امام خمینی در روز 30 شهریور 1367 پیامی مرقوم فرمودند که شهید آوینی آن را منشور هنر متعهد نامید و مقاله ای نوشت که در کتاب رستاخیز جان به چاپ رسیده است.


تنها هنرى مورد قبول قرآن است که صیقل دهندۀ اسلام ناب ...
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران؛ امام خمینی در  روز 30 شهریور 1367 پیامی مرقوم فرمودند که شهید آوینی آن را منشور هنر متعهد نامید و مقاله ای نوشت که در کتاب رستاخیز جان به چاپ رسیده است.

همچنین حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان در سال 1388 در کتاب (تحلیلی بر نگاه امام به هنر و رسانه) با دستمایه قرار دادن همین پیام امام (ره)، نکات ارزشمندی را نگاشته اند که در ادامه چکیده ای از این کتاب را تقدیم حضور مخاطبان ارجمند می کنیم: (سخنان آبی رنگ از حضرت امام(ره) است)

"تنها هنرى مورد قبول قرآن است که صیقل دهندۀ اسلام ناب محمدى ـ صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم، اسلام ائمۀ هدى ـ‌علیهم‌السلام‌ـ ، اسلام فقراى دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانه‌خوردگانِ تاریخِ تلخ و شرم‏آور محرومیت‌ها باشد. اسلام فقراى دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازيانه خوردگانِ تاريخِ تلخ و شرم‏آور محروميتها باشد. هنرى زيبا و پاك است كه كوبنده سرمايه دارى مدرن و كمونيسم خون آشام و نابود كننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومايگى، اسلام مرفهين بى‏درد، و در يك كلمه «اسلام امريكايى» باشد."

بعد از سخن خدا و سخنان اولیاء خدا، اگر سخنی بخواهد در حیات اجتماعی و فرهنگی ما قابل اعتماد و اتکاء باشد، انصافاً بیانات حضرت امام(ره) در رتبۀ نخست قرار می‌گیرد. و اگر حضرت امام(ره) در مورد موضوعی به هر مقدار نظری داده باشند، خوشا به سعادت آن موضوعی که امام(ره) در مورد آن نظر داده‌اند. نظرات ایشان به شدت راه‌گشا است، و اگر تفکر کنیم، می‌توانیم از نظراتشان برداشت‌های فراوانی بکنیم؛ چون تفکر در نظرات ایشان می‌تواند سرچشمۀ معارف بسیاری قرار گیرد.

امام(ره) به دلیل عرفان و جامعیت معارفش، یک هنرشناسِ به تمام معنا، و به دلیل هنر تأثیرگذاریش بر مردم، یک کارشناس مجرب رسانه‌ای است. چه کسی می‌تواند هنر را از عرفان جدا ببیند؟ و چه کسی مانند عارف که تمام حقائق عالم برایش مکشوف است، از حقیقت هنر آگاهی دارد؟ امام(ره) به حکم آن بُعد عرفانیش، نه تنها زیبایی‌های عالم را بهتر درک می‌کند، بلکه در تولید زیبایی مانند یک هنرمند سرآمد است.

هنرمند اساساً نمی‌تواند شعاری کار کند. گاهی برخی از هنرمندهای غیرمذهبی این حرف دُرست را می‌زنند: «هنر، فرمایشی نمی‌شود. با دستور و آیین‌نامه نمی‌شود هنر را تولید کرد.» فدای چنین حرف درستی. آدم لامذهب هم اگر گفته، فدای این کلمه‌اش که سخن خیلی قشنگی است. اما مطلب این است که آیا تو گوهری ناب، لذت‌بخش و شورآفرین در دین نیافته‌ای که آن گوهر، اول وجود خودت را به آتش کشیده باشد و بعد بخواهی آن را به عنوان یک حرف نو به همۀ عالم بگویی و عالم را متحوّل کنی؟ «هین ‌سخن تازه بگو تا که جهان تازه شود.» تو در دفاع مقدس، در انقلاب، حرف تازه‌ای ندیدی که برای اهل عالم بزنی که جهان با حرف تو تازه شود؟! این دیگر می‌شود «صُمّ بُکمّ عُمی».

شما اگر رزمنده‌های شهادت‌طلب را به جهانیان معرفی کرده بودید، آن‌چنان که امام(ره) زیبایی‌های آنها را می‌دید و تحسین می‌کرد و خود را در برابر آنها شرمنده احساس می‌کرد، الان نمی‌توانستند مشتی خشونت‌طلب تروریست وهابی را که از مسلمان‌کشی و غیرمسلمان‌ِبی‌گناه‌کشی لذت می‌برند، شهادت‌طلب معرفی کنند! اگر امروز در جهان می‌توانند مسلمانان را تروریست معرفی کنند، چون ما رزمنده‌ها و فرهنگ جهاد جاری در دفاع مقدس را به جهانیان عرضه نکرده‌ایم؛ عُرضۀ این‌کار را نداشتیم.

"هنر در مدرسه عشق نشان دهندۀ نقاط كور و مبهم معضلات اجتماعى، اقتصادى، سياسى، نظامى است. هنر در عرفان اسلامى ترسيمِ روشن عدالت و شرافت و انصاف، و تجسيم تلخكامى گرسنگانِ مغضوبِ قدرت و پول است."

باید وزارت خارجه کوشش کند تا سفارتخانه‏ ها نشریات تبلیغى داشته باشند و چهرۀ نورانى اسلام را براى جهانیان روشن نمایند؛ که اگر این چهره با آن جمال جمیل که قرآن و سنت در همه ابعاد به آن دعوت کرده از زیر نقاب مخالفان اسلام و کج‌فهمی‌هاى دوستان خودنمایى نماید، اسلامْ جهان‌گیر خواهد شد و پرچم پرافتخار آن در همه‌جا به اهتزاز در خواهد آمد. چه مصیبت‌بار و غم‏انگیز است که مسلمانان متاعى دارند که از صدر عالم تا نهایت آن نظیر ندارد، نتوانسته‏اند این گوهر گرانبها را که هر انسانى به فطرت آزادِ خود، طالب آن است عرضه کنند؛ بلکه خود نیز از آن غافل و به آن جاهلند و گاهى از آن فرارى‏ اند!

"تنها هنرى مورد قبول قرآن است  که صیقل دهندۀ اسلام ناب محمدى ـ صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم، اسلام ائمۀ هدى ـ‌علیهم‌السلام‌ـ ، اسلام فقراى دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانه‌خوردگانِ تاریخِ تلخ و شرم‏آور محرومیت‌ها باشد. اسلام فقراى دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازيانه خوردگانِ تاريخِ تلخ و شرم‏آور محروميتها باشد. "

اگر این چهره با آن جمال جمیل که قرآن و سنت در همه ابعاد به آن دعوت کرده از زیر نقاب مخالفان اسلام و کج‌فهمی‌هاى دوستان خودنمایى نماید، اسلامْ جهان‌گیر خواهد شد و پرچم پرافتخار آن در همه‌جا به اهتزاز در خواهد آمد. چه مصیبت‌بار و غم‏انگیز است که مسلمانان متاعى دارند که از صدر عالم تا نهایت آن نظیر ندارد، نتوانسته‏اند این گوهر گرانبها را که هر انسانى به فطرت آزادِ خود، طالب آن است عرضه کنند؛ بلکه خود نیز از آن غافل و به آن جاهلند و گاهى از آن فرارى‏اند!

"هنرى زيبا و پاك است كه كوبنده سرمايه دارى مدرن و كمونيسم خون آشام و نابود كننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومايگى، اسلام مرفهين بى‏درد، و در يك كلمه «اسلام امريكايى» باشد. هنر در جايگاه واقعى خود تصوير زالوصفتانى است كه از مكيدن خون فرهنگ اصيل اسلامى، فرهنگ عدالت و صفا، لذت مى‏برند. تنها به هنرى بايد پرداخت كه راه ستيز با جهانخواران شرق و غرب، و در رأس آنان امريكا و شوروى، را بياموزد."

