به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، گرچه خداوند از طریق پیامبرانش همواره انسانها را به عشق و مهرورزی و روابط انسانی دعوت میکند، اما در بخشهایی نیز بر جهاد علیه کسانی که فساد و ظلم میکنند، اشاره دارد. آنچه مسلم است جنگ امری گریزناپذیر در روابط انسانی است، چراکه در وجود انسانها علاوه بر صفاتی انسانی قوایی مثل غضب و خشم به ودیعه گذاشته شده است تا برای دفاع از آن استفاده کنند.
جامعهشناسان نیز درباره جنگ نظرات مختلفی ارائه میدهند. برخی محققان و صاحبنظران، جنگ را جزو طبیعت آدمی دانسته و گروهی دیگر بر عکس، جنگ و ستیزه را جزو طبع آدمی ندانسته و معتقدند بروز این پدیده، علت اجتماعی دارد و زندگی اجتماعی است که انسانها را وادار به جنگ میکند.
ابنخلدون، متفکر بزرگ اسلامی از کسانی است که جنگ را جزو طبیعت آدمی دانسته و میگوید: «باید دانست انواع جنگها و زد و خوردها از نخستین روزگاری که خداوند مردم را آفریده، پیوسته در میان آنان روی داده است و اصل آن از کینهتوزی و انتقامگرفتن یکی از دیگری سرچشمه میگیرد و آنوقت وابستگان هریک از دو دسته پیکارکننده به هواخواهی و تعصب برمیخیزند پس به این سبب دو گروه به نبرد با یکدیگر برانگیخته شوند و در برابر هم بایستند.
این خوی در میان بشر طبیعی است، چنانکه هیچ ملت و طایفهای دیده نمیشود که از آن بیبهره باشد و سبب این انتقامجویی غیرت و رشک و تفاخر یکدیگر یا تجاوز یا خشم گرفتن بر گروهی در راه خدا و دین او یا برانگیختهشدن در راه حفظ تاج و تخت و کوشیدن برای بنیان نهادن و استحکام آن است».
ابنخلدون چهار نوع جنگ مشخص میکند: نوع اول جنگ میان قبایل مجاور و همسایه یا عشایر رقیب است که اتفاق میافتد. نوع دوم، جنگ تجاوزطلبی و استثمارگرانه واقع میشود. نوع سوم، جهاد و جنگ ایدئولوژیک است و نوع چهارم، جنگ دفاعی حکومتهاست که با مبارزان خود و کسانی که به نوعی علیه آنها قیام میکنند، میجنگند. دو نوع از این جنگها، جنگ عدوانی و تجاوزطلبانه است، اما دو نوع دیگر، دفاعی و آزادی بخش است.
آنچه مسلم است در طول تاریخ جهان جنگهای بسیاری با انگیزههای مختلف روی کره زمین از کوچک و بزرگ رخ داده است و بررسیهای صورت گرفته روی تاریخ جنگهای ایران نشان میدهد که ایرانیان از زمان مادها تا به امروز حدود 1140 جنگ با بیگانگان انجام دادهاند که آخرین آنها جنگ هشت ساله تحمیلی و دوران دفاع مقدس بوده است.
اما بررسی جنگهای ایران نشان میدهد بیشتر جنگهای صورت گرفته میان ایران و دیگر کشورها با انگیزه دستیابی به ثروت نبوده و به غارت و چپاول نپرداختهاند و این جنگها یا جنبه دفاعی داشته است یا جنبه قدرتطلبی، حتی شاهان دوره باستان از جمله کورش کبیر که توانست کشورگشاییهای بسیاری داشته باشد بسیاری از پیروزیهایش بدون خشونت و دست یازیدن به منابع مالی دیگر کشورها صورت گرفته است، به طوری که حتی نخستین بیانیه حقوق بشر را مربوط به فرمان کورش دانستهاند، فرمانی که پس از شکست دادن نبونئید و تصرف کشور بابل نوشته شدهاست.
در بخشهایی از این فرمان آمده است من بردهداری را برانداختم، به بدبختیهای آنان پایان بخشیدم. فرمان دادم همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند. فرمان دادم هیچکس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند. فرمان دادم تمام نیایشگاههایی را که بسته شده بود، بگشایند. همه خدایان این نیایشگاهها را به جاهای خود بازگرداندم. همه مردمانی را که پراکنده و آواره شده بودند به جایگاههای خود برگرداندم، خانههای ویران آنان را آباد کردم.
صدور چنین فرمانی آن هم در زمانی که بسیاری از پادشاهان آن دوره به چپاول و کشت و کشتار فکر میکردند، نشان میدهد ایرانیان در کشورگشایی هم به موضوعاتی والاتر فکر میکردند و داشتن چنین تمدنی، افتخاری است برای ما ایرانیان. فرمان کورش از آنچنان اهمیتی برخوردار است که سال ۱۹۷۱ میلادی، سازمان ملل آن را به شش زبان رسمی منتشر کرد و بدلی از این منشور نیز در مقر سازمان ملل متحد در شهر نیویورک نگهداری میشود.
در دوران پیش از اسلام، ساسانیان به عنوان رقیب قدرتمند دولت روم، جنگهای متعددی را با آن دولت انجام داد و این کشمکشها تا پایان حکومت آنها امتداد یافت و زمانی ایران و زمانی روم فاتح این جنگها بودند. ساسانیان با تصرف سرزمینهای پهناور بر قلمرو خویش افزودند، به طوری که قلمرو ساسانیان در دوره حکومت خسروپرویز به قلمرو هخامنشیان در زمان اوج این حکومت نزدیک شده بود، ولی این حکومت مقتدر و بزرگ سرانجام مقهور قدرت نوظهور اعراب مسلمان گردید و اعراب با کمترین امکانات به ایران حمله کرده و موفق به شکست حکومت ساسانیان شدند.
گرچه ایرانیان به دلیل نارضایتی از تبعیض طبقاتی موجود در کشور، اسلام را با آغوش باز پذیرفتند و در اشاعه آن کوشیدند، ولی با این حال هرگز مخالفت خودشان را با سلطه امویان و عباسیان بر خاک ایران پنهان نکردند و جنبشهای استقلالطلبانهای را به پا ساختند.
آغاز تهاجم مغول در دوره حکومت خوارزمشاهیان به خاک ایران و انقراض حکومت خوارزمشاهیان و غارت شهرها و قتلعام مردم ایران یکی دیگر از جنگهای ناخوشایند بود که با نابودی اقتصاد و کشاورزی ایران همراه شد.
پس از مغول، تیموریان به خاک ایران هجوم آوردند و بار دیگر سرزمین ایران را عرصه تاخت و تاز و غارت قرار دادند.
از دوره صفوی مذهب تشیع به عنوان مذهب رسمی ایران معرفی و باعث اتحاد و استقلال ایران شد و هویت ملی آن را در برابر تهاجمات و ضربات مهلک امپراتوری عثمانی حفظ کرد و ایران توانست بار دیگر به عنوان قدرتی بزرگ سیاسی و مذهبی قدعلم کند.
نادرشاه افشار، افغانها را شکست داد و ضمن تسلط بر تمام خاک ایران، سلسله افشاریان را تأسیس کرد و لشکرکشیهایی را به هندوستان داشت.
در دوره قاجاریه نفوذ قدرتهای استعماری همچون انگلیس و روسیه تزاری در ایران توسعه یافت و این قدرتها با تحمیل عهدنامههایی همچون ترکمانچای، گلستان و پاریس بر دولت ایران سرزمینهای وسیعی در آذربایجان، گرجستان، ارمنستان و خراسان را از خاک ایران جدا کردند.
در زمان پهلوی اول نیز ایران شاهد وقوع جنگ جهانی است که به نوعی به طور غیرمستقیم درگیر مسائل جنگ و تبعات آن میشود.
پس از انقلاب نیز جنگ عراق با ایران که از آن به «دفاع مقدس»، «جنگ تحمیلی» و «جنگ هشتساله» یاد میشود از طولانیترین نبردهای کلاسیک (منظم) در قرن بیستم محسوب میشود. جنگ ایران و عراق از 31 شهریور 59 با درگیریهای پراکنده مرزی دو کشور آغاز و با یورش همزمان نیروی هوایی عراق به ده فرودگاه نظامی و غیرنظامی ایران و تهاجم نیروی زمینی این کشور در تمام مرزها به یک جنگی تمام عیار تبدیل شد. جنگ ایران و عراق پس از حدود هشت سال، مرداد ۶۷ با قبول آتشبس از سوی دو طرف خاتمه یافت.
مبادله اسیران جنگی نیز بین دو کشور از سال ۶۹ آغاز شد. جنگ عراق علیه ایران آنقدر ناجوانمردانه بود که در این جنگ ارتش عراق به طور گسترده از جنگافزارهای شیمیایی علیه کردهای عراقی و مردم و نظامیان ایران استفاده کرد.
از بعد نظامی عراق با استفاده از عنصر غافلگیری در ابتدای جنگ موفق شد بخشهایی از خاک ایران از جمله شهر خرمشهر را اشغال کند و ایران نیز در سالهای دوم و سوم جنگ موفق شد بیشتر مناطق اشغالی از جمله خرمشهر را آزاد کرده و در سال چهارم و پنجم جنگ نقاط مهمی همچون شبه جزیره فاو در جنوب و نیز ارتفاعات مشرف به سلیمانیه در شرق عراق را تصرف کند.
عزیزالله علیزاده، نویسنده و پژوهشگر که کتاب «فرهنگ جنگهای ایران» را در دست انتشار دارد و در آن به تاریخ جنگهای ایران از زمان مادها تا امروز میپردازد، درباره جنگهای ایران به جامجم میگوید: ایرانیان طی 2720 سال و از زمان مادها تا امروز 1140 جنگ با بیگانگان انجام دادهاند.
وی که در این کتاب تلاش دارد بهوقوع جنگهای بیشمار و بیحاصل و تاثیرآن بر عقبماندگیهای کشور بپردازد، میافزاید: از سال 84 دنبال آن بودیم که دلایل برخی عقبماندگیهای ایران در دوران مختلف تاریخی را بررسی کنیم و در این زمینه از150 منبع داخلی وخارجی بهره گرفتیم و به این نکته رسیدیم که در حوزه سیاسی جنگهای زیادی صورت گرفته که همین موضوع علت عقبماندگیهای ایران است بجز معدودی از جنگها بسیاری از آنها بیدلیل و فقط برای اینکه دلشان خواسته بجنگند، رخ داده است و پس از پیروزی حتی حاکمان و پادشاهان از خزانه آن کشورها هم استفاده نکردهاند.
علیزاده با اشاره به اینکه در این کتاب اطلاعاتی مانند تعداد پادشاهان، سال وقوع جنگها، مدت زمان آنها و اسامی پادشاهان طرف مقابل درگیری ذکر شده است، ادامه داد: یکی دیگر از علتهای عقبماندگی ایرانیان، کشتهشدن و عزل تعداد بسیاری از پادشاهان آن بوده، بهطوری که از بین 417 پادشاه ایرانی، 182 نفر از آنان کشته یا عزل شدهاند.
وی گفت: طولانیترین جنگ زمان اشکانیان رخ داده است که با رومیها انجام گرفت که یک جنگ دوازده ساله بود که البته جنگ ایران و عراق هم که هشت سال به طول انجامید از جمله جنگهای طولانی محسوب میشود، اما درباره کوتاهترین جنگهای ایران نمیتوان دقیق اظهارنظر کرد، چرا که بسیاری از جنگها شروع و پایانش زیر یکسال به طول انجامیده است، اما اینکه چند ماه طول کشیده اطلاعات دقیقی وجود ندارد.
علیزاده درباره انگیزه پیدایش جنگها گفت: در نظریات مارکسیست بحثهای مادی انگیزه وقوع جنگ است، اما در ایران بجز یکی، دو پادشاه مثل نادرشاه که در جنگ با هندوستان از ابتدا به دنبال خزانه هندوستان بود خیلی از جنگهای ایران بویژه جنگهای پیش از اسلام بیشتر برای اثبات خود، کشورگشایی و قدرتطلبی بوده است تا ثابت کنند امپراتور جهان هستند، اما بعد از اسلام یکسری از جنگها جنبه مذهبی نیز داشت. در دوره قاجار برخی از جنگها بهدلیل بیکفایتی شاهان اتفاق افتاده است.
علیزاده در این کتاب به هشت سال دفاع مقدس میپردازد و از 30 سردار شهید در ارتش و سپاه نام برده است و میگوید این هشت سال برخلاف آنچه در چند قرن اخیر رخ داده است، نشان میدهد ایرانیها گرچه روحیه صلحطلبانهای دارند، اما در کنار این روحیه در مقابل هیچ تعرضی کوتاه نمیآیند و اگر کشوری بخواهد به مرزهای کشور دستاندازی کند و منافع کشور را به خطر بیندازد هر ایرانی در مقابل ظلم و تعدی برای حفظ تمامیت ارضی خواهد ایستاد.
کل جنگ های قاجار به 30 تا هم نمیرسه.(به فرض حتی اگر ما در همه اش قاجار را پیروز میدان بدانیم) باز 70 تا پیروزی رقم مضحک و مسخره ای هستش
حالا از نزدیک 15 تا جنگ که داشته چطوری 77 پیروزی به دست آورده!!!!!!؟؟ همین دلیلی کافی برای غلط بودن این لیسته
نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران 5 پیروزی داشته
1 - دفاع مقدس 8 ساله حتی 1 وجب از خاک کشور هم از دست نرفت
2 - پیروزی در برابر داعش و نابودی کامل داعش
3 - نابودی کامل القاعده
4 - سرکوب شورشیان و مزدوران تجزیه طلب
5 - جنگ داخلی سوریه
و الحمدالله این قدر قوی هستیم که هیچ کشوری جرعت حمله به ایران رو نداره
شما در این آمار حتی شکست گروه های کوچک 10 نفری راهزن و دزد دریایی و شورشی رو هم حساب کردید
مغول ها
اعراب ها جنگ قادسیه که از همشون برای من درد آور تره
خیلی خیلی بیزارم