به گزارش
ويژهنامه دفاع مقدس باشگاه خبرنگاران، سینمای دفاع مقدس ثبت کننده یادگارهای تلخ و شیرین سالهای جنگ است، در10 یادداشت سعی داریم تصاویری خاطرهانگیز از سینمای دفاع مقدس را برای شما مرور کنیم.
سینمای دفاع مقدس در سالهای دور یکی از مهمترین عرصههای کشف استعداد نیروهای تازه نفسی بود که بیشتر آنها پس از پیروزی انقلاب اسلامی وارد سینما شده و حتی تجربه مستندسازی و تصویربرداری در جبههها را داشتند، این نسل خاطرهها و تجربههایشان از جبههها را بر پرده سینما حک کردند و برای نسلهای دیگر به جای گذاشتند..
یادداشت اول: آژانس شیشهایشاید تأثیرگذارترین فیلم تاریخ سینمای ایران آژانس شیشهای باشد. فیلمی کامل از همه نظر: فیلمنامه، بازیگری، موسیقی، فیلمبرداری و کارگردانی. به همین دلیل بود که اکثر جایزههای جشنواره فجر سال 76 را از آن خودش کرد.
آژانس فیلمی به شدت دلهرهآور بود و از خطری در جامعه ایران خبر میداد. شکاف نسل جنگ رفته و عامه مردم، مردمی که بعد از دوران سازندگی به آرامش و رفاه علاقه دارند، و نه بحران و جنگ؛و این شکاف حتی میتوانست به درگیری مسلحانه و گروگانگیری تبدیل شود و عمیق و عمیقتر شود.
این حرفها را تماشاگر فیلم علاوه بر درک کلی فیلم، از زبان حاج کاظم در فیلم به طور مستقیم میشنود. آن جایی که حاجکاظم چهارزانو روی زمین نشسته و برای مردم داخل آژانس و در واقع مردم تماشاگر فیلم قصه میگوید. قصه مردانی که زندگی و جوانیشان را رها کردند و به جنگ دیو رفتند، اما بعد از جنگ انگار در کشورشان غریبه بودند، انگار کسی آن ها را نمیشناخت.
آژانس شیشهای اگرچه حتی یک نما هم از دوران جنگ ندارد، اما عمیقا فیلمی مربوط به دفاع مقدس است. چراکه مربوط به آدمهای جنگ تحمیلی در سال 76 بوده و فیلمی عمیقا اجتماعی و سیاسی است. زیرا یکی از چالشهای مهم ایران سال 76 و ایران بعد از دوم خرداد را بازگو میکند.
حاجکاظم نماینده گروهی است که تمام زندگیشان را در جنگ فدا کردهاند و حالا به جز یک نام ، چیزی از آنها باقی نمانده است. حاجکاظم اما یک شخصیت منفی نیست، تنها خواسته او این است که به احترام تمام مدت زمانی که در جبهه حضور داشته ، به او اجازه داده شود تا دوست و همرزم سابقش ، عباس را ، برای مداوا از کشور خارج کند. در طرف مقابل حاجکاظم ماموری به نام سلحشور (رضا کیانیان) حضور دارد که نماینده تفکرات نسل جدید بعد از جنگ است.
سلحشور معتقد است که جنگ و دوران دفاع مقدس به این دلیل انجام شد تا کسی برای انجام کارش تفنگ بر روی مردم نگیرد و کارش را قانونی پیش ببرد. از نظر سلحشور، حاجکاظم یک مجرم است که جرمش کمتر از خائنان به وطن نیست. در تاریخ سینمای ایران کمتر فیلمی مانند آژآنس شیشه ایی توانسته با حرفهای تیز و کنایه دارش، شکاف میان نسل قبل و بعد از جنگ را به تصویر بکشد و تماشاگر را در فکر فرو ببرد. برای درک کامل این موضوع کافی است به این دیالوگهای مختصری که بین احمد و سلحشور رد و بدل میشود توجه کنید:
سلحشور : مُرّبی شما بعد جنگ، سینما زیاد می رفتی نه؟ آخه برادر من، این جا که تگزاس نیست!
احمد : آقای سلحشور! اجازه می دید ما دو کلام حرف بزنیم؟
سلحشور : تو حرف نمی زنی، تو داری لاس می زنی! آخرشو بهش بگو، ته خطو.
احمد : ته خطی وجود نداره سلحشور، حاج کاظم فرمانده گُردان بوده عباس هم از بچه های جنگه.
سلحشور : خوب دیگه بدتر! جُرم خودی ها که بیشتر از غریبه هاست. واسه این مملکت که هزار تا دشمن داخلی و خارجی داره، از صبح تا شب داریم جوون می کَنیم؛ می کَنیم یا نمی کنیم؟ بعد آقا، خودی؛ شب عیدی می یاد اسلحهَ رو می ذاره رو شقیقه ی ما! این یعنی عدالت؟ چند تا جوون خونشون برا آرامش این مملکت از دست داده باشن خوبه؟ چند تا؟ دِ بگو، خوب بگو دیگه. (خطاب به حاج کاظم) یه ذره فکر کنی از کارت خجالت می کشی!
حاتمی کیا در بهترین ساخته دوران فیلمسازیاش ، موفق شده به خوبی این اختلافات و نوع نگرش به مسائل اجتماعی پس از جنگ را در آژانس شیشهایی به تصویر بکشد. آژانس شیشهایی علاوه بر اینکه بهترین فیلم ژانر دفاع مقدس است، یکی از بهترین فیلمهای تاریخ ایران هم به حساب میآید.
متشکرم از حاتمی کیا که این اثر جاودانه را ساخت.