دیباچه
مقدمهای بر چرایی و چگونگی نگارش فرهنگنامه اسارت و آزادگان
انقلاب اسلامی در گذر زمان، چون اختر تابناکی بر بلندای تاریخ میدرخشد و چراغ هدایتی برای نسل حاضر و نور امیدی برای آیندگان است. با وقوع انقلاب اسلامی تغییرات و تحولاتی شگرف در بسیاری از اندیشهها، اعتقادات، گرایشها، مفاهیم، واژهها، رفتارها، روابط انسانها و حتی ارتباط بین دولتها پدید آمد و به تعبیری دیگر انفجاری بود که پایههای کاخ استعمارگران را به لرزه درآورد و منافع خفاشان شبپرست را در معرض خطر قرار داد و بیم و هراس را در کالبدشان افکند.
این تأثیرات به گواه تاریخ بسیار بیشتر از تأثیرات انقلاب فرانسه و یا روسیه در جهان و منطقه بوده است، از اینرو دشمنان بر آن شدند تا نور انقلاب اسلامی را با نفسهای آلوده خویش خاموش کنند؛ لذا با محاصره اقتصادی و سیاسی و برپا ساختن اغتشاشات و جنگ داخلی این هدف را دنبال کردند ولی در عمل راه به جایی نبردند، پس دامن خدعه برگرفتند و اندیشه پلید خویش را در رژیم بعث عراق و شخص صدام حسین مجسم دیدند و با تطمیع و حمایت از این رژیم، شعله جنگی نابرابر را در منطقه برافروختند تا این نور الهی را در ایران خاموش سازند، اما در نهایت و پس از هشتسال تهاجم همه جانبه، جبهه استکبار این بار نیز به هدف شوم خویش دست نیافت.
رژیم بعث عراق در تاریخ 31/6/1359 با تجاوز نظامی گسترده علیه کشور جمهوری اسلامی ایران مناطقی در مرزهای غربی، جنوبغربی و شمالغربی ایران را در منطقهای به طول بیش از 1300 کیلومتر اشغال کرد و به تسخیر بیش از 14000 کیلومترمربع از اراضی پنج استان خوزستان، ایلام، کردستان، باختران، آذربایجانغربی و تصرف صدها روستا و بخش توسط 12 لشکر تا دندانمسلح پرداخت و همچنین با بمباران هوایی مناطق مسکونی مراکز استانها و شهرهای بزرگ ایران؛ از جمله اهواز، باختران، ارومیه، تبریز، همدان، بوشهر، سنندج و... آغازگر جنگ تحمیلی علیه جمهوری اسلامی ایران بود.
دشمن در ابتدای یورش نظامی خود و به رغم اصول پذیرفته شده کنوانسیونهای ژنو به ایذا و اذیت اهالی غیرنظامی ساکن در این مناطق پرداخت. سربازان دشمن بعثی برخلاف مقررات قرارداد چهارم ژنو گروه زیادی از اهالی این مناطق؛ از جمله پیرمردان، زنان و کودکان را اسیر و با زور به داخل خاک عراق منتقل کرده و به همراه گروهی دیگر از رزمندگان سلحشور نظامی که در طول جنگ در چنگال دشمن گرفتار شدند به مرور به اردوگاههای اسرای جنگی منتقل کردند. آزادگان در بند ما در طول سالیان اسارت خود صحنههای بیبدیلی را بر صفحات تاریخ ترسیم کردند که موجب شگفتی است و بیتردید نسلهای آینده کشورمان به یادآوری آن همه ایثارگری و حماسهآفرینی و مطالعه آن نیاز خواهند داشت. بررسی مسئله اسارت در جنگ تحمیلی بیانگر این حقیقت است که اسارت رزمندگان ما و نوع اسیرداری کشور ما از سربازان دشمن با این ابعاد منحصربهفرد، چهرهای نو و ناشناخته برای ملل جهان و حتی برای ملت شریف ایران دارد و همین یک دلیل کافی است تا محققان و پژوهشگران متعهد دفاع مقدس به بررسی و تحقیق همهجانبه در پیرامون اسارت و ابعاد آن در دفاع مقدس بپردازند.
