به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران، پایگاه تحلیلی "المانیتور" در مقالهای به قلم "ناصیف هیتی" مینویسد: از نظر بدبینان و بسیاری از دشمنان حکومت جمهوری اسلامی ایران، سیاست باز دکتر روحانی، همانطور که از زمان انتخاب وی به عنوان رئیسجمهور ایران در 14 ژوئن، در پیامهای بسیاری اعلام شد، تنها قصد فریب دیگران را دارد. اما اکنون در نيويورک مشخص مي شود که چنين اراجيفي درست نيست.
*** دیپلماسی باز دکتر روحانی
دیپلماسی اصلاح شدۀ دکتر روحانی امده است. به رغم درخواست وی برای «تعامل سازنده» و همکاری برای پایان دادن به «رقابتها و دخالتهای ناسالم»، هنوز هم از نظر بدبینان و دشمنان، این شعارها چیزی جز تلاش برای به کارگیری روابط عمومی و بهبود تصویر ایران در اذهان عموم نیست. به عقیده آنها، سیاست ایران هرگز تغییر نخواهد کرد.
در سیاست، صرفا گفتن اینکه یک تغییر واقعی اتفاق افتاده، کافی نیست. اما با این وجود، دلایل زیادی وجود دارد که بپذیریم فرصت به وجود آمده برای این تغییر، بسیار جدی است.
*** ایران به عنوان یکی از قدرتهای منطقه، برگهای برنده محکمی در اختیار دارد
در خصوص سوریه، که یکی از حیاتیترین برگهای برنده استراتژیک در دستان ایران قرار دارد، ایجاد یک گزینه جایگزین، اهمیت پیدا میکند. ایران تمایل خود را به شرکت در دیپلماسی میانجیگری، و بدون آنکه لزوما در پایان با دشمنان خود به توافق برسد، نشان داده است.
درگیریهای نیابتی، عمدتا در سوریه و همینطور در بیشتر کشورهای عرب مخالف ایران، در حال ایجاد و تقویت تنشهای فرقهای است که منافع ایران را در بسیاری از جوامع عرب سنی، با منزوی کردن آن ــ به عنوان یک قدرت شیعه ــ به خطر میاندازد.
ایران به عنوان یکی از قدرتهای منطقه، برگهای برنده محکمی در اختیار دارد و معتقد است که شاید با استفاده از زبان و گفتمانی که کمتر مقابلهای باشد، میتواند به عنوان یکی از شرکای کلیدی منطقهای در خاورمیانه پذیرفته شود.
*** رویکرد آمریکا و غرب که به مسئله هستهای، به عنوان نقطه ورود به دیگر مسائل موجود در خاورمیانه نگاه میکردند، بیهوده بوده است
ایران سابقه خوبی در همکاری با مخالفان بین المللی و منطقهای خود در افغانستان و عراق دارد. این کشور میتواند در مبارزه با دشمن مشترکی چون القاعده و وابستگانش که بازگشته و در حال رشد است، سودمند باشد.
ایران سیاست باز دوجانبهای را در پیش گرفته که بازیگران بین المللی و منطقهای ــ عمدتا آمریکا و عربستان سعودی ــ را مورد هدف قرار میدهد. ثابت شده است که رویکرد آمریکا و غرب که به مسئله هستهای، به عنوان نقطه ورود به دیگر مسائل موجود در خاورمیانه نگاه میکردند، بیهوده بوده است. چرا که این رویکرد، موجب ادامه تنشها، تهدیدات و رویارویی با ایران میشود. تجربه آمریکا در مورد چین که به سال 1972 باز میگردد ــوقتی که ریچارد نیکسون، رئیسجمهور وقت آمریکا از جمهوری خلق چین دیدار کرد، گامی مهم در عادی سازی روابط بین دو کشور برداشته شد ــ نشان میدهد که آمریکا نیز میتواند با اتخاذ سیاست باز، رویکرد خود را به رویکردی جامع با ایران تغییر داده و تمام مسائل مورد اختلاف را روی میز قرار دهد.
*** آمریکا باید در مورد مسئله هستهای، به عنوان بخشی از یک چارچوب بزرگتر، با ایران وارد مذاکره "یک به یک" شود
واشنگتن در انجام این کار باید با دوستان و متحدان عرب خود مشورت و همفکری کند. این رویکرد حاکی از به رسمیت شناختن جایگاه ایران به عنوان قدرتی منطقهای با منافع منطقهای و همچنین نقش و ماهیت آن، بیآنکه لزوما با آن موافق باشد، خواهد بود. مسئله هستهای نیز باید در این رویکرد جامع وارد شود؛ به نوعی که بتوان به طور موفقیت آمیزی با این مسئله برخورد شود. آمریکا باید در مورد مسئله هستهای، به عنوان بخشی از یک چارچوب بزرگتر، با ایران وارد مذاکره یک به یک شود. کشور روسیه نیز تمایل خود را برای کمک به تحقق این موضوع نشان داده و از جانب ایران مورد استقبال قرار گرفته است.
*** مسئله هستهای ایران به غرور ملی و به رسمیت شناختن موقعیت و منافع منطقهای ایران مربوط میشود
همچنین نباید فراموش کرد که مسئله هستهای در ایران، موضوعی بیاهمیت نیست. این مسئله به غرور ملی و به رسمیت شناختن موقعیت و منافع منطقهای ایران مربوط میشود.
وارد کردن ایران به تلاشهایی که برای دستیابی به یک راه حل در مورد سوریه صورت میگیرد، کار سادهای نیست. اما بدون شک، بیرون نگاه داشتن ایران از این مسئله، حل و فصل بحران سوریه را بسیار دشوارتر خواهد ساخت. اتخاذ رویکردی جامع بر مبنای تعامل مستقیم، میتواند به رسیدگی به مسائل مهم، از یمن گرفته تا لبنان، کمک کند. این کار فرصتی برای مهار بحرانهای به خصوص فراهم خواهد کرد و حتی شاید به حل و فصل سایر بحرانها نیز کمک کند. جنگ با ایران یک راه حل نیست بلکه دستورالعملی برای هرج و مرج کلی در خاورمیانه به شمار میرود که از قاعده باخت-باخت تبعیت میکند.
*** وارد کردن ایران به بحثهای مربوط به بحران سوریه، میتواند به گشودن برگی جدید در خاورمیانهای که به واسطه درگیریهای اخیر آشفته شده، کمک کند
این رویکرد عالی و مقرون به صرفه، در صورت اتخاذ، به معنای بیرون نگه داشتن سایر قدرتهای منطقه و یا رسیدن به توافقی که به ضرر آنها باشد نخواهد بود. بلکه به این معنی است که ایران را با تمام اختلافاتی که در منافع و اولویتهای خود با آمریکا دارد، به عنوان یکی از شرکای کلیدی، به رسمیت شناخته و به بحثهای مربوط به بحران سوریه وارد کرد. این کار میتواند به گشودن برگی جدید در خاورمیانهای که به واسطه درگیریهای اخیر آشفته شده، کمک کند.