به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران، پایگاه تحلیلی "المانیتور" در مقالهای به قلم "داعود کوتاب"، روزنامه نگار و فعال رسانهای و همچنین استاد سابق دانشگاه پریسنتون مینویسد: 20 سال پیش، یاسر عرفات، رئیس وقت سازمان آزادی بخش فلسطین با اسحاق رابین، نخست وزیر اسرائیل، در حالی که در محوطه کاخ سفید با یکدیگر دست میدادند، در ملا عام اعلام کردند که یکدیگر را به رسمیت شناخته و تفاهم نامه موقتی را که طی مذاکرات محرمانهای در اسلو صورت گرفته است، امضا کردهاند.
پیمان اسلو و موافقتنامههای گوناگونی که از آن حاصل شدند، به مرجع اصلی میان فلسطینیها و اسرائیلیها تبدیل شده است؛ اما از نظر بسیاری از مردم فلسطین، این پیمان به جای آنکه صلح دائم را برای آنها به ارمغان آورد، به عامل اصلی ادامه اشغال فلسطین به دست رژیم صهیونیستی تبدیل شده است. به عقیده آنها، این پیمان از 15 جهت به نفع اسرائیل است و حقوق مردم فلسطین را پایمال میکند.
این 15 عامل عبارتند از:
1. ماهیت موقتی بودن این پیمان. این قرارداد به نحوی تنظیم شده بود که به طور تدریجی، شرایط را تغییر دهد. پایه گذاران این توافق نامه، آن را به گونهای تنظیم کردند که رهبران هر دو طرف، زمان کافی را برای اعتماد سازی و متقاعد کردن مردم خود داشته باشند. پیش بینی میشد که این توافقنامه بیش از 5 سال دوام نیاورد. اکنون 20 سال گذشته و کابوس فلسطینیان در مورد اینکه این توافقنامه موقتی، به توافقنامهای دائم تبدیل نشود، به حقیقت پیوسته است. هیچ مادهای در این قرارداد، برای مقابله با این مسئله وجود ندارد.
2. فقدان چارچوب. این قرارداد موقتی نه تنها تبدیل به قراردادی دائمی شد، بلکه ماهیت موقتی بودن این توافقنامه، این امکان را به تنظیم کنندگان آن داده بود که از برخی از مسائل اساسی که باید برای آنها محدودیت اعمال میشد، خودداری کنند. مسائلی چون مرزها، شهرکها، پناهندگان، امنیت و بیت المقدس، در عرض این دوره 5 ساله، بدون وجود مرجع مشخصی که مذاکره کنندگان آتی به آن ملزم باشند، قابل حل نبودند؛ به علاوه، فقدان چارچوب در این قرارداد، وضعیت مناطق اشغالی در سال 1967 را نیزمشخص نکرد.
3. نبود محدودیت در شهرک سازی. درحالیکه گفته میشود مذاکره کنندگان فلسطینی در طول این دوره موقت 5 ساله، سعی داشتند که ساخت تمام شهرک های رژیم صهیونیستی را به تعلیق درآورند، اما در انجام این تعهد شکست خوردند و اکنون با گذشت 2 دهه از امضای این پیمان، اسرائیلیها در غیاب یک چارچوب مناسب، آزادانه و در هرکجا و هرزمانی که اراده کنند، بدون هیچ گونه محدودیت قانونی، به ساخت و ساز خود ادامه میدهند. در حال حاضر، شهرکهای یهودی نشین در مناطق اشغالی، نسبت به سال 1993، دوبرابر شده است.
4. بیت المقدس (اورشلیم). به خاطر وجود اختلافات عمده بر سر بیت المقدس، طرفین این قرارداد، توافق کردند که بحثهای مربوط به این شهر مقدس و جمعیت آن را تا زمان برگزاری مذاکرات، جهت روشن شدن وضعیت دائمی، که باید در عرض 5 سال در مورد آن به نتیجه میرسیدند، به تعویق بیاندازند. اما در نبود چارچوب و عدم توافق بر سر این مسئله در مذاکرات، رژیم صهیونیستی که در شرق اورشلیم [بیت المقدس] قوانین خود را پیاده میکند، خواستههای خود را در عمل به اجرا درآورده و از آن زمان تاکنون، با کشیدن دیواری 10 متری و ایجاد دهها ایست بازرسی، موفق به جداسازی این شهر شده است. هیچ کنترلی بر سیاستهای اجرایی که منجر به از دست دادن اقامت هزاران فلسطینی ساکن در بیت المقدس شد، وجود ندارد و سیاست رژیم صهیونیستی در خصوص مکانهای مقدس، به ویژه مسجدالاقصی، همچنان ادامه دارد.
5. مناطق A, B , C. تقسیم و جداسازی نواحی اشغالی فلسطین به مناطق مختلف نیز، مسئلهای موقتی در نظر گرفته شده بود. از آنجایی که بیش از 60 درصد این مناطق، به عنوان منطقه C در نظر گرفته شده، و اسرائیل روی آن کنترل امنیتی و اجرایی دارد، از رشد و توسعه مناطق فلسطینی در این ناحیه کاملا جلوگیری شده است. به علاوه، اسرائیلیها به تعهدات خود در خصوص منطقه A که در آن به فلسطینیها حقوق انحصاری امنیتی و اجرایی اعطا شده بود، پایبند نماندند.
6. ساز و کارهای اجرایی. یکی از بزرگترین شکافهای پیمان اسلو این است که در صورتیکه هر یک از طرفین، در انجام تعهدات خود کوتاهی کند، هیچ راه حلی برای این مسئله در نظر گرفته نشده است. با آنکه این تفاهم نامه در واشنگتن به امضا رسیده است، اما هیچ طرف سومی، کارایی و اجرای درست و کامل این قرارداد را تضمین نکرده است. درصورتیکه یکی از طرفین این موافقتنامه، تعهدات خود را زیر پا گذارد، هیچ مجازاتی شامل حال آن نخواهد شد و این موضوع، به اشغالگران اجازه داده تا تمام جنبههای زندگی فلسطینیان را کنترل کرده و بدون آنکه بهایی بپردازند، هر یک از اصول این توافقنامه را که لازم بدانند، زیر پا گذارند.
7. پناهندگان. پناهندگان فلسطینی بیش از هر کس دیگری از پیمان اسلو ضربه خوردهاند. در حالیکه سازمان آزادیبخش فلسطین، خود را عمدتا جنبشی مینامید که از میان پناهندگان برخاسته و در جهت منافع آنها ایجاد شده است، این توافقنامه به مسئله پناهندگان، تنها به عنوان یکی از مسائل دائمی اشاره میکند که مانند قطعنامه 194 سازمان ملل، هیچ چارچوب یا مرجع اصلی ندارد.
8. روابط اقتصادی. «پروتکل پاریس» که از پیمان اسلو سرچشمه گرفته، تا حد بسیار زیادی به سود اقتصاد اسرائیل و کسب و کار این رژیم بوده است. اسرائیل همچنان ورود کالاها به مناطق فلسطینی را کنترل کرده و از کالاهایی که برای ارسال به فلسطین در نظر گرفته شدهاند، عوارض گمرکی دریافت میکند. تولیدکنندگان اسرائیلی نیز در بازار گرفتار فلسطین، همچنان از انحصار تقریبی بهرهمند هستند.
9. محدودیتهای جابه جایی. باوجودی که پیمان اسلو شامل مقرراتی برای حضور دائمی پلیس فلسطین در تمامی گذرگاههای مرزی است، اما رژیم صهیونیستی پس از انتفاضه دوم در اکتبر 2000، این مقررات را زیر پا گذاشت و صدها نقطه بازرسی را ایجاد کرد که تا به امروز پابرجا هستند و با وجود تعهد رژیم صهیونیستی مبنی بر بازگشت به وضعیت پیش از سال 2000، این رژیم تاکنون به تعهدات خود عمل نکرده است.
10. آب. کمبود آب و امتناع اسرائیل در اجازه دادن به فلسطینیها برای حفر چاه در منطقه C که از لحاظ داشتن آبهای زیرزمینی بسیار غنی است، به کمبود شدید آب منجر شده است؛ این در حالیست که رژیم صهیونیستی، مقادیر فراوانی از آب یارانهای را در اختیار شهرک نشینان خود قرار میدهد.
11. مجوز عبور غزه-کرانه باختری. جابه جایی مردم وکالاهای مورد نیاز آنها، جزوی از پیمان اسلو به شمار میرفت که تنها چند روز اجرا شد. آخرین تلاش صورت گرفته توسط «کاندولیزا رایس»، وزیر سابق امور خارجه آمریکا برای احیای این توافقنامه، از سوی رژیم صهیونیستی ناکام ماند.
12. دیوار. از آنجایی که در پیمان اسلو، هیچ اشارهای به دیوار امنیتی اسرائیل نشده است، اسرائیل در غیاب یک توافقنامه در خصوص مرزها، توانسته است که به طورغیرقانونی دیواری در پشت مناطق فلسطینی احداث کند. این مانع، بر مبنای منافع اسرائیل و در جهت حفاظت از شهرکهای یهودی نشین و تقویت مرزهای وسیع اورشلیم [بیت المقدس]، ایجاد شده است. با اینکه فلسطینیها این موضوع را به دادگاه لاهه کشاندند، اما اسرائیل زیر بار رای این دادگاه مبنی بر غیرقانونی بودن این دیوار نرفت و حاضر به جابه جایی آن نشد.
13. دولت مدنی. در حالیکه پیمان اسلو در مورد لزوم انحلال دولت به اصطلاح مدنی اسرائیل که علاوه بر مسائل دیگر، مجوز ساخت و ساز در ناحیه C را کنترل میکند، صحبت میکند، این مسئله هرگز اتفاق نیفتاده است.
14. انزوای غزه. طبق پیمان اسلو، غزه و کرانه غربی دارای یک موجودیت واحد هستند. مقامات بین المللی بارها اعلام کردهاند که از دولت مستقل فلسطین حمایت میکنند. عقب نشینی یکجانبه اسرائیل از غزه، موجب جداسازی و انزوای نوار غزه شده است. اسرائیل در پیمان اسلو هیچ تضمینی در خصوص تداوم این کار ارائه نداده است و در حقیقت، فرودگاه و بندر غزه را نیز تخریب کرده است. به علاوه، عدم اجرای توافقنامههای مرزی و تعهدات مربوط به مجوز عبور غزه-کرانه باختری، بیش از پیش بر انزوای غزه افزوده است.
15. ارتباطات. یکی از شروط مندرج در پیمان اسلو، ایجاد یک کمیته فنی مشترک برای حل و فصل مسائل مربوط به ارتباطات است. این کمیته مشترک، به ندرت تشکیل شده و در صورت تشکیل، توافق چندانی در مورد این مسائل صورت نگرفته است. اسرائیلیها عملا قدرت وتوی خود را در مورد تمام توسعههای ارتباطی و مخابراتی حفظ کردهاند. برای مثال، اسرائیل از توسعه سیستمهای ارتباطاتی سلولی 3G ، جلوگیری میکند.
با گذشته 2 دهه، پیمان اسلو همچنان اصول حکومت و طرز زندگی را به مردم فلسطین دیکته میکند؛ در حالیکه این قرارداد، از بسیاری از جهات به نفع رژیم صهیونیستی و در خدمت مقاصد توسعه طلبانه آن بوده است.