گرچه نگارنده، توفیق و سعادت چشیدن حلاوت سختی اسارت در جنگ را نداشتهام و همین مسئله نقطه آغاز سؤال برخی خوانندگان این مجموعه در چرایی نگارش و پژوهش آن توسط یک غیرآزاده میتواند باشد، اما به دلایل مختلف خود را مدیون این قشر از ایثارگران مظلوم میدانم. اما چه شد که قلم در دست گرفتم و این مجموعه را در تاریخنگاری مقاومت این رادمردان به تحریر درآوردم خود حکایتی دیگر دارد، گرچه ذکر دلایل آن را از یک منظر مناسب نمیدانم و آنها را بیشتر یک راز و باور اعتقادی و قلبی بین خود و خدا میدانم، اما حواشی احتمالی و نظرات منتقدان مرا بر آن میدارد تا مختصراً در اینباره چند کلامی بگویم، چرا که بیستسال از عمر خود را صرف پژوهش این مجموعه کردهام و آن ایام را جزئی از مهمترین دوران زندگی خود میدانم. اگر مدت اسارت آزادگان ما بین 2 تا 10 سال بوده است حقیر بیش از 20 سال با آنها حشر و نشر داشته و مشغول پژوهش دربارة آنها بودهام و ذکر این نکته را برای خود افتخار میدانم، نه فخرفروشی.
به یقین معتقدم کارشناسان و محققان همکار که عمر خود را در همراهی حقیر صرف این مکتوب نمودهاند بیشتر از هرکسی از گفتهها و ناگفتههای اسارت مطلع بوده و هریک از آنها گنجینه اسرار و اسنادی هستند که امید دارم نظام قدر آنها را بداند، اما با همه این احوال چشیدن لحظات اسارت کجا و نوشتن درباره آن کجا؟! به قول شاعر....
آتش بگیر تا بدانی چه میکشم احساس سوختن به تماشا نمیشود
همان روزها که جنگ تمام شد با خودم تصميم گرفتم حالا كه از جنگ و دفاع مقدس زنده برگشتهام، زندگيام را وقف آدمهاي رفته و فدا شده انقلاب و جاماندة جنگ و آغاز يك جنگ اعتقادي جديد كنم. شغلم را هم متناسب با نیاز اين آدمها انتخاب كردم و ابتدا در نهاد جهادسازندگي مشغول شدم، اما راضیام نكرد، سپس در بنياد جانبازان مشغول به كار شدم. كارم خدماترساني به جانبازان جنگ بود، اما از اينكه دستم بسته بود و نمیتوانستم کمکی در خور شأن و نیازشان به آنها برسانم و مأموري بيش نبودم، عذاب ميكشيدم.
همزمان با اين ایام، اسرای جنگ در سال 1369 آزاد شدند و من گرچه خارج از ساعات كاري فعاليتهاي اجتماعي و سياسيام را متناسب با همان آرمانها انتخاب كرده بودم، اما قسمت روزگار مرا به خدمت اسرا و آزادگان درآورد و در واحد گزينش ستاد آزادگان مشغول به فعالیت شدم. كار ما ارزيابي علمکرد اسرا در طول دوران اسارت از لحاظ میزان سلامت اعتقادي بر حسب حساسيت شغل انتخابيشان بود. در طول انجام همین کار متوجه عمق عظمت اين بخش از تاريخ جنگ و دفاع مقدس شدم كه در آن سوي خاكريزها رقم خورده بود.
گاهي خودم را به جاي آنها و حتي آنهايي كه از نظر گزينش به واسطة عملکردشان در دوران اسارت صلاحيت چنداني نداشتند ميگذاشتم و از خودم میپرسیدم تو اگر جاي آنها بودی، با اين مصائب چه ميكردی؟!
اين شد كه به مسئولان امر و بهويژه
رئيس وقت ستاد رسيدگي به امور آزادگان جناب
آقای عباسعلی وکیلی پيشنهاد دادم تا در كنار خدمات اداري و رفاهی و ستادي كه به
اسرا ميدهند، معاونت یا اداره کلی هم جهت ثبت و ضبط خاطرات و كار پژوهشي در زمينه
اسارت و آزادگان تشکیل دهند. ايشان هم پيشنهاد من را پذيرفت و خودم را مسئول اين
كار كرد. این مورد را با مرحوم حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلياكبر ابوترابيفرد،
نماینده ولی فقیه در ستاد رسیدگی به امور آزادگان مطرح كردم. حاجآقا به من فرمود:
شما مورد اطمينان من و آنها (مسئولان ستاد) هستید، اگر شما اين مسئوليت را قبول
نكنيد بعيد ميدانم کس دیگری در ستاد آزادگان رأسا اين كار را انجام دهد.
