چه زيباست ببيني هنوز هستند افرادي كه براي لحظه‌اي چشم بر ناملایمات نبسته‌اند و بي‌تفاوت از كنار محنت ديگراننمی گذرند ‌و همين جاست كه انسانيت معنا مي‌گيرد و نوعدوستي جان دوباره مي‌گيرد.

مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛

چه گرانبهاست وقتي حس زندگي را در رگ‌هاي خشكيده‌اي به جريان در بياوري و براي لمس تلألؤ خورشيد فروزان يك زندگي تلاش كني،‌ رنج بكشي و با زخم‌هاي به جا مانده از تازيانه زمانه، با او همنوايي كني.

مهرانگيز كلهري بانوي 42 ساله همداني 21 ارديبهشت ماه سال‌جاري با همين حس به جواني معتاد زندگي هديه كرد و با لبخند دوباره به زندگي،‌شكوفه‌هاي حيات در وجود او جوانه زد.

اتفاقي عجيب

«نوبت دكتر داشتم وقتي به مطب پزشك رسيدم، منشي تمام دفترهاي مربوط به وقت‌دهي را وارسي كرد اما اسمي از من در آنجا ثبت نشده بود. بيرون آمدم و تصميم گرفتم تا مركز شهر پياده‌روي كنم. آرام آرام به راه افتادم جمعيتي كنار يك مسجد توجهم را جلب كرد در ميان شلوغي جمعيت يك آمبولانس هم ديده مي‌شد نزديك‌تر شدم....»

مهرانگيز كلهري خاطره آن روزي را در ذهن مرور مي‌كند كه براي اولين بار چهره حسين قراملكي 19 ساله را ديد و در پس چهره اين جوان معتاد، وقتي نبض زندگي‌اش به شمارش افتاده بود نتوانست در ميان شلوغي و ازدحام جمعيت فقط تماشاگري عبوري باشد. اين زن مي‌گويد: جواني را با سر و وضع آشفته و نامرتب ديدم كه گوشه خيابان رها شده بود، مردم در حال بحث كردن با يكديگر بودند و با تماسي كه با اورژانس گرفته بودند آمبولانس راضي به بردن اين جوان به بيمارستان نمي‌شد.

در ابتدا فكر كردم او مرده است اما وقتي تكان خورد و چشمانش را از زير كلاه بافتني مشكي ديدم دلم سوخت. وقتي متوجه شدم هنوز زنده است و نفس مي‌كشد با خود گفتم او حق زندگي دارد. نيمي از بدنش نشان از سوختگي كهنه‌اي داشت كه همان باعث شده بود تا بوي نامطبوعي به مشام برسد.

مردم به راننده آمبولانس اعتراض مي‌كردند كه چرا جان اين جوان را ناديده مي‌گيرد. وقتي راننده آمبولانس بي‌تفاوت از ديدن اين صحنه سوار بر ماشين شد با گوشي تلفن همراهم از آن صحنه عكس گرفتم كه شتابان به سويم آمد و با هم درگيري لفظي پيدا كرديم اما چند دقيقه بعد وقتي با نگاه‌هاي مردم روبه‌رو شد او را روي برانكارد گذاشت و به بيمارستان برد.



در ميان شلوغي جمعيت احساس مي‌كردم يك نفر نيازمند كمك است نمي‌توانستم قدم بردارم انگار به پاهايم وزنه‌هاي سنگيني بسته شده بود وقتي چهره‌اش را ناراحت ديدم برايم فرقي نمي‌كرد كه او كيست فقط دلم مي‌خواست نجاتش دهم.

حسي به رنگ زندگي

گاهي بايد براي رسيدن به احساس دلسوزانه‌ات تلاش كني تا زندگي را با تمام وجود تجربه كني، بايد بجنگي تا پيروز شوي. وقتي دلت از آه و ناله انساني به درد مي‌آيد ديگر برايت مهم نيست كه آن فرد كيست.

مهرانگيز كلهري خود را به سرعت به بيمارستاني مي‌رساند كه حسين قراملكي را به آنجا منتقل كرده بودند. او مي‌گويد: وقتي به بيمارستان رسيدم ديدم حسين را احيا كرده و به او سرم وصل بود. لباس‌هايش كثيف بود و سه مرد كه شاهد اين صحنه‌ها بودند از آن جمعيت زياد خود را به بيمارستان براي كمك به اين جوان رسانده بودند آن‌ها هم قصد كمك به همنوع خود را داشتند.

