به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛ شهید سید رحیم عزیزی در وصیتنامه خویش نوشته است:
متن وصیتنامه
انماالحیاه عقیده و الجهاد : همانا زندگی عقیده و جهاد است .
آری اینک وقت جهاد است ، در بحران حوادث قد علم کردن و از عشق سوختن ، سوی حق پرکشیدن و اسلام را زنده کردن و اوج گرفتن روز شرافت است ، روز شهامت است روز تابع بودن از ولی امر یعنی خمینی بت شکن پرچم دار اسلام که زنده کننده راه پیروزمند حسین (ع) است . من هم راهم را انتخاب کردم . راه عدالت و انسانیت راه خدا و اسلام . امام حسین ۱۳ قرن پیش فریاد می زد "هل من ناصر ینصرنی" و اکنون با صدای بلند فریاد می زنم لبیک لبیک ای ملت ای برادر و خواهر و هم سنگر به هوش باش به هوش . زیرکانه و عاقلانه بیاندیش . به سوی حق و به راه امام به پیش رو که راه عدالت است . دور از منافقین و چپ و راست و آمریکا و شوروی . ای آنکه هر دم می گویی "اهدنا الصراط المستقیم" یعنی خدایا مرا به راه راست هدایت فرما پس به راه راست که راه خمینی است پیش رو . و تنها وصیتم این است که امام را تنها نگذارید و مانند کوفیان نباشید که امام را تنها گذاشتند .
پدرم و ای برادرها و خواهرهایم!
برای من گریه نکنید و هرگز ناراحت نشوید، خطاب به خانواده ام می گویم: اگر من رفتم امام را که دارید به او افتخار کنید که چنین رهبری داریم ، پدر عزیزم من رفتم برای من گریه مکن برای اینکه من در راه اسلام جانم را از دست دادم و این از افتخارات بزرگ شماست .
پدرم نباید گریه بکنی ، و نباید ناراحت شوی باید خودت را قانع کنی از اینکه، من از علی اکبر که بالاتر نیستم . پدرم باید خوشحال شوی از اینکه من در راه اسلام جانم را از دست دادم یعنی در راه حق و حقیقت و یکتاپرستی . هیچوقت به شما تسلیت نگویند ، به شما تبریک بگویند از اینکه چنین فرزندی بزرگ کردی که او در راه اسلام جان خود را از دست داد .
برادرهایم باید دلیرانه در جلوی جنازه ام قدم بزنید و با مشتهای گره کرده خودتان بر دهان یاوه گویان بزنید و نه اینکه گریه کنید برای اینکه دشمن از گریه کردن شما سوء استفاده می کند .
بگفته امام خمینی ، ملتی که شهادت را سعادت می داند آن ملت پیروز است چه بکشند و چه کشته شوند . و خواهرانم زینب گونه در جلوی جنازه ام قدم بزنید و با مشت های گره کرده بر دهان یاوه گویان بزنید ، نه اینکه گریه کنید . دشمن از گریه کردن شما سوء استفاده می کند . وقتی که من شهید شدم مرا با لباسهای بسیج که بر تنم است دفن کنید . مرا در پائین محله دفن کنید و هر غروب به سر قبر من بیائید و یک فاتحه هم بخوانید تا مرا فراموش نکنید . ....
والسلام – سید رحیم عزیزی
برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید