وزیر خارجه کشورمان از کشورهای غربی خواست که نگاه خود را درباره پرونده هسته‌ای جمهوری اسلامی تغییر دهند.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران؛، محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران در گفت‌وگو با پرس‌تی‌وی در مورد لفاظی‌های جنگ طلبانه علیه این کشور از سوی امریکا و متحدان آن، مذاکرات ایران با گروه 1+5 و شماری دیگر از مسائل مهم منطقه‌ای و جهانی مصاحبه‌ای را ترتیب داده است.

اکنون 36 روز است که شما وزیر امور خارجه هستید و در همین مدت با یک چالش و مسئله عمده روبرو بوده‌اید و آن حمله نظامی احتمالی امریکا به سوریه است. به نظر می‌رسد امریکا عجله زیادی برای ورود به جنگ و مداخله نظامی دارد. به نظر شما علت این امر چیست؟

اجازه بدهید در ابتدا از شما بابت اینکه این فرصت را در اختیار من قرار دادید، تشکر کنم.

من فکر می‌کنم برخی گروه‌ها و افراد در داخل امریکا و برخی عناصر در خارج از این کشور به دنبال این بودند که رئیس جمهور امریکا را که به عقیده من تمایلی به آغاز جنگ نداشت، گرفتار دامی کنند که متاسفانه خود او برای خودش پهن کرده بود. و این دام همان درگیر کردن وی در جنگ به منظور مقابله با مسئله فرضی و اثبات نشده استفاده از سلاح‌های شیمیایی توسط دولت سوریه است.

گفتم مسئله فرضی چرا که هنوز هیچ مدرکی مبنی بر اینکه دولت سوریه از سلاح‌های شیمیایی استفاده کرده باشد، وجود ندارد. ایران، خود به عنوان قربانی سلاح‌های شیمیایی صرفنظر از اینکه عاملان و قربانیان چنین حمله‌ای چه کسانی باشند، هرگونه استفاده از اینگونه تسلیحات را محکوم می‌کند. اما ما بر این باوریم که هیچ کس حق ندارد به تنهایی قانون را بدست بگیرد و خود را محق در اجرای آن بداند.

بنابراین امریکا در رابطه با چنین مسائلی این حق قانونی را ندارد که بطور همزمان نقش مدعی العموم ، قاضی و متاسفانه مامور اعدام را ایفا کند بویژه که این کشور در کارنامه خود سابقه حمایت از رژیم صدام حسین را دارد؛ صدامی که نه تنها علیه سربازان و غیرنظامیان ایرانی از سلاح شیمیایی استفاده کرد بلکه علیه مردم خود در حلبچه نیز این تسلیحات را به کار گرفت؛ و اینها صرفا یک اتهام نیست بلکه بارها از سوی تیم‌های تحقیقاتی سازمان ملل به اثبات رسیده است.

یک تیم تحقیقاتی سازمان ملل نیز به سوریه رفت اما هنوز گزارشی منتشر نکرده است و اگر هم منتشر بکند، متاسفانه مجوز و اختیار این را ندارد که مسئول این حمله را تعیین کند؛ وضعیت بسیار پیچیده است.

باید امیدوار باشیم که با تمهیدات جدید، روند انتقال و خارج کردن همه سلاح‌های شیمیایی از منطقه آغاز شود. به عقیده ما، منطقه خاورمیانه به اندازه کافی با مشکلات و اغتشاش روبرو است و نباید وارد جنگ دیگری هم بشود که در آن سلاح‌های شیمیایی و دیگر سلاح‌های کشتار جمعی مورد استفاده قرار می‌گیرند. به همین علت است که ایران به دنبال این بوده است که خاورمیانه تبدیل به منطقه‌ای عاری از سلاح‌های کشتار جمعی شود.

اجازه بدهید به یک نکته دیگر هم اشاره کنم. ما اعتقاد داریم استفاده از تسلیحات شیمیایی جنایت علیه بشریت است اما در عین حال بر این باوریم که توسل به خشونت و تهدید به استفاده از خشونت بر اساس قوانین بین الملل اقدامی جنایتکارانه است.

متاسفانه اینگونه به نظر می‌رسد که امریکا همچنان در قرن نوزدهم میلادی به سر می‌برد؛ زمانی که توسل به خشونت حق کشورها محسوب می‌شد؛ اما دیگر اینگونه نیست. به نظر من رئیس جمهور امریکا که ظاهرا حقوقدانی حاذق و آشنا به قانون اساسی است، باید نگاهی به کتب حقوق بین الملل خود بیاندازد؛ کتاب‌هایی که فکر می‌کنم اخیرا آنها را مرور نکرده است و همانطور که شب گذشته به مردم امریکا گفت که سوریه تهدیدی مستقیم و قریب الوقوع برای آن کشور به شمار نمی‌رود، بپذیرد که امریکا بر اساس هیچ یک از قوانین حقوق بین الملل ابدا حق ندارد که به تنهایی قانون را بدست بگیرد.

اگر سوریه تهدیدی قریب الوقوع و حتمی برای امنیت امریکا محسوب نمی‌شود، چرا این همه حرف از حمله احتمالی این کشور به سوریه زده می‌شود؟

همانطور که در آغاز گفتم، به نظر من رئیس جمهور امریکا از سوی برخی عناصر در امریکا که نفع خود را در دشمنی و تنش زایی می‌بینند و همچنین برخی عناصر خارج از امریکا که متاسفانه در منطقه ما هستند و طی دو سال گذشته به دنبال تغییر توازن نظامی در سوریه بوده‌اند، به سمت یک دام سوق داده می‌شود. این عناصر قبل از هر چیز به دنبال این بودند که مردم سوریه را درگیر جنگی داخلی کنند؛ جنگی که خود مردم باعث آن نبوده‌اند زیرا کسانی که در سوریه در حال جنگ هستند عمدتا بنیادگرایان و تکفیری‌هایی هستند که از کشورهای خارجی به سوریه رفته‌اند.

شما می‌دانید که چه کسانی از آنها حمایت مالی و پشتیبانی تسلیحاتی می‌کنند؟

همه ما مدارک و شواهدی را دیده‌ایم که نشان می‌دهد چه کسانی به دنبال جنگ در منطقه هستند؛ متاسفانه این سیاست نتیجه نگاهی کوته بینانه به منافعشان است زیرا جنگی دیگر در منطقه ممکن است در آغاز، عملیاتی محدود قلمداد شود اما همینکه شما زور و خشونت بکار ببرید دیگر راهی برای مهار آن وجود ندارد و من فکر می‌کنم امریکا این را می‌داند. اگر به یاد داشته باشید، دانلد رامسفلد (وزیر دفاع سابق امریکا) زمانی که امریکا قصد حمله به عراق را داشت، از عبارت عملیات «ناگهانی و کوبنده» که ظرف چند روز به اتمام می‌رسد، سخن گفت اما اکنون چند سال از حمله به عراق گذشته است؟ اکنون با گذشت 10 سال، 11 سال از آغاز این جنگ، با وضعیتی در عراق روبرو هستیم که به عنوان مثال در جریان سفر اخیرم به این کشور، به من گفته شد تنها در ماه رمضان حدود هزار نفر در اثر بمب گذاری‌های جاده‌ای جان خود را از دست دادند.

به نظر من لازم و بسیار حائز اهمیت است که ایالات متحده امریکا به این واقعیت پی ببرد که نه تنها توسل به خشونت غیر قانونی است و نه تنها تهدید به توسل به خشونت بر خلاف هنجارهای مسلم حقوق بین الملل است، بلکه مهم تر از آن توسل به زور امری غیر موثر و ناکارامد محسوب می‌شود. خشونت و جنگ، سودمندی و فایده خود را در روابط بین الملل از دست داده و این امر مدت‌ها پیش اثبات شده است.

در سال 1928، کشورهای متمدن تصمیم گرفتند که توسل به خشونت و زور به عنوان یک ابزار سیاست ملی را کنار بگذارند؛ پیش از آن، خشونت یا جنگ، یک ابزار سیاست ملی به شمار می‌رفت اما از آن زمان به بعد، جامعه جهانی سر عقل آمد و به این باور رسید که توسل به خشونت و جنگ نتیجه لازم و مطلوب را برای کسانی که آن را آغاز کرده‌اند و می‌خواهند آغاز کنند، در پی ندارد و به همین دلیل است که توسل به خشونت را غیرقانونی اعلام کردند. اینگونه نبود که یک مشت حقوقدان آرمانگرا بنشینند و توسل به خشونت را ممنوع کنند بلکه توسل به خشونت و جنگ در واقعیت، سودمندی و کاربرد خود را از دست داده بود.

باید به شما بگویم که در قرن بیستم، در 85 درصد مواردی که یک کشور به خشونت و جنگ متوسل شد، این نتیجه را در پی داشت که آن کشور یا دولت نابود شد یا اینکه به هدف مطلوب خود از جنگ دست پیدا نکرد؛ این به صورت تجربی نشان می‌دهد که خشونت دیگر موثر و سودمند نیست. من امیدوارم امریکا، که قدرتمندترین کشور جهان است، به این واقعیت پی ببرد که لازم است از دیگر ابزارهای نفوذ استفاده کند و خشونت دیگر کاربردی ندارد.

 این موضوع من را به یاد این انداخت که امریکا بارها و بارها گفته است «تمام گزینه‌ها روی میز است». قبل از اینکه به این موضوع بپردازید، به مسئله دیگری هم اشاره می‌کنم. در پی معرفی شما به عنوان گزینه وزیر امور خارجه ایران، واکنش‌های مثبت زیادی از رسانه‌های امریکا دیدیم. برخی از عنوان‌های خبری مربوط به معرفی شما را می‌خوانم: این فردی است که به خوبی امریکا را می‌شناسد و در عین حال در واشنگتن نیز وی را می‌شناسند. آنطور که عده‌ای می‌گویند شما افرادی مانند جو بایدن، معاون رئیس جمهور امریکا و چاک هیگل، وزیر دفاع این کشور را از گذشته می‌شناسید و با آنها برخوردهایی داشته‌اید. آیا بواسطه این افرادی که شما از گذشته آنها را می‌شناسید و اکنون مقام‌هایی در دولت امریکا دارند، موقعیت و امتیازی برای شما در پیگیری هرگونه رابطه با این کشور، البته اگر در دستور کار باشد، بوجود می‌آید ؟

در مورد سوال اول، من اعتقاد دارم جمله «تمام گزینه‌ها روی میز است»، جمله‌ای منسوخ و تاریخ گذشته است زیرا همه گزینه‌ها روی میز نیست. دست کم کشورهایی که ادعا می‌کنند مطیع قانون هستند، کشورهای که ادعا می‌کنند از منشور سازمان ملل پیروی می‌کنند و کشورهایی که دیگران را به پیروی از تعهدات بین المللی شان تحت فشار قرار می‌دهند و می‌خواهند دیگران را به دلیل نقض قوانین بین الملل مجازات کنند، باید بدانند تمام گزینه‌ها روی میز نیست. بعد از اینکه کشورها از جمله خود ِ امریکا در سن فرانسیسکو نشستی را ترتیب دادند و به این نتیجه رسیدند که نسل‌های آتی را از بلای جنگ نجات دهند، گزینه توسل به خشونت یا تهدید به استفاده از آن مدت‌ها پیش از روی میز برداشته شد؛ چیزی که در نسل آنها دو فاجعه بزرگ را رقم زد. این مسئله در پی نشستی به میزبانی امریکا در سال 1945 وارد منشور سازمان ملل شد. بنابراین، آنها باید بدانند که تمام گزینه‌ها روی میز نیست.

در پاسخ به سوال دوم باید بگویم، من در مقام و حیطه صلاحیت سابق خود به عنوان نماینده ایران در سازمان ملل با شماری از اعضای دولت فعلی امریکا در حیطه صلاحیت آنها که آن زمان عضو کنگره بودند، برخوردهایی داشته‌ام. فکر می‌کنم آنها می‌دانند من از کجا می‌آیم و چه سابقه‌ای دارم و من هم می‌دانم آنها از کجا می‌آیند و چه سابقه‌ای دارند و به همین علت است که تصور می‌کنم آنها بدون تمایل باطنی به جنگی سوق داده می‌شوند که خود به دنبال آن نیستند و به آن نیازی ندارد. من فکر می‌کنم جامعه جهانی برای جلوگیری از یک فاجعه که تمام منطقه و امریکا را با خود خواهد سوزاند، باید به آنها کمک کند.

با توجه به گفته‌های شما، امریکا توسط نیروهایی در منطقه و فراتر از آن، به جنگ سوق داده می‌شود. اگر امکان دارد در این زمینه بیشتر توضیح دهید. آیا امریکا واقعا قصد حمله به سوریه را دارد یا اینکه تمایلی به این کار ندارد اما برای آغاز جنگ به شدت تحت فشار است؟

من امیدوارم عقلانیت پیروز شود. امیدوارم پیشنهاد روسیه و موقعیتی که بواسطه پذیرش پیشنهاد روسیه از طرف سوریه به وجود آمده است، بهانه دیگران برای جنگ طلبی و کوبیدن بر طبل جنگ را از بین ببرد. آنها باید بدانند که چنین جنگی برای خود آنها و منطقه خطرناک است.

با توجه به اظهاراتی که از سوی مقامات برخی از کشورهای منطقه و برخی از کشورهای خارج از منطقه شنیده‌ایم، ظاهرا افراد خیلی زیادی و همچنین متاسفانه برخی کشورها ناراحت هستند که برای اجتناب از جنگ تلاش می‌شود. من نمی‌دانم دوستان ما در منطقه که از تلاش‌های دیپلماتیک برای حل بحران سوریه و جلوگیری از یک فاجعه زیر گوش خودشان ناراحت هستند، از چه منطقی پیروی می‌کنند؛ فاجعه‌ای بزرگ که به بنیادگرایی، اختلافات فرقه‌ای و درگیری‌های بیشتر در منطقه منتهی خواهد شد آن هم فقط به خاطر تغییر توازن نیروها در سوریه.

همه ما باید بنشینیم و تمام گروه‌ها و عوامل سوریه را از جمله دمشق و کسانی که به آینده این کشور علاقمند هستند، به میز مذاکره بکشانیم تا راه حلی صلح آمیز پیدا کنند. بحران سوریه راه حل نظامی ندارد و همه باید این را بفهمند.

 آیا ایران در این برهه زمانی، طرحی عملی در دست دارد؟

ظریف: ما اعتقاد داریم که باید به درگیری در سوریه پایان داد. تمام طرف‌ها باید در میز مذاکره حاضر شوند و بر اساس اصول دموکراتیک و مشارکت تمام بخش‌های جامعه در حکومت و بدون مداخله خارجی به راه حلی صلح آمیز دست پیدا کنند. به باور من چنین چیزی ممکن است.

متاسفانه در راستای منافعی کوته بینانه، مداخلات گسترده خارجی و انتقال گسترده تسلیحات به گروه‌های شورشی و افراطی مختلف که خسارات زیادی در منطقه و فراتر از آن به بار آورده‌اند، ادامه دارد.

آنها باید بدانند کسانی که در ایجاد و تقویت افراط گرایی در منطقه نقش آفرینی می‌کنند، خود قربانی این افراط گرایی خواهند شد. حال این افراط گرایی چه از سوی القاعده باشد، چه از سوی طالبان باشد یا چه از سوی صدام حسین.

کسانی که از تندروی حمایت می‌کنند، قربانیان نهایی آن خواهند بود.

اجازه دهید دوباره به مسئله سلاح‌های شیمیایی که پیشتر در مورد آن صحبت کردیم، بازگردیم. آیا ایران می‌داند که چه گروهی حمله شیمیایی 21 آگوست را در سوریه ترتیب داد؟

ما شواهدی و نشانه‌هایی در دست داریم و این شواهد را در اختیار امریکا و دیگر کشورها هم گذاشته‌ایم. این شواهد متاسفانه نشان می‌دهد سلاح‌های شیمیایی به صورت قاچاق بدست گروه‌های مسلحی که در حال جنگ با مردم سوریه و دولت این کشور هستند، رسیده است.

این اطلاعاتی بود که مدت زمانی ما آن را در دست داشتیم و بعدا چندین مورد دستگیری در کشورهای همسایه رخ داد که نشان داد این قاچاق سلاح واقعا در حال رخ دادن است.

 آیا ما از امریکا پاسخی دریافت کردیم؟

متاسفانه خیر! ما به آنها هشدار دادیم و گفتیم که چنین چیزی در جریان است. ما به آنها گفتیم و همچنان می‌گوییم که این یک کابوس ادامه دار است. سلاح‌های شیمیایی در دست عاملان غیر دولتی بویژه عاملان غیر دولتی تندرو تهدیدی برای همه است.

این خطر، مرز نمی‌شناسد و مخاطره و تهدیدی برای تمام منطقه به شمار می‌رود. کسانی که به این گروه‌ها کمک می‌کنند تا به سلاح‌های شیمیایی دست پیدا کنند، باید به این سوال پاسخ دهند که چگونه می‌خواهند با این تهدید روبرو شوند؟ احتمالات در مورد استفاده از این سلاح‌های شیمیایی مجهول و نامعلوم است.

من علاقه‌ای به هراس افکنی ندارم. من واقعا تمایلی به این کار ندارم اما این یک دغدغه واقعی است. ما باید به این مسئله رسیدگی کرده و راهی پیدا کنیم. اکنون بسیار خرسندیم که نوعی ترتیبات بین المللی برای رسیدگی به مسئله سلاح‌های شیمیایی سوری‌ها اتخاذ شده است اما لازم است که همزمان با آن در مورد سلاح‌هایی هم که در دست افراد تندرو هست، چاره‌ای اندیشیده شود.

 تمایل دارم در مورد برنامه انرژی هسته‌ای ایران و اخبار جدید در مورد آن مبنی بر انتقال پرونده هسته‌ای از شورای عالی امنیت ملی به وزارت خارجه صحبت کنیم. اگر امکان دارد در مورد نقش خود در این موضوع توضیح دهید.

 رئیس جمهور تصمیم گرفتند که وزارت خارجه مذاکرات هسته‌ای را انجام دهد و من فکر می‌کنم این تصمیمی خردمندانه است. وزارت خارجه مسئول هدایت امور خارجی ایران است و توان و تجهیزات و نیروی انسانی برای رسیدگی به این مسائل را دارد.

البته، شورای عالی امنیت ملی همچنان بر پرونده هسته‌ای نظارت خواهد داشت و ما امیدواریم که در مذاکرات رو به جلو حرکت کنیم. باید نتیجه گرا باشیم.

اکنون اجازه دهید در مورد اینکه مذاکرات چگونه باید پیش رود، به چند موضوع کلی اشاره کنم.

ما بر این باوریم که مذاکرات نامحدود نیست و اینکه خود مذاکره فی نفسه هدف نیست.

ما اعتقاد داریم مذاکرات باید ضرب الاجل داشته باشد، نتیجه گرایانه باشد و بر اساس حسن نیت، شرایط برابر و احترام متقابل باشد. اکنون ما باید رویکرد این مذاکرات را تغییر دهیم و اگر اجازه دهید به این موضوع مفصل‌تر بپردازم.

من اعتقاد دارم بعد از جنگ سرد، فضای سیاسی بین المللی در این دوره گذار تغییر کرده است زیرا ما دیگر آن را سیاست بین الملل نمی‌خوانیم بلکه آن را سیاست جهان می‌نامیم چرا که سیاست کشورهای جهان آنچنان در هم تنیده شده است که دیگر نمی‌توان تئوری بازی مجموع-صفر را در آن دنبال کرد بدین معنی که دیگر نمی‌توانید به بهای از دست رفتن منافع دیگران به دنبال منافع خود باشد. نمی‌توانید به بهای ناامنی دیگران، امنیت خود را تامین کنید.

اگر چنین بود، حادثه 11 سپتامبر رخ نمی‌داد. اکنون در سالگرد حادثه 11 سپتامبر هستیم و این باید تلنگری برای همه ما باشد که اگر رسیدن به امنیت از طریق نیرو و توان نظامی امکانپذیر بود، صرفنظر از اینکه آن کشور تا چه حد قدرتمند و دور از مناطق ناآرام باشد مانند امریکا، حادثه 11 سپتامبر رخ نمی‌داد. امریکا نمی‌تواند از طریق ناامنی دیگران، به امنیت دست پیدا کند.

اکنون اگر می‌خواهید در قبال پرونده هسته‌ای ایران به نتیجه برسید، باید نگاه خود را تغییر دهید؛ باید اهداف مشترکی داشته باشیم نه اینکه ایران یک هدف و گروه 1+5 هدف دیگری داشته باشد. اگر آن کشورهایی که ادعا می‌کنند نگران برنامه هسته‌ای ایران هستند، یک سری اهداف را دنبال کنند و ما هم یک سری اهداف را دنبال کنیم، در اینصورت جدال رخ می‌دهد و بازی کودکانه‌ای شکل می‌گیرد که طی آن هر کس به دنبال این است که بیشتر از دیگری امتیاز بگیرد. این رویکرد در فضای بین المللی امروز جواب نمی‌دهد. چیزی که برای هر دو طرف نتیجه بخش خواهد بود، داشتن اهداف مشترک است و این اهداف از این قرارند: اول اینکه برنامه هسته‌ای ایران باید صرفا صلح آمیز باقی بماند؛ ظاهرا این هدف اعلام شده طرف دیگر یعنی گروه 1+5 است.

اکنون من می‌توانم ادعا کنم که این هدف ما هم هست زیرا این در راستای منافع امنیت ملی ماست که کل جهان بداند ما به دنبال سلاح اتمی نیستیم و سلاح اتمی هیچ جایگاهی در دکترین امنیتی ایران ندارد و افزون بر این، حتی اینکه جهان تصور کند ما به دنبال سلاح اتمی هستیم، برای امنیت ما زیان آور است.

بنابراین، در هدف اول اشتراک داریم. ما قصد داریم مشکلات را بازتعریف کنیم تا بتوانیم برای آنها راه حل پیدا کنیم. هدف اول بین دو طرف یکسان است و ما حالا می‌خواهیم در هدف دوم نیز اشتراک پیدا کنیم و من به شما می‌گویم چرا؛ هدف دوم از این قرار است: تنها راه تضمین اینکه برنامه هسته‌ای ایران صلح آمیز باقی بماند این است که اجازه داده شود این برنامه در فضای قابل قبول و صلح آمیز بین المللی ادامه پیدا کند. چرا؟ چون ظرفیت‌های هسته‌ای ایران داخلی هستند؛ برنامه هسته‌ای ایران وابسته به خارج نیست به همین دلیل شما نمی‌توانید ایران را از چیزی که متعلق به خود این کشور است، محروم کنید. ما دانش و فناوری هسته‌ای داریم؛ شما نمی‌توانید ما را از دانشمندان خودمان محروم کنید، نمی‌توانید ما را زیر ساخت‌های فناوری خودمان محروم کنید. این برنامه وجود دارد و شما نمی‌توانید ناپدید شدن و از بین رفتن آن را خواستار شوید.

برنامه صلح آمیز هسته‌ای در جای خود هست و به منظور دستیابی به اولین هدف مشترک، ما باید در مورد دومین هدف مشترک به توافق برسیم. و آن این است که توانایی بومی هسته‌ای ایران باید در یک چارچوب شفاف و شناخته شده بین المللی به منصه ظهور بنشیند. فرایند غنی سازی باید در معرض دید و برای آژانس بین المللی انرژی اتمی در دسترس باشد و امکان این وجود داشته باشد که تحت نظارت بین المللی قرار بگیرد همانطور که در سال‌های گذشته اینطور بوده است.

این تنها راه تضمین این امر است که برنامه هسته‌ای ایران منحصرا برنامه‌ای صلح آمیز باشد.

یک سوال دیگر آقای وزیر . شما در رابطه با مذاکرات هسته‌ای با گروه 1+5 خوش بین هستید؟

من خوش بین هستم که ما با عزم حل ِ مشکل وارد مذاکرات خواهیم شد. «رسیدن به پاسخ مثبت» شعار ما برای این مذاکرات است اما باید دو طرف همکاری داشته باشند. اگر امریکا و باقی کشورهای عضو گروه 1+5 آماده نیستند که به صورت جدی وارد این فرایند شود، سناریویی کاملا متفاوت در پیش خواهیم داشت.

باید تاکید کنم که نه این دولت و نه هیچ یک از دولت‌های دیگر ایران هرگز تمایل نداشته و ندارند که ذره‌ای از حقوق مردم ایران بگذرند. به نظر من حتی خواستن چنین چیزی از ایران غیرسازنده است زیرا این راهی مناسب برای تضمین اینکه برنامه هسته‌ای ایران صلح آمیز باقی بماند، نیست.

گزارش شده است که شما در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل با کاترین اشتون دیدار خواهید داشت. فکر می‌کنم در دیدار با اشتون به بعضی از مسائلی که اکنون در مورد آنها سخن گفتید، اشاره خواهید کرد. اما سوال این است چگونه می‌توان به تلاشی هماهنگ با گروه 1+5 که امریکا یکی از اعضای آن است، دست یافت. کشوری که از یک سو می‌گوید به دولت جدید ایران احترام می‌گذارد و از سوی دیگر می‌گوید همه گزینه‌ها روی میز است و همچنین 76 قانونگذار آن تحریم‌های جدیدی علیه ایران اعمال می‌کنند؟ چه چیزی در رویکرد شما در قبال امریکا که یکی از کشورهای عضو گروه 1+5 است تغییر خواهد کرد؟

من فکر می‌کنم امریکا می‌تواند نقشی کلیدی در پیدا شدن یک راه حل یا جلوگیری از پیدا شدن راه حل ایفا کند. مسئله این است که آنها باید اولین اصل مذاکرات را رعایت کنند. همانطور که می‌دانید در حقوق بین الملل، مذاکرات بر اساس یک اصل استوار است و آن اصل حسن نیت است.

اگر امریکا می‌خواهد که با حسن نیت وارد مذاکره شود، نمی‌تواند از یک سو خواستار راه حلی دیپلماتیک شده و از سوی دیگر نه تنها روی ایران بلکه روی دیگر کشورهای جامعه بین الملل اعمال فشار کند؛ اعمال فشار از طریق ارعاب و اقدامات فرا مرزی با هدف محدود کردن تجارت کشورها با ایران؛ امری که کاملا بر خلاف حقوق بین الملل است و مستقیما مردم ایران و غیرنظامیان بی‌گناه این کشور را هدف قرار داده تا بدین ترتیب از دسترسی مردم به طیف وسیعی از اقلام و خدمات ضروری، از فناوری گرفته تا درمانی و از دانش گرفته تا مواد غذایی جلوگیری کند. این سیاستی است که پیروز نخواهد شد. امریکایی‌ها اگر تصور می‌کنند ایران چون به دنبال سلاح اتمی است، بهای این تحریم‌ها را می‌پردازد، سخت در اشتباهند.

ایران چون احترام می‌خواهد این بها را می‌پردازد. ما نخواهیم پذیرفت که کسی این احترام را از ما بگیرد. این اصل مطلب است.

شما و همینطور رئیس جمهور ایران از رویکرد برد-برد سخن گفته‌اید. این رویکرد و رسیدن به وضعیت برد-برد متضمن چه سناریویی است؟

وضعیت برد-برد زمانی است که برنامه هسته‌ای ایران تحت نظارت بین المللی و در چارچوب قوانین بین الملل یعنی سازوکارهای محافظتی آژانس و مقررات ان‌پی‌تی که ایران عضو آنهاست، ادامه پیدا کند و بر پایه همکاری استوار باشد.

این بهترین راه برای جامعه جهانی است...البته نباید بگوییم جامعه جهانی زیرا مسئله فقط چند کشور با صدای بلند و برخوردار از ابزار گسترده اعمال فشار است. اگر این کشورها می‌خواهند تضمین کنند که برنامه ایران صلح آمیز باقی بماند، این راه رسیدن به آن است و ارعاب و فشار جواب نخواهد داد زیرا راه به جایی نمی‌برد.

دروضعیت برد- برد، ایران حقوق خود را حفظ خواهد کرد، تحریم‌ها لغو خواهد شد و باقی کشورهای جهان می‌توانند اطمینان داشته باشند که برنامه هسته‌ای ایران منحصرا صلح آمیز باقی خواهد ماند زیرا صلح آمیز باقی ماندن آن در راستای منافع ماست. از طرف دیگر این که برنامه هسته‌ای ایران در فضایی شفاف و تحت نظارت آژانس ادامه پیدا کند، باید در راستای منافع آنها باشد.


برچسب ها: ظریف ، امنیت ملی ، هسته ای
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار