آن اینکه دیگر کسی نمی تواند بگوید دشمنی آمریکا به خاطر مواضع تند مقامات ایرانی بوده بلکه متوجه خواهند شد که ریشه در خباثت آمریکا نسبت به ملت ایران دارد. آنگاه خواب‌ها هم از خواب بیدار می‌شوند و انسجام قوی‌تر ملی در مقابله با توطئه‌های و تحریم‌ها و تهدیدها صورت می‌‍گیرد و این انسجام ملی برای مقابله با توطئه‌ها ضروری است.

افرادی هستند که تصور می‌کنند همه مشکلات ایران به خاطر تحریم‌های آمریکا است اما واقعیت این است که حداکثر 20 درصد مشکلات اقتصادی ایران ناشی از تحریم‌های خارجی است و 10 الی 20 در صد دیگر تحت تاثیر سیاست‌های درست یا غلط دولت است، اما آنچه بیش از هر چیزدیگری در عقب افتادگی و پیشرفت کشورمان موثر خواهد بود عملکرد مردم است و آنچه برای اقتصاد یک کشور خطرناک خواهد بود «خود تحریمی» است یعنی تحریم کالاهای ایران به نفع کالاهای خارجی از طریق ترجیح گالای خارجی نسبت به کالاهای داخلی، روزهای تعطیل زیاد، ضعف فرهنگ و وجدان کاری ، احتکار کالاهایی که دچار کمبود در آن هستیم.

راه حل تمامی این مسائل ذکر شده تحقق شعارهای مقام معظم رهبری است از جمله: همت مضاعف، کار مضاعف، جهاد اقتصادی، حماسه اقتصادی و ... است و اگر همه مردم و از جمله مسئولین برای تحقق این شعارها و رفع ضعف‌های داخلی بکوشند مشکلات حل شده و دشمنان نیز از تأثیر تحریم نا امید خواهند شد  به ویژه اگر مشاهده کنند که ایران توانسته تحریم ها را به فرصتی برای پیشرفت تبدیل کند.

بنابراین نباید از تلاش های نتانیاهو و هم سویی آمریکایی‌ها با وی تعجب کرد و دیپلماسی نرم دولت را که من آن را تهاجم نرم می‌نامم باید تا روشن شدن ماهیت خصمانه آمریکا علیه ملتمان ادامه یابد و همه اقشار کشورمان به روشنی به ماهیت آنان پی ببرند و این اگاهی برای انسجام عمومی در مقابل توطئه‌ها کارساز است.

 دشمنان در هر حال در مقابله با انقلاب اسلامی همچون گذشته شکست را تجربه خواهند کرد و جمهری اسلامی ایران راه خود را برای پیشرفت ادامه خواهد داد.

همواره ملت‌های بیشتری نسبت به زیاده خواهی و سلطه آمریکا واکنش نشان خواهند داد و مخالفت با سیاست‌های آمریکا نیز به درون این کشور کشیده شده  که جنبش 99 درصدی یک نمونه از آن است. باید پذیرفت که آمریکا رو به سقوط است و تعطیلی آمریکا در روزهای اخیرحاکي از اين موضوع است.

انتهاي پيام/
برچسب ها: آمریکا ، بدهی ، ایران ، سیاست
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار