يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ ۖ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ [٣٥:١٥]
ای مردم شما (همگی) نیازمند به خدائید؛ تنها خداوند است که بینیاز و شایسته هر گونه حمد و ستایش است!
اگرپیامبر اکرم فرمود: «فقر من مایه افتخارمن است» اگرچه در معنی ظاهر نیز درست است که فقر او نشانهٔ بی اعتنایی او به تعینات دنیوی است و نشان آن است که پیامبری را دکّانی برای کسب مال نکرده است اما معنی متعالی تراین است که او به فقرذاتی آدمی در برابر آن غنی بالذات آگاه شده است و خود را مالک هیچ چیز نمی داند و همه چیز را ازآنِ مالک الملک می بیند.
ما در رهِ عشقِ تو اسیرانِ بلاییم کس نیست چنین عاشق بیچاره که ماییم
برما نظری کن که در این ملک غریبیم بر ما کرمی کن که درین شهر گداییم
دیوان شمس
عاشقان همهٔ مال و ملک و هستی خود را ابراهیم وار فدای معشوق کردند تا مسکین مطلق شوند و بدین مسکین زکات حسن که بوسهٔ وصال است تعلق گیرد زیرا زکات هرچیز را وقتی به حد نصاب (حد معین) برسد ادا می کنند و آن در درجهٔ اول به مسکین تعلق می گیرد نه به ثروتمند.
نه توانگران ببخشند فقیر ناتوان را نظری کن ای توانگر که به دیدنت فقیرم
سعدی
تن من فدای جانت، سربنده و آستانت چه مرا به از گدایی چو تو پادشاه دارم
سعدی
نصاب حسن در حد کمال است زکاتم ده که مسکین و فقیرم
حافظ
قماش هستی ما را به ناز خویش بسوز که آن زکات لطیفت نصیب مسکین است
دیوان شمس
از بشارتهای حضرت عیسی بر فراز کوه که آنها را The Beatitades می گویند یکی این است که:
خوشا بر احوال مسکینان در روح زیرا ایشان وارث بهشت خواهند شد و مسکینی در روح همان فقرو نیاز و اشتیاق به دیدار پروردگار است.برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید