به گزارش
گروه ويژهنامه دفاع مقدس باشگاه خبرنگاران، "چشم، چشم، دو تا چشم" از
مجموعه اشعار اتل متل "ابوالفضل سپهر" است.
چشم، چشم، دو تا چشم
خمار و نافذ و مست
مو، مو، یه خرمن
قشنگ و مشكی یكدست
خط خط دو ابرو
مِشكیی و كمونی
خال، خال، دو گونه
گونهای استخونی
لب، لب، دو تا لب
همینجوری میخنده
قربون برم ماشاءالله
بابام چه قد بلنده
دندوناشو ببینین
عینهو مرواریده
بابا به این خشگلی
هیچ جا كسی ندیده
دست، دست، دو تا دست
چه مشكلها كه حل كرد
میگن كه وقت رفتن
مادرمو بغل كرد
بابام مَنم بغل كرد
دست بابام چه گرمه
حُسن، حُسن، محاسن
ریش بابام چه نرمه
پا، پا، دو تا پا
راهی جبهه بیتاب
مامان با گریه میریخت
پشت سر بابام آب
چشم، چشم، دو تا چشم
شب تا سحر بیداره
مو، مو، یه خرمن
پر از گرد و غباره
لب، لب، دو تا لب
خُشك و ترك خورده بود
آبروی آب رو
كام بابام برده بود
پا، پا، دو تا پا
خسته ولی پر توان
میبَره حمله بابا
سوی عدو بیامان
دست، دست، دو تا دست
گره كرده و مشته
با اون دستای گرمش
چه دشمنا كه كُشته
نیگا كنین عكسشو
چقدر قشنگو زیباست
خونه عجب معطر
به عطر و بوی باباست
بابام كنار سنگر
روی موتور نشسته
محاسن خاكیشو
رنگ حنایی بسته
محاسن نرم اون
تو جبههها خونی شد
بابای قد بلندم
راهی مهمونی شد
چشم، چشم، دو تا چشم
خوابیده توی صحرا
تو جبههها شهید شد
بابای ناز «زهرا»
خط، خط، دو ابرو
قرمزه و كمونی
خال، خال، دو تا خال
روگونه و پیشونی
خال روی گونههاش
قهوهای و قشنگه
ولی خال پیشونیش
خونی و سرخ رنگه
پا، پا، دو تا پا
دست، دست، دو تا دست
دست و پای بابا جون
زیر شنیهاشكست
قربون چشماش برم
همون چشای مستش
كدوم دست پلیدی
زد و چشاشو بستن
اونی كه دید باباجون
تو جبههها شهید شد
میگه تو خاك فكه
افتاد و ناپدید شد
آی دونه دونه دونه
نون و پنیر و پونه
بعد گذشت چند سال
بابا اومد به خونه
چوب، چوب، یه تابوت
كه تو كوچه روُون بود
جای بابا تو تابوت
یه تیكّه استخون بود
هزار هزار چشم مست
هزار هزار تا گونه
هزار هزار هزاران
نگاهِ عاشقونه
هزار هزار محاسن
یا خونی شد یا كه سوخت
هزاران دل عاشق
كه توی سینه افروخت
هزار هزاران پدر
هزار هزار تا مادر
هزار هزار محبت
هزار هزار تا همسر
هزار هزاران رفیق
هزار هزار برادر
هزار هزار تا فرزند
هزار هزار تا خواهر
هزار هزار رفاقت
هزار هزار معرفت
هزار هزار تا عاشق
هزار هزار تا رأفت
هزار هزار تا نامزد
هزار هزار اهل دل
هزار هزار طراوت
شمع مجلس و محفل
هزار گلِ سر سبد
هزار هزار قد بلند
هزار هزار هزاران
هزار هزار تا پیوند
هزار هزار شور و شوق
لبان پُر ز خنده
هزار هزار بسیجی
هزار هزار پرنده
هزار هزار پهلوُن
هزار هزار همخونه
رفتن كه ما بمونیم
رفتن كه دین بمونه
انتهاي پيام/