 وقتي حال حسين بهتر شد آرام آرام شروع به حرف زدن كرد اولين حرفي را كه گفت اين بود «من را نامادري‌ام از خانه بيرون كرد» سن و سالش را سؤال كردم بريده بريده پاسخ مي‌داد. در ميان حرف‌هايش متوجه شدم معتاد به مصرف شيشه است و سال‌هاست كه خيابان همدم لحظه‌هاي تنهايي‌اش است. او دچار معلوليت ذهني خفيفي هم بود با يكي از دوستانم كه در بهزيستي كار مي‌كرد تلفني صحبت كردم تا پس از درمان به بهزيستي سپرده شود.

اين زن ادامه مي‌دهد: در بيمارستان بعثت پرستاران كرم‌هاي بدن اين نوجوان را در سطل زباله مي‌انداختند، تا به حال در عمرم شاهد چنين صحنه‌هايي نبوده ام. از او پرسيدم، احساس نمي‌كني چيزي روي پوستت حركت مي‌كند؟ پاسخش «نه» بود. انگار سال‌ها بود كه زندگي نام او را از ياد برده بود و در پهناي اين آسمان بزرگ حتي يك ستاره نداشت او به حدي تنها و سرخورده بود كه روي زمين به عنوان يك انسان سهمي برايش تعريف نشده بود.

تقريباً دو روز در ميان به عيادتش مي‌رفتم.حسين مي‌گفت چند وقت پيش با دو نفر از قاچاقچيان مواد مخدر دعوا كرده و آن‌ها او را به بيابان برده و با مشعل آتش آزارش دادند، آثار سوختگي شديد بود و يكي از پاهايش تحت عمل جراحي قرار گرفت و سه ماه طول كشيد تا بهبود پيدا كند.

كتابي از درس‌هاي بزرگ

اتفاق در كمين انسان هاست و هيچ فردي از رخدادها مستثني نيست. در حوادث بايد همه انسان‌ها را به يك چشم نگاه كرد، معتادان، كارتن خواب‌ها و همه افرادي كه دچار مشكلات شديد در زندگي هستند به كمك نياز دارند و نبايد درباره انسان‌هاي رها شده در جامعه به گونه‌اي ديگر نگريست.اگر ساده و بي‌تفاوت از كنار لحظه‌هاي تلخ گذر كنيم در حقيقت ارزشهاي انساني را فراموش كرده‌ايم.

كلهري مي‌افزايد: به خود اجازه ندادم در مورد حسين فكر ديگري كنم. به خاطر خدا ايستادم و ايستادگي كردم تا يك انسان به زندگي دوباره و فرصت‌هايي كه برايش رقم مي‌خورد دست پيدا كند.انگار وسيله‌اي براي نجات جان او بودم.در طول اين مدت كه در بيمارستان بستري بود آزمايشات متعددي صورت گرفت خدا را شكر به بيماري‌هاي واگيردار، ايدز و... مبتلا نشده بود.يك ماه و نيم بعد از درمان او را بيمه خدمات درماني كردم و اكنون تحت پوشش سازمان بهزيستي است و در توانبخشي نگهداري مي‌شود.

تقريباً يك ماه هم طول كشيد تا خانواده‌اش را پيدا كنيم اما در اين مسير من به تنهايي توانايي حركت نداشتم بلكه افراد زيادي بودند كه با قدم‌هايشان احساس دروني شان را اثبات كردند و نشان دادند حس انساندوستي واژه غريب و گمشده‌اي نيست. همه افراد به فراخور مسئوليتي كه داشتند در بازگشت حسين به زندگي زحمت كشيدند. احساس مي‌كنم خداوند اين افراد را براي ياري به او انتخاب كرده بود. وقتي اين جوان طعم واقعي و لذت بردن از زندگي را احساس كرد با كلمات بريده بريده به من گفت « براي من خيلي زحمت كشيدي» اين زيباترين جمله‌اي بود كه از زبان او به عنوان تشكر شنيدم.

يادگاري گرانبها

اگر خدا بخواهد و توكل انسان‌ها، عميق و از روي اخلاص باشد خود را در سراشيبي‌هاي روزگار تنها احساس نخواهند كرد.

مهرانگيز كلهري، رازهايش را با خدا در ميان مي‌گذارد و دوست دارد در هر كار خيري پيشقدم باشد. او مي‌گويد: انسان‌ها كامل نيستند شايد روزي فرا رسد كه من هم نياز به كمك ديگران داشته باشم.آرزويم سلامتي و آينده خوب اين جوان است.

چند وقتي است كه به دنبال گرفتن معافيت سربازي اش هستم دلم مي‌خواهد سركار برود و تشكيل خانواده دهد چون حسين از كودكي رنج مريضي مادر، فقر، ناتواني و مرگ مادر را تحمل كرده است و اكنون سايه مادري دلسوز را حس نمي‌كند. برايش افق‌هاي روشني را آرزو دارم تا سردي روزهاي يخ زده‌اي كه در جانش حك شده است را با طلوع تولد دوباره از ياد ببرد.

گفت‌وگو با حسين قراملكي

کجا به دنیا آمدی؟

در بيجار به دنيا آمدم و در همدان زندگي مي‌كنم.

چند سال است كه معتاد هستي؟

سه سال است از خانواده‌ام دور هستم يعني از خانه فرار كرده‌ام همان روز اول كه از خانه بيرون زدم معتاد شدم و شيشه مصرف مي‌كردم.

چه كسي اولين بار شما را به سمت مصرف مواد مخدر كشاند؟

يكي از دوستانم گفت مواد مصرف كنم، شب‌ها در خيابان‌ها مي‌خوابيدم و كارتن خواب بودم اما الان چند ماه است كه ترك كرده‌ام.

مي داني چه كسي زندگي‌ات را نجات داده است؟

در خيابان رها شده بودم و تمام بدنم سوخته بود. مي دانم خانم كلهري نجاتم داد.

پول مواد مخدر را از كجا مي‌آوردي؟

وقتي چند شبي در خيابان ماندم و ديدم خانواده‌ام دنبالم نمي‌آيند روزها از خيابان ضايعات
جمع مي‌كردم و آن‌ها را مي‌فروختم از پول ضايعات خرج موادم در مي‌آمد.

گفتي چند ماه است كه ترك كرده‌اي، آینده ات را چطور مي‌بيني؟

الان در توانبخشي تحت مراقبت هستم، دوست دارم آينده‌اي خوب داشته باشم.
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۳۰
در انتظار بررسی: ۱
Iran (Islamic Republic of)
مجید
۲۳:۳۹ ۰۲ مهر ۱۳۹۲
منم معتادم
هرمعتادی دربه در وکارتن خواب نیست ولی منم معتادم
هرچنددرزندگی ازنظرمادی کم و کسری ندارم وازهمه نوع مادیات داشتم ولی راستش معتادهستم واین داغونم میکند
خانواده م نمیدانندکه کاملاوابستگی دارم اماگاهی شک میکنن که1چیزایی مصرف میکنن ولی اگه مطمئن بشن یامنومیکشن یاخودشون هلاک میشن
دوستان خواهش میکنم منو هم دعا کنید
براثر1اشتباه به مواد آلوده شدم
خودم دانشجو هستم وزندگیم هم از نظر مادی خوبه یعنی از جیب بابام میخورم خب و زندگی ووضع مالی بابام خداروشکر خوبه
اماازدرون داغونم
روزی صدبار گریه میکنم در خفا
نمیدانم چرا اینقد زود گرفتاراین مواد لعنتی شدم
خواهش میکنم هرکی اینو خوند از ته دلش برای رهایی از اعتیاد برام دعا کنه وصلوات بفرسته
درضم شاید بعضیهاتون بگید چرا نمیری ترک اعتیاد>اماچون خانواده م نمیدانن و منم بخاطرترس ازآبروم به اون کمپ ها نمیرم ولی درترک اعتیادهایی که شربت میدن عضوم ولی بجای ترک مواد بیشتر معتاد به شربت شدم که اعتیادم را بیش از پیش بیشتر کرد
Iran (Islamic Republic of)
فرزانه
۲۳:۰۳ ۰۲ مهر ۱۳۹۲
کاش ما انسانها مهربونی و محبتمون همیشگی بود. دیگه این اتفاق ها هم پیش نمی اومد یعنی امثال حسین رو نداشتیم تا اون موقعه یادمون بی افته که انسانیم
Iran (Islamic Republic of)
پري
۱۱:۲۰ ۳۱ شهريور ۱۳۹۲
چقدر ادم خوشحال ميشه از برگشتن يه جوون به زندگي.خدايا خير بده به همه دلسوزان مهربانان.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۱:۱۶ ۲۹ شهريور ۱۳۹۲
اجرکم من الله
Iran (Islamic Republic of)
ایرانی
۱۸:۱۰ ۲۹ شهريور ۱۳۹۲
دورود بر خانم کلهری من برای خانم کلهری ارزوی موفقیت میکنم
Iran (Islamic Republic of)
غلام حسین
۱۷:۱۴ ۲۹ شهريور ۱۳۹۲
زنده باشن انشاالله کاش میشد اینچنین انسانهایی ngo تشکیل میدادن چونوقتی چندتامومن یک تصمیم واحد بگیرن میتونن دنیاروتکون بدن
Netherlands
ناشناس
۱۶:۳۲ ۲۹ شهريور ۱۳۹۲
امثال این زن واقعا کم هستند
ای کاش این قبیل کارها بیشتر در جامعه ترویج بشه
Iran (Islamic Republic of)
مریم
۱۶:۲۹ ۲۹ شهريور ۱۳۹۲
بدن انسان اگر ناتوان باشد آرزو میکند خداوند جانی دوباره به او دهد تا جبران نعمتِ جان کند .
حسین جان خداونذ در مقابلت کلهری را قرار داد تو هم با اتکا به او جانی دوباره گرفتی غفلت نکن از اینکه خدا لطف و مرحمت خود را دو باره شامل حالت نموده استفاده کن و شاد باشی
Iran (Islamic Republic of)
بنده خدا از همدان
۱۴:۵۳ ۲۹ شهريور ۱۳۹۲
من چند مورد به مراتب خطرناک تر از این مورد رو دیدم و کمکشون کردم و هیچ وقت نسبن به جامعه بی تفاوت نبودم و حالا که میخواهم ازدواج کنم خانومها این رفتار من رو دوست ندارن و دلشون نمیخوا پولی رو به این جهت خرج کنم و در نتیجه شدم 32 ساله و نتونستم با اینکه موقعیت خوبی دارم ازدواج کنم و فقط همه دنبال پولمن کاش مردم .....
Iran (Islamic Republic of)
خلیل
۰۸:۵۱ ۲۹ شهريور ۱۳۹۲
باور کنید هنوزم زیادند مثل خانم کلهری که هنوز به درد بی تفاوتی به همنوع گرفتار نشده اند...خدایا منم میخوام مثل این خانم فداکار باشم..
Iran (Islamic Republic of)
کاظم
۰۸:۴۶ ۲۹ شهريور ۱۳۹۲
کارش خیلی عالی بودبه شرط اینکه اون جون هم قدربدونه دیگه دنبالش نره
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۰:۱۳ ۲۹ شهريور ۱۳۹۲
خدا خیرت دهد کار بزرگی کردی
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۰:۱۳ ۲۹ شهريور ۱۳۹۲
خدا خیرت دهد کار بزرگی کردی
Turkey
غلام
۲۲:۰۱ ۲۸ شهريور ۱۳۹۲
خدا خیرشون بده این خانم فداکار رو،الهی کسایی که با فروش مواد مخدر جوونا رو بدبخت میکنند در همین دنیا مورد عذاب الهی قرار بگیرند