بدینترتیب به اتفاق چند تن از دوستان رزمنده و آزاده، واحد پژوهش را تشكيل داديم. به نظرم آمد اولويت اول، بررسی خاطرات و اسناد و اطلاعات جمعآوری شده موجود است بر همين اساس شروع به مطالعه پرسشنامههايی كرديم كه در بدو ورود آزادگان به کشور و در قرنطینه به آنها داده شده بود تا تکمیل كنند. بخش زيادي از حجم پاسخ اين پرسشها، حاوی اطلاعات شخصی و سازمانی بود، بخش کوچکی از آن در حد یک خط تا دو سه صفحه خاطراتی بود كه پس از پالایش و ویرایش و موضوعبندی در قالب مجموعه كتب «خاكريز پنهان» و تحت عناوينی مانند «معنویت در اسارت»، «شکنجه در اسارت»، «طنز در اسارت» و ... در آن سالها به چاپ رسید.
با بررسی بیشتر این پرسشنامهها مشخص شد که بخش زیادی از اطلاعات اسارتی اخذ شده از آزادگان در مورد اردوگاهها و زندانها از همان اول مبنای غلطی داشته، چرا که اطلاعات تنظیمکنندگان پرسشنامهها از تعداد و ترکیب و چیدمان اردوگاهها و تعداد آنها و اسامی اردوگاهها به دلیل پنهانکاری رژیم بعث دقیق نبود و میبایست جمعآوری اطلاعات با کار پژوهشی دقیقتر و براساس سؤالات کارشناسی شدهتری صورت میپذیرفت.
شرایط سیاسیـ اجتماعی آن زمان (سالهای 1374 به بعد) بهگونهای شد که مجبور شدم نشریه شلمچه را با همان نیت اولیه آرمانگرایی راهاندازی کنم. قلم نقادانه و تند و تیزم نسبت به سیاسیون وادارم کرد که از کار در دستگاههای دولتی و خدمترسانی به ایثارگران کنارهگیری کنم تا برای مدیران آنها به جهت فعاليتهاي سياسيام حاشیه ایجاد نشود! به ناچار استعفا داده و کار مطبوعاتی را با شدت و حدت بيشتری دنبال کردم.
از سال 1374 تا1380 بهشدت درگیر فعالیت مطبوعاتی و رسانهای هفتهنامههایم بودم وکار فرهنگیخود را در حوزه ایثارگران و دفاع مقدس بهطور مشخصتر، در مطالبه آرمانهای آنها قرار دادم. «شلمچه» و «جبهه» و «صبح» توقیف و یا تعطیل شدند، اما در نوع خود جریانسازی و تأثیرگذاری کردند. گرچه مرحوم ابوترابی طی مصاحبهای با نشریه «شلمچه» انتشار اینگونه نشریات را دارای اولویت مهمی دانست؛ اما خودم بعد از مدتی اینگونه فکر کردم که با به میدان آمدن سایر دوستان در حوزه رسانه و مبارزه، میتوانم به فعالیتهای پژوهشی و عمیقتر مورد علاقهام بپردازم. با وجود این در این سالها علاوه بر کار مطبوعاتی، جمعآوری اسناد مکتوب و آرشیوی را ادامه دادم تا در آینده فرصتی برای تجزیه و تحلیل اسناد دست دهد.
روزی حال روحی تأسفانگیز یکی از آزادگان و چهرههای شاخص دوران اسارت که در اردوگاهها به مقاومت و پایمردی و به تعبیری تعصب و غیرت انقلابی در برابر خواستهها و فشارهای دشمن معروف بود، به نام حاجحمید طایفهنوروز که جایگزین رئیس قبلی ستاد آزادگان نیز شده بود توجهام را جلب کرد، با اصرار فراوان دلیل آن پریشانحالی را پرسیدم، در جواب توضیح داد که چند روز پیش در مراسمی قرار بود از برخی چهرههای پیشکسوت ایثارگر تجلیل شده و مدال دریافت کنند و خود وی نیز جزو همان افراد برگزیده بوده است، اما یکی از چهرههای شناخته شدة مشهور و مسئول کشور بهصورت خصوصی و درگوشی از وی میخواهد تا برای گرفتن مدال بالای سِن نرود، اما مدال و عنوانش محفوظ خواهد بود. این چهره نظامی در پاسخ به چرایی این اقدام و درخواستش از این آزاده، معتقد بود چون اسارت اصالتاً در عالم تعالیم نظامی ارزش نمیباشد، پس تقدیر از یک اسیر میتواند تبعات منفی در ذهن نیروهای نظامی داشته باشد. این برادر آزاده در ادامه با چشمان گریان و دلیشکسته به من گفت: آقای دهنمکی! ده سال اسارت با همه سختیهایش مرا نشکست، اما جمله اين برادر کمر مرا خرد کرد!
این اتفاق مرا در سرعت بخشیدن به تدوین این فرهنگنامه و بسط کار بهشدت ترغیب کرد. به ویژه آنکه متوجه شدم، چند سال پیش به دستور صدام حسین مجموعه کتبی با عنوان «شهداء بلاکفن» درخصوص اسرای بعثی که در ایران بودهاند نگاشتهشده و به چند زبان زنده دنیا ترجمه شده است و مقام معظم رهبری با مشاهده این کتب مسئولان فرهنگی وقت را مورد عتاب قرار داده و فرمودهاند که:
هزاران سرباز و اسیر دشمن به کشور ما پناهنده شده و پس از شناخت واقعی ماهیت انقلاب اسلامی و اهداف رژیم بعث و استکبار علیه این رژیم جنگیدهاند و نوع اسیرداری ما در تاریخ جنگهای دنیا بیسابقه است، اما تاکنون اثر مرجع جامعی علیرغم وجود امکانات و اطلاعات فراوان در کشور در خصوص این بخش از جنگ و دفاع مقدس و با رویکرد نگارش منشور اسیرداری نگاشته نشده است، اما دشمن ما در بدترین شرایطی که بعد از جنگ و قبل از جنگ خلیجفارس داشته اینکار را کرده است!
البته حتماً منظور نظر رهبری خاطرهنویسی فردی آزادگان نبوده، چرا که در این خصوص کارهای پراکنده و متعددی انجام شده بود، برای همین با شنیدن گلایه رهبری چند جلد اول از مجموعه فرهنگنامه اسارت و آزادگان را که بهصورت آزمایشی منتشر شده بود به حضور ایشان ارسال کردم.
چندی بعد [سال 1387] سعادت ياري كرد و در ديداري كه پیرامون نگارش همین مجموعه فرهنگنامه به حضور مقام معظم رهبری رسيدم، ایشان به صراحت نگاه سادهلوحانه برخی افراد در مذمت پرداخت به تاریخ اسارت و آزادگان را نفی و مورد عتاب قرار دادند. بنده ضمن ارائه گزارشی از فعالیت 15 ساله برای جمعآوری این مجموعه، وعده دادم که تا پنج سال دیگر [سال 1392] به یاری خدا فاز اول و دوم این فرهنگنامه را آماده خواهم نمود. ایشان هم ضمن تأکید بر تداوم کار بر ضرورت نگاه به این تاریخ بدون خودسانسوری و نگاه از بیرون به مسئله اسارت و آزادگان تأکید کردند.
اما باید بپذیریم که بههرحال این نگاه خاص به اسارت در فرهنگ نظامی و اندیشة برخی نظامیان حرفهاي وجود داشته و دارد، اما با وجود این نگاه خاص به مقوله اسارت، سایر ملل برای این بخش از تاریخ جنگهای خود، با جعلهای فراوان و بزرگنمایی سعی کردهاند با زبان سینما یا رمان، از اسرای خود در دل اردوگاههای دشمن قهرمان بسازند و حال آنکه در دفاع مقدس و تاریخ اسارت رزمندگان ما، این قهرمانی و افتخار واقعیت بوده است نه تخیل و جعل تاریخی و جز در معدودی از اردوگاهها ارزشهای معنوی رزمندگان ما برفضای اردوگاه حاکم بوده است.
در طول دوران جنگ تحمیلی از شهریورماه 1359 تا اوایل سال 1367 تنها حدود 15000 تن از رزمندگان ایرانی به اسارت درآمدهاند که با بررسی علمی نحوه و دلایل اسارت آنها چنین برمیآید که در اکثر موارد جراحت، بیهوشی یا اتمام مهمات و محاصره، دلیل اصلی اسارت این گروه از رزمندگان بودهاست. اما مقایسه آمار نشان میدهد تعداد اسرای دشمن بیش از چهار برابر تعداد اسرای ما تا همین مقطع تاریخ بوده است.
در فاصله زمانی فروردینماه تا مردادماه 1367، یعنی در طول ماههای پایانی جنگ حدود 30000 تن از رزمندگان ایرانی به اسارت درآمدند که آن هم طبق بررسیهای کارشناسی این حجم آمار اسارت به دلایل دیگری مربوط بوده که بسیاری از این اسرا نباید پاسخگوی آن باشند و اتفاقاً کسانی باید در معرض پاسخگویی باشند که این نگاه مذمتی را به تاریخ اسارت و آزادگان دارند.
در شأن و منزلت آزادگان ما همین بس که دشمن در فضل و شرافتشان لب به اعتراف گشوده است. آنان که «کنت دومارانش» (مسئول سازمان جاسوسی فرانسه، متحد عراق در جنگ تحمیلی در سال 1990) در بازدید از اردوگاه اسرای جنگی ایرانی که به دعوت صدام انجام پذیرفت، مینویسد:
«در اردوگاههای جنگی، افرادی را دیدم که قاطعانه برای فداکردن جان خود در راه اعتقاداتشان آمادگی داشتند. آن منظره برایم منادی جنگ جهانی چهارم بود که ما فقط درک نامشخصی از آن روی صفحه رادار داریم. ذهنیت مذهبی این افراد برای سوق دادن آنان بهسوی انجام کارهایی که بهطرز غیرقابلباوری سخت بود بهکار میرفت».
وقتی دنیا درباره ویژگیهای منحصربهفرد مورد ادعای ما درباره دفاع مقدس میپرسد، کارشناسان نظامی ما در پاسخ میگویند: فرم و روش جنگ ما نه کلاسیک متعارف بود و نه پارتیزانی و نامنظم! با تعاریف شناختهشده، دفاع مقدس ما تعریفی جدید دارد، همانگونه که شکل ساختاری نظام جمهوری اسلامی ما نه شباهت به خلافت اسلامی برخی کشورهای عربی دارد و نه به جمهوریت شناختهشده غربی میماند؛ بلکه فقط وجود یک اشتراک لفظی است که باعث ایجاد این سوءتفاهمها میشود.
به اعتقاد نگارنده تعریف اسارت و آزادگی در تاریخ دفاع مقدس و حتی معیارهای اسیرداری کشور ما نیز همینگونه است، اما برای نشاندادن این تفاوت میبایست ابتدا این پدیده را مورد مطالعه جامع و عمیق قرار داد و پس از بهدست آوردن دادههای لازم و طبقهبندی شده، آنها را با تعریف و تاریخ اسارت و مؤلفههای شناختهشده آن در جنگهای ملل دیگر مقایسه کرد. برای حصول این نتیجه ابتدا میبایست به دور از هرگونه حب و بغض و تعصب، این تاریخ را که در آن سوی خاکریزها رقم خورده و در سینه آزادگان است و علیالقاعده دست نیافتنیتر از سایر مباحث دفاع مقدس است، استخراج نمود.
حب و بغض که میگویم، نه به خاطر مسائل شخصی و فردی؛ بلکه پرهیز از نگاه محدود و طیفی و سلیقهای برای بهدست آوردن نگاهی جامع به اسارت است. اسارتی که از دلایل و نحوه اسارت آن گرفته تا شرایط حاکم بر هر زندان یا اردوگاه، با اردوگاه و زندان دیگر متفاوت است. تا آنجا که شرایط حاکم بر اردوگاههای ثبتنام شده نیز با هم متفاوت بوده، چه رسد به اردوگاههای اسرای ثبتنام نشده که موسوم به اردوگاههای مفقودین بودهاند.
بر همین اساس، نگاه از بیرون به مقوله اسارت، لازمه دستیابی درست و دقیقتر به آنچه که در این تاریخ گذشته است، میباشد.
برای این منظور جهت تدوین طرح تفصیلی تحقیقات، 50 تن از چهرههای مورد نیاز شاخص اردوگاههای مختلف بین 5 تا 30 ساعت مورد مصاحبه قرار گرفتند تا دریافتی واقعی از مباحث مورد نیاز اسارت بهدست آید. بعد از انجام این مصاحبهها و دستهبندی اطلاعات که مبنای طراحی پرسشنامهها برای نگارش مجموعهای جامع و مرجع شد به جمعآوری مصاحبه، مکاتبه و ترجمه و در نهایت تجزیه و تحلیل اطلاعات در سه بخش آرشیوی، بانک اطلاعات نرمافزار و مجموعه فرهنگنامه اسارت و آزادگان پرداختیم. خروجی این کار در بخش آثار مکتوب، مجموعه 78 جلدی است که فاز اول از مجموعه یکصدجلدی فرهنگنامه اسارت و آزادگان میباشد که مابقی آنها پس از نگارش در سالهای آتی به نشر خواهد رسید و در بخش آرشیوی و بانک نرمافزاری نیز اسناد به مراکز و نهادهای دائمی خدماترسان به حوزه فرهنگ و هنر دفاع مقدس سپرده خواهد شد تا استفاده بهینه از آنها صورت پذیرد. اما عناوین و سرفصلهای اصلی مجموعه فرهنگنامه اسارت و آزادگان عبارتند از:
بخش اول: مجموعه کتب مرجع تحت عناوین اصلی زیر:
ـ کتابشناسی اسارت و آزادگان، در یک مجلد [جلد 1 از فرهنگنامه اسارت و آزادگان]
ـ اسارت و آزادگان در جراید، در شش مجلد [جلدهای 7ـ 2 از فرهنگنامه اسارت و آزادگان]
ـ فیلمشناسی اسارت و آزادگان، در یک مجلد [جلد 8 از فرهنگنامه اسارت و آزادگان]
ـ اسارت و آزادگان در قاب تصویر، در پنج مجلد [جلدهای13ـ9 از فرهنگنامه اسارت و آزادگان]
ـ اسلام و اسارت، شامل متون تفسیری، روایی و فقهی در زمینه اسارت در اسلام، در سه مجلد
[جلدهای 16ـ14 از فرهنگنامه اسارت و آزادگان]
بخش دوم: مجموعه کتب اردوگاهی
شامل 31 عنوان و 59 مجلد که هر اردوگاه و زندان یک عنوان را در چند مجلد به خود اختصاص داده است که عبارتند از:
معرفی اجمالی اردوگاهها و زندانهای اسرای ایران در عراق، در 1 مجلد [جلد 17 از فرهنگنامه اسارت و آزادگان]
اردوگاه 1 موصل «موصل بزرگ»، در 4 مجلد [جلدهای 21ـ 18 از فرهنگنامه اسارت و آزادگان]
اردوگاه 2 الف موصل «موصل قديم»، در 3 مجلد [جلدهای 24ـ22 از فرهنگنامه اسارت و آزادگان]
اردوگاه 2 ب موصل «خيبريها»، در 4 مجلد [جلدهای 27ـ 25 از فرهنگنامه اسارت و آزادگان]
اردوگاه3 الف و ب موصل «موصل كوچك»، در 2 مجلد [جلدهای 29ـ 28 از فرهنگنامه اسارت و آزادگان]
اردوگاه 3 ج موصل «شصتوهفتيها»، در 1 مجلد [جلد 30 از فرهنگنامه اسارت و آزادگان]
اردوگاه 4 موصل «پاسداران»، در 5 مجلد [جلدهای 35ـ31 از فرهنگنامه اسارت و آزادگان]
اردوگاه 5 الف تكريت «افسران»، در 2 مجلد [جلدهای 37ـ36 از فرهنگنامه اسارت و آزادگان]
اردوگاه 5 ب تكريت «رهبران»، در 2 مجلد [جلدهای 39ـ 38 از فرهنگنامه اسارت و آزادگان]
اردوگاه 5ج تكريت «چهارديواري»، در 1 مجلد [جلد 40 از فرهنگنامه اسارت و آزادگان]
اردوگاه 6 الف رمادي «رمادي قديم»، در 3 مجلد [جلدهای 43ـ41 از فرهنگنامه اسارت و آزادگان]
اردوگاه 6 ب رمادي «رمادي قديم»، در 1 مجلد [جلد 44 از فرهنگنامه اسارت و آزادگان]
اردوگاه 7 رمادي «اطفال»، در 4 مجلد [جلدهای 47ـ 45 از فرهنگنامه اسارت و آزادگان]
اردوگاه 8 رمادی «عنبر»، در 4 مجلد [جلدهای 51 ـ 48 از فرهنگنامه اسارت و آزادگان]
اردوگاه 9 الف رمادي «بدريها»، در 1 مجلد [جلد 52 از فرهنگنامه اسارت و آزادگان]
اردوگاه 9 ب رمادي «رمادي 3»، در 2 مجلد [جلدهای 54 ـ53 از فرهنگنامه اسارت و آزادگان]
اردوگاه 9 د رمادي، در 1 مجلد [جلد 55 از فرهنگنامه اسارت و آزادگان]
اردوگاه 10 رمادي، در 2 مجلد [جلدهای 57 ـ 56 از فرهنگنامه اسارت و آزادگان]
اردوگاه 11 تکریت «صلاحالدین»، در 2 مجلد [جلدهای 59 ـ 58 از فرهنگنامه اسارت و آزادگان]
اردوگاه 12 تکریت، در 2 مجلد [جلدهای 61 ـ 60 از فرهنگنامه اسارت و آزادگان]
اردوگاه 13 رمادی، در 1 مجلد [جلد 62 از فرهنگنامه اسارت و آزادگان]
اردوگاه 14 تکریت، در 1 مجلد [جلد 63 از فرهنگنامه اسارت و آزادگان]
اردوگاه 15 تکریت، در 2 مجلد [جلدهای 65 ـ 64 از فرهنگنامه اسارت و آزادگان]
اردوگاه 16 تکریت، در 1 مجلد [ جلد 66 از فرهنگنامه اسارت و آزادگان]
اردوگاه 17 تکریت «مخربین»، در 2 مجلد [ جلدهای 68 ـ 67 از فرهنگنامه اسارت و آزادگان]
اردوگاه 17 نهروان «مفقودین»، در 1 مجلد [ جلد 69 از فرهنگنامه اسارت و آزادگان]
اردوگاه 18 (بعقوبه) در 2 مجلد [جلدهای 71 ـ 70 از فرهنگنامه اسارت و آزادگان]
اردوگاه 19 تکریت «افسران»، در 2 مجلد [جلدهای 73-72 از فرهنگنامه اسارت و آزادگان]
اردوگاه 20 تکریت، در 1 مجلد [جلد 74 از فرهنگنامه اسارت و آزادگان]
زندانها در 3 مجلد [ جلدهای77 ـ75 از فرهنگنامه اسارت و آزادگان]
بخش سوم: مجموعه کتب موضوعی اسارت و آزادگان
این بخش شامل دهها عنوان و موضوع اصلی و فرعی؛ ذیل عناوینی مانند فرماندهی و رهبری در اسارت، بهداشت، درمان و تغذیه، ورزش، هنر،کار و... است که در آیندهای نزدیک نگارش آنها در دستور کار قرار خواهد گرفت. برای نگارش و پژوهش این مجموعه فرهنگنامه، چندهزار تن از آزادگان مورد مصاحبه حضوری، مکتوب و یا تلفنی قرار گرفته و اطلاعات آنها در سه بخش کلی؛ اطلاعات مرجع، اطلاعات اردوگاهی و اطلاعات و اسناد موضوعی دستهبندی شد.
بخش اول و دوم این مجموعه که تحقیق و نگارش آنها از سال 1372 آغاز و در سال 1392 به اتمام رسیده است، در فاز اول آماده انتشار شده است و امید است تا پنج سال آینده فاز دوم این مجموعه یعنی کتب موضوعی فرهنگنامه اسارت و آزادگان به چاپ برسد.
نگارنده، این مجموعه را فارغ از عیب و نقص نمیداند و خود و تیم همکار را نهایتاً پژوهشگر و محقق آماتور میداند و نه نویسنده و مؤلف حرفهای، با تعریف و آموزة استاد کمرهای محقق و پژوهشگر دفاع مقدس، حتی انتشار دستخط و مصاحبه محاورهای آزادگان نیز ارزش اسنادی دارد و حتماً آیندگان با تأمل بیشتر و قلم رساتر و ویرایش حرفهای به ارزشهای این مجموعه اضافه و رفع نقص خواهند کرد. اما امروز و این فرصت را باید غنیمت شمرد. خود حقیر نیز در این ایام و سنوسال و وضعیت جسمانی دیگر نشاط دوران آغاز راه را ندارم، اما امید دارم با انتشار این مجموعه، زمینة لازم برای تکمیل و تصحیح نواقص احتمالی فراهم میشود. چرا که مسلماً هیچیک از آزادگان ما به دلایل مختلف توان ثبت و ضبط این حجم از اطلاعات را نداشته و مطالب موجود محصول سالها تلاش دهها تن از همکاران محقق و همکاری صدها تن از آزادگان میباشد. برای تدوین این مجموعه هزاران گزارش صلیبسرخ ترجمه و تجزیه و تحلیل شده و هزاران مطلب مندرج در جراید و 500 عنوان کتاب منتشر شده در زمینه اسارت مورد بررسی قرار گرفته و با اطلاعات بهدست آمده از 5000 ساعت مصاحبه حضوری آزادگان تطبیق داده شدهاست.
در هر دفتر و ذیل هر عنوان، مقدمة اختصاصی کتاب و مراحل تحقیق آن و دلایل نگارش آن تشریح خواهد شد، تا این مقدمه بیش از این مطول نشود.
در خاتمه این مقدمه از حسن نظر و تأیید
معنوی مقام معظم رهبری که پس از رؤیت نسخ آزمایشی این فرهنگنامه مشوق اصلی این
حقیر برای نگارش این مجموعه بودهاند، کمال تشکر را داشته و امید دارد حصول نظر
ایشان در زمینه نگارش یک مجموعه مرجع ناظر بر تاریخ اسارت و آزادگان شده باشد. این
مجموعه گام اول در نگارش منشور اسیرداری در اسلام میباشد که میبایست در یک
آکادمی و مرکز مطالعاتی خاص با بایدها و نبایدهای مجموعه قوانین بینالمللی در
زمینه اسیرداری و حقوق اسیر و تجربیات و عملکرد شیوه اسیرداری با واقعیتهای
تاریخی رفتار دشمن بعثی و همچنین تجربیات سایر کشورها در اسیرداری تطبیق داده شده،
تا زمینه تدوین منشور حقوق اسیر و اسیرداری در اسلام مهیا شده و زمینه متعالیکردن
قوانین بینالمللی موجود فراهم شود.
از برادر بسيار بزرگوار و تلاشگر جناب آقاي ده نمكي بسيار متشكريم كه با بذل بهترين زمان از عمر خود اين مجموعه باارزش را گردآوري نموده اند و در اخلاص ايشان همين بس كه در طول اين بيست سال ، هيچ تبليغات و شانتاژي براي اين اثر گرانبها بروز نداده اند . انشاءالله اجر كامل خود را از خداوند تبارك و تعالي و معصومين عليهم السلام دريافت خواهند نمود . خواسته ما اين است كه رونمائي از اين مجموعه بسيار ارزشمند در محضر ولي امر مسلمين مقام معظم رهبري حضرت امام خامنه اي مدظله العالي صورت پذيرد . خداوند به اين برادر بسيار عزيز و بزرگوار طول عمر و سلامتي كامل عنايت فرمايد تا انشاءالله مابقي مجموعه را تكميل و ارائه نمايند . اين مجموعه اثري ماندگار در تاريخ خواهد بود و اميدواريم كه تابلوئي باشد از سالهاي عظمت و شكوه مقاومت و شهامت و ايستادگي فرزندان روح الله در زندان هاي استكبار جهاني به نمايندگي صدام ملعون .