به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، برخی با طرز فکرشان خودشان را از نعمت همراهی با دوستانی همدل و دلسوز محروم میکنند. در صورتی که براساس نظر روانشناسان، روابط دوستانه هیچوقت جای روابط خانوادگی را نمیگیرد و پس از آن مطرح میشود، اما همچنان مهم است و باید وجود داشته باشد.
دکتر اسماء عاقبتی، روانشناس بالینی و متخصص در زمینه کودک و نوجوان در گفتوگو با جامجم دوستی را چنین تعریف میکند و میگوید: دوستی به معنای برقراری ارتباطی نزدیک و صمیمی میان دو یا چند نفر است که مهمترین ویژگی آن نیز وفاداری و همفکری افراد است.
البته همانطور که گفته شد، روابط دوستانه هیچوقت قرار نیست جای روابط خانوادگی را بگیرد و به گفته این روانشناس، اولین و مهمترین ارتباط انسان در محیط خانواده و در تعامل با اعضای خانوادهاش برقرار میشود و پس از آن، دوستان فرد هستند که نقش مهمی در زندگی اجتماعی او ایفا میکنند.
فرصتهایی که نباید از دست برودبسیاری از پدر و مادرها به دوستیهای دوران پیشدبستانی و دبستان اهمیتی نمیدهند و میگویند این دوستیها پایدار نیست. برای همین هم مشکلی ایجاد نخواهد کرد و دردسرساز نخواهد شد. گروهی دیگر اما به طور کلی دوستیهای دوران تحصیل را ناپایدار میدانند و اعتقادی به نقش مهم این روابط در زندگی اجتماعی انسان ندارند.
اما آیا واقعا دوستیهای دوران دبستان و دبیرستان بیاهمیت است و نباید بهطور جدی در مورد آنها فکر شود؟ اگر چنین است پس چرا خیلی افراد سالها بعد از تمام شدن درس و مدرسه باز هم سراغ دوستان قدیمی را میگیرند و میخواهند آنها را پیدا کنند؟
دکتر عاقبتی در اینباره یادآور میشود: مهدهایکودک و مدرسهها نهتنها موقعیت خوبی برای آموزش کودکان است که حتی میتواند فضایی ایدهآل برای دوستیابی و تقویت ارتباطات اجتماعی بچهها نیز باشد.
آنطور که تحقیقات و مطالعات نشان میدهد، بچهها بعد از خانواده بیشترین وقت خود را همراه با دوستانشان سپری میکنند و بیشک از آنها تاثیر میگیرند و تاثیراتی هم بر آنها میگذارند. این استادیار دانشگاه ضمن بیان این مطلب خاطرنشان میکند: دوستیهای کودک و روابط دوستانهای که آنها با هم دارند، میتواند با کاهش استرسها و فراهمکردن فرصتی برای صحبت درباره مشکلات و مسائلی که با آن روبهرو هستند، موجب بهبود سلامت روان کودکان شود. بنابراین نباید این دوستیها را بیاهمیت دانست و نسبت به روابط دوستانه و دوستان کودک بیتوجهی کرد.
شما کجای این رابطه هستید؟همه پدر و مادرها نگران فرزندانشان هستند و همین حس نگرانی باعث میشود گاهی بیش از آنچه نیاز است در کارهای مربوط به آنها مداخله کنند. انتخاب دوستان و رفت و آمد با آنها هم یکی از موضوعاتی است که بسیاری از والدین را نگران و فکرشان را مشغول میکند.
خانم حمیدی که سالهاست چنین دغدغهای دارد و دائم نگران فرزندانش است، میگوید: بارها تصمیم گرفتهام کاری به بچهها نداشته باشم تا با هر کس میخواهند دوست شوند، اما بیتوجهی هم نمیتواند شیوه خوبی باشد و میدانم نتیجه مطلوبی ندارد. احساس میکنم میان این دو انتخاب گیر افتادهام و نمیتوانم بهترین را پیدا کنم.
اگر خیلی پرسوجو کنم و از دوستانشان بپرسم، خوششان نمیآید و این نگرانی را به حساب دخالت میگذارند، اگر هم اصلا کاری به آنها نداشته باشم، خودم نگرانم و نمیتوانم براحتی زندگی کنم؛ چراکه ممکن است خطرات و مشکلاتی آنها را تهدید کند.
البته این مشکل فقط مخصوص خانم حمیدی نیست و خیلیهای دیگر هم با این شرایط روبهرو هستند. بخصوص کسانی که فرزندان بزرگتری دارند و تصور میکنند در این سن و سال، بچهها خودشان میتوانند تصمیم درستی بگیرند. اما آنطور که دکتر عاقبتی میگوید والدین باید در این مورد به فرزندانشان کمک کنند و آنها را تنها نگذارند. به عبارت دیگر، حتی در مورد بچههایی که دوره راهنمایی یا دبیرستان را میگذرانند نیز لازم است والدین بر روابط دوستانه و نوع دوستیهایشان نظارت و توجه کافی داشته باشند.
وی میافزاید: بچههایی که سن کمتری دارند، معمولا در این مورد تجربه کافی نداشته و به همین دلیل ممکن است مرتکب اشتباهات متعددی شوند. بنابراین، این شیوه که والدین منتظر بمانند و فقط شاهد ایجاد مشکلات یا تاثیرات منفی دوستان بر کودک باشند، به هیچ عنوان کار عاقلانه و صحیحی نیست.
این روانشناس به والدین توصیه میکند، زمانی که بچهها وارد اجتماع میشوند و در جمع دوستان همسن و سال قرار میگیرند ـ مانند بازگشایی مدارس یا حضور در مهدکودک ـ با شیوهای خاص به آنها کمک کنند تا بهترین فرد را برای دوستی انتخاب کرده و رابطه خوبی با او برقرار کند.
یکی از بهترین شیوههای آموزش دوستیابی مانند دیگر مسائل تربیتی الگوسازی است. به این معنا که والدین هم باید روابط دوستانه موفقی با دیگران برقرار کنند. آنطور که این استادیار دانشگاه میگوید: افرادی که منزوی هستند و ارتباطات اجتماعی خوبی ندارند، نمیتوانند الگوی خوبی برای فرزندانشان باشند. در حقیقت، کسانی که با دوستانشان رابطه خوبی برقرار نمیکنند، به آنها دروغ میگویند، تنهایی را ترجیح میدهند یا رفتاری سرد و خشک با دوستان دارند، این نکات را به طور غیرمستقیم به فرزندشان هم میآموزند.
بنابراین از این کودک نمیتوان انتظار داشت در روابط دوستانه موفق عمل کند. در مقابل، افرادی که اهل معاشرت هستند و دوستان زیادی دارند، به فرزندشان هم میآموزند روابط دوستانه چقدر مهم است و چطور باید ایجاد و حفظ شود.
دوستی هم آموختنی استقرار نیست فقط نکات علمی و مفاهیم درسی را به کودکان بیاموزیم. مهارتهای اجتماعی هم یکی از مهمترین موضوعاتی است که باید به بچهها آموزش داده شود تا بتوانند زندگی موفقی داشته باشند. برخی از افراد از نظر علمی به مدارج بالایی دست یافتهاند، اما بهدلیل ناآشنایی با مهارتهای ارتباطی و اجتماعی نمیتوانند در زندگی آنطور که باید پیشرفت کنند و به موفقیتهای بیشتری دست یابند.
شاید شما هم کسانی را دیده باشید که هیچ دوست و یاوری ندارند و خودشان را هم مقصر این وضع نمیدانند. آنها خیلی راحت و ساده فقط میگویند «نمیدانیم چطور باید با دیگران ارتباط برقرار کرد!»
در صورتیکه داشتن روابط اجتماعی موفق و مناسب نهتنها میتواند به فرد کمک کند که حتی برای ادامه زندگی در جامعه ضروری هم است و آنطور که کارشناسان میگویند بدون وجود چنین روابطی، بخشی از استعدادها و تواناییهای فرد نیز شکوفا نخواهد شد.
دکتر عاقبتی در اینباره میگوید: بسیاری از بچهها و بخصوص آنها که سن کمتری دارند، ممکن است ندانند چطور باید با دیگران رابطه دوستانه برقرار کرد. بنابراین والدین باید این نکته را به بچهها بیاموزند و برایشان توضیح دهند چطور میتوان با دیگران دوست شد و رابطهای موفق با آنها داشت.
تقویت ارتباطات اجتماعی و کمکگرفتن از آن یکی از شیوههای مهمی است که به گفته این روانشناس میتواند در این زمینه به شما کمک کند. بنابراین از همان سنین کودکی باید مهارتهای برقراری ارتباط اجتماعی را به فرزندان بیاموزید و این کار را با آنها تمرین کنید. بهعنوان نمونه، انجام دادن کارهای مشترک یکی از بهترین روشها برای تقویت مهارتهای اجتماعی است.
وی میافزاید: خوب است فقط به آموزش تئوری این نکات اکتفا نکنید و در یک بازی عملی این روشها را با فرزندتان تمرین کنید. همچنین اگر کودک خیلی در دوستیابی مشکل دارد و خودش نمیتواند به تنهایی از عهده این کار بربیاید، باید به او در مراحل اولیه کمک کنید. در این شرایط هم اگر با والدین کودکی که فکر میکنید مناسب دوستی با فرزند شماست، بیشتر آشنا شوید و حتی آنها را به خانهتان دعوت کنید به کودک کمک بزرگی کردهاید.
سازگاری با محیط به کمک مهارتهای اجتماعیشاید بچهها خیلی راحت نتوانند خودشان را با محیطی که در آن قرار میگیرند، هماهنگ کنند و این ناسازگاری و نبود هماهنگی هم مسلما نتایج خوبی برای آنها نخواهد داشت. حضور در مدرسه و قرار گرفتن در اجتماع جدید یکی از همین موارد است که میتواند برای بسیاری از بچهها و پس از آن خانوادههایشان نگرانکننده باشد. پدر و مادرهایی که تصور میکنند آموزش مهارتهای اجتماعی ضرورتی ندارد و آنهایی که هیچوقت به این موضوع اهمیت ندادهاند، در این مواقع با مشکلات بیشتری مواجه خواهند شد.
اینها همه در حالی است که متخصصان میگویند آموزش سلام کردن و شروع یک گفتوگوی ساده و دوستانه میتواند از سنین خردسالی آغاز شود و در بزرگسالی هم به فرزند شما کمک کند. در واقع، انسانهایی که روابط اجتماعی بیشتر و موفقتری با دیگران دارند، معمولا به موقعیتهای بهتری هم دست مییابند و استعدادهایشان نیز بیشتر نمایان میشود. شاید به همین دلیل است که هیچوقت فردی در تنهایی و انزوا نمیتواند به موفقیتهای چشمگیر دست یابد. بنابراین خوب است از همان سنین کودکی بچهها را در محیطهای اجتماعی قرار داده و برقراری ارتباط و حفظ آن را به کودکان بیاموزیم.
کودکانی که همیشه تنها میمانندیکی از دغدغههای والدین و بخصوص والدین بچههایی که تازه به مدرسه یا مهدکودک رفتهاند، تنهاماندن فرزندشان است. بسیاری از بچهها نمیتوانند با کسی دوست شوند یا این رابطه را ادامه دهند. برای همین هم والدین نگران میشوند و به فکر پیدا کردن مشکل و برطرفکردن آن میافتند.
بچههایی که نمیتوانند رابطه دوستانه جدیدی را شروع کنند باید بیشتر و بهتر با مهارتهای اجتماعی آشنا شوند. بنابراین در این شرایط خوب است بیشتر با فرزندتان درباره این مهارتها صحبت کرده و در عمل هم به او نشان دهید و با هم تمرین کنید.
خیلیها هم دوست پیدا میکنند، ولی بعد از مدت کوتاهی روابطشان به هم میخورد و دوباره تنها میشوند. در این شرایط هم پدر و مادر ممکن است تصور کنند فرزندشان مشکلی دارد و به شیوه طبیعی نمیتواند در جمع حاضر شود. در حالی که به گفته این روانشناسان، دوستیهای دوران کودکی معمولا همینطور است؛ یعنی بچهها دائم با هم قهر میکنند و خیلی زود هم دوباره همه چیز را فراموش کرده و با هم آشتی میکنند.
با این حال، در صورتی که معلمها و مسئولان مدرسه متوجه تنهایی و انزوای همیشگی کودک شوند و به پدر و مادرش اطلاع دهند که او بچهای منزوی و گوشهگیر است، شاید بد نباشد با یک متخصص مشورت کنند تا هرچه زودتر این مشکل برطرف شود.