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۵:۴۳ ۲۸ شهريور ۱۳۹۲
سر تعظیم فرود می اورم در مقابل این بانوی با شرف خداوند اجرتان را بدهد
Iran (Islamic Republic of)
فاطمه
۱۵:۱۱ ۲۸ شهريور ۱۳۹۲
خدایا چه بگویم یعنی ما هم انسانیم .
Iran (Islamic Republic of)
جاوید
۱۴:۵۱ ۲۸ شهريور ۱۳۹۲
امید داشته باش
Iran (Islamic Republic of)
سعید از تبریز
۱۴:۲۸ ۲۸ شهريور ۱۳۹۲
خدا خیرت دهد خانومه کلهری
خداروشکر که بازهم انسانهایی هستند که به فکر هم نوعاشون هستن
از خداوند متعال براش بهترین ها رو آرزو دارم .
ایشالا حسین هم یه زندگی خوبی داشته باشه .
زنده باد زندگی
Iran (Islamic Republic of)
fatemeh
۱۳:۲۶ ۲۸ شهريور ۱۳۹۲
واقعا از خانم کلهری باید ممنون بود و همین طور تلاش حسين قراملكي در برگردوندن خودش به زندگی قابل تقدیره...
Iran (Islamic Republic of)
هموطن ایرانی
۱۲:۴۰ ۲۸ شهريور ۱۳۹۲
با سلام. واقعا"احسنت به این خانم محترم که با پافشاری و اراده محکم باعث نجات یک انسان از مرگ حتمی شد.واو را به زندگی دوباره برگرداند. به صورت تشبه این خانم مردتر از آدم های است که جوان های دسته گل مردم را معتاد می کنند تا روز به روز به ثروت شان اضافه بشود.من هم به این جوان تبریک می گویم هم به آن خانم که فداکاری کردند.فکر میکنم سوژه خوبی برای برنامه ماه عسل باشد که در آینده خانواده ها از آن استفاده کنند .تا با فرزندان خود چگونه برخورد کنند . از طرف دیگر جوانان به فکر عاقبت حرکات و تصمیم گیری های احساسی خود باشند.درسی برای اینگونه افراد باشد. مصدق شعر بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند.دست مریزاد خانم کلهری.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۲:۲۳ ۲۸ شهريور ۱۳۹۲
درود خدابراین بانوی گرانقدر شاید بهشت را برای خودش خرید خدادر مکه وکربلانیست خدا در دل این درماندگان است
-
رضا
۱۰:۵۴ ۲۸ شهريور ۱۳۹۲
ای کاش همه آدمها بدونن که روزی ممکن محتاج کسی بشن من این کار شمارو تحسین میکنم وامیدوارم در تمام مراحل زندگیتون موفق باشین
Iran (Islamic Republic of)
فرنگیس
۰۹:۱۲ ۲۸ شهريور ۱۳۹۲
افرین حسین جان اراده ی تو قوی تر از زحمات خانم مهرانگیز است لطفا با اراده ی محکم خود به او نشان بده که مردی تا او همیشه مثل حالا سرش رو بالا بگیره وبه تو افتخار کنه وبه دیگران هم کمک کنه >لطفا
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۸:۲۳ ۲۸ شهريور ۱۳۹۲
از خدا میخوام هیچ کسی به این درد مبتلا نشه.در ضمن باید دست ادمهایی مثل خانم کلهر را بوسیدوراهشان را ادامه داد.
Germany
ناشناس
۰۷:۵۴ ۲۸ شهريور ۱۳۹۲
خدا به اين خانوم خير دنيا و آخرت دهد همه ما انسانها بايد مدافع هم نوع خود بوده اگر مهرباني حس هم دوستي و كانون گرم خانواده نباشد نوجواناي زيادي مثل حسين پديدار مي شوند همه حق زندگي كردن دارند كه خداوند يزرگ به ما عنايت داشته .با آروزي سلامتي و عاقبت بخيري براي همه نوجوانان كشور عزيز ما
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۳:۰۱ ۲۸ شهريور ۱۳۹۲
زنده باد جمهوری اسلامی
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۲:۳۶ ۲۸ شهريور ۱۳۹۲
زنده باد جمهوری اسلامی و مردمش
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۵:۱۷ ۲۹ شهريور ۱۳۹۲
چه ربطی داشت؟؟
Iran (Islamic Republic of)
مجید
۲۳:۳۳ ۰۲ مهر ۱۳۹۲
وا
Iran (Islamic Republic of)
مصطفی
۲۱:۰۹ ۲۳ مهر ۱۳۹۲
باسلام
این همه نوع دوستی ثمره ی جمهوری اسلامی است دیگه
Iran (Islamic Republic of)
سجاد
۰۱:۳۴ ۲۸ شهريور ۱۳۹۲
درود بر بندگان صادق خداوند اجر شا ن با امام عصر
Iran (Islamic Republic of)
lمجید
۲۳:۳۲ ۰۲ مهر ۱۳۹۲
اجرشان با خدای یکتا ومنان
Iran (Islamic Republic of)
علی
۰۰:۴۴ ۲۸ شهريور ۱۳۹۲
خدا خیرش بده.این داستان نشونم داد که چطور خدا جوان را از اشتباهی که کرده بود نجات دادو انشالله خدا همه ما را نجات بده.
اللهم عجل لولیک الفرج
آخرین اخبار