شما اگر رزمنده ای شهادت‌طلب را به جهانیان معرفی کرده بودید، آن‌چنان که امام(ره) زیبایی‌های آنها را می‌دید و تحسین می‌کرد و خود را در برابر آنها شرمنده احساس می‌کرد، الان نمی‌توانستند مشتی خشونت‌طلب تروریست وهابی را که از مسلمان‌کشی و غیرمسلمان‌ِبی‌گناه‌کشی لذت می‌برند، شهادت‌طلب معرفی کنند! اگر امروز در جهان می‌توانند مسلمانان را تروریست معرفی کنند، چون ما رزمنده‌ها و فرهنگ جهاد جاری در دفاع مقدس را به جهانیان عرضه نکرده‌ایم؛ عُرضۀ این‌کار را نداشتیم.

در طراحی و تولید یک برنامه، نباید به دلیل لزوم توجه به فراگیر بودن، سطح محتوا را به خاطر سطح مخاطب تنزل داد، بلکه تنها باید روش بیان را ساده کرد که هم مخاطبِ برجسته بهرۀ خود را ببرد و هم مخاطبان ضعیف‌تر پیام بلند آن را دریافت کنند. این مسئله در خصوص محتوای سریال‌ها بیشتر صدق می‌کند و عدم رعایت آن مشهود است. اساساً در کار تبلیغی هر چه مخاطبان را دستِ‌کم بگیریم به نوعی در جهت تضعیف آنها عمل خواهیم کرد و هر چه آنان را دست بالا بگیریم در جهت رشد آنها قدم برداشته‌ایم و مخاطبان را به جلو سوق داده‌ایم. این نگاهی است که احساس می‌شود هم اکنون در برنامه‌ریزی‌ها و تولیدات رسانه حاکم نیست.

در هیچ کجای دنیا در امور بهداشت و تغذیه، سهل‌گیرانه برخورد نمی‌کنند. طبیب باید مجوز داشته باشد، رستوران و کارخانۀ تولید مواد غذایی نیز باید مجوز بهداشت داشته باشند. آزادی نامحدود معنا ندارد. مدام هم به آنها سرکشی می‌کنند؛ مبادا تخلف کرده باشند. تشخیص را هم به عهدۀ خریدار و مصرف‌کننده نمی‌گذارند. آیا این کنترل در عرصۀ تولید محصولات فرهنگی نباید سخت‌گیرانه‌تر اعمال شود؟ درحالی‌که محصولات فرهنگی و هنری می‌توانند خطرناک‌تر از محصولات غذایی باشند و مصرف‌کنندگان هم متوجه نشوند.

 آنها هنرمندان‌شان را به طور کامل در خدمت اهداف غیر ‌انسانی‌شان گرفته‌اند، اما به بعضی از هنرمندان ما نمی‌شود گفت بالای چشم‌تان ابرو است. تا کسی می‌خواهد از آنان کاری در خدمت بیان زیبایی‌های دین طلب کند، می‌گویند: «آقا شعاری می‌شود. این می‌شود سلطۀ ایدئولوژی بر هنر، من این کار را نمی‌کنم.» اما حاضر است هزار تا کار شعاری در خدمت بی‌دینی و شهوت انجام دهد. کار نخ‌نمای غیرجذاب و غیردراماتیک برای شهوت انجام می‌دهد، ولی تا به اسلام می‌رسد، نمی‌خواهد کار شعاری انجام دهد.

کسی مخالف ترک کار شعاری نیست. از کار شعاری و بی‌مزه برای اسلام هم بیزاریم. اما چرا هنرمند ما نتواند کار غیرشعاری برای نشان دادن زیبایی‌های اسلام انجام دهد؟ علت اولش آن است که خودش آن زیبایی‌ها را درک نکرده و شیرینی آن را نچشیده است. او فقط شهوت را شهود کرده است، و همان را هم می‌تواند بیان کند.

چگونه هنرمند می‌تواند با این اسلام به جوش و خروش نیاید و کاری جز معرفی اسلام انجام دهد؟ خیلی عجیب است! هنرمندی که بیان دیدگاه‌های خودش دربارۀ هزار مسئلۀ دیگر برای او بیشتر اهمیت دارد تا بیان حرف خدا، معلوم است که در اوج خودخواهی غرق است.

مشخصات کتاب:

نام: تحلیلی بر نگاه امام به هنر و رسانه

نویسنده: علیرضا پناهیان

تاریخ انتشار: تابستان 88

ناشر: فرهنگ گستر

تعداد صفحات : 72

قطع: پالتویی

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.