سرمقاله ی روزنامه های کیهان،خراسان،رسالت،جام جم و ...را میتوانید از اینجا بخوانید:


حسم الدین برومند در مطلبی با عنوان«شیران عَلَم!»چاپ شده در ستون یادداشت روز ،روزنامه کیهان اینطور نوشت:


آمریکا بعد از یک‌دوره رجز‌خوانی قرار بود 29 آگوست حمله نظامی به سوریه را کلید بزند که اوباما این اقدام را در گرو جواز کنگره اعلام کرد و از همین روی موضوع پرهیاهو و پرتنش حمله به سوریه که در صدر اخبار دنیا قرار گرفته بود تا 9 سپتامبر (دوشنبه هفته جاری) و تشکیل جلسه سنا به تعویق افتاد.این در حالی صورت گرفت که مقامات واشنگتن پیش از آن بر طبل جنگ می‌کوبیدند و با یکه‌تازی جولان می‌دادند که کار سوریه را یکسره کرده و در نبرد حمایت از تروریست‌ها چنین و چنان خواهند کرد!

اما 9 سپتامبر فرا رسید و اوباما دوشنبه شب به وقت واشنگتن طی مصاحبه ای که از 6 شبکه تلویزیونی آمریکا پخش شد، با حضور در برنامه تلویزیونی «ساعت خبر-News Hour» از پیشنهاد جدید روسیه مبنی بر قرار دادن ذخایر سلاح‌های شیمیایی سوریه تحت کنترل سازمان ‌ملل برای جلوگیری از حمله نظامی به این کشور استقبال کرد.اوباما گفت؛‌«اگر سوریه سلاح‌های شیمیایی خود را تحت کنترل جامعه بین‌المللی قرار دهد آمریکا به سوریه حمله نخواهد کرد.» و بلافاصله اضافه کرد که او به جان‌کری وزیر خارجه آمریکا نیز دستور داده با مقامات روس در مورد جزئیات پیشنهاد روسیه گفت‌وگو کند.

این اظهارات اوباما یک معنای روشن داشت و به وضوح نشان می‌داد آمریکا علی‌رغم آن همه سر و صدا و هیاهو پیرامون حمله به سوریه، عقب نشسته است.در همین راستا؛‌ «هری رید» رهبر اکثریت در مجلس سنا هم به صحنه آمد و تصریح کرد سنای آمریکا رای‌گیری اولیه درباره هرگونه اقدام نظامی علیه سوریه را به تعویق انداخته است.مسئله‌ای که در این یادداشت مورد واکاوی است اینکه چرا ظرف کمتر از 10 روز آمریکا دو مرتبه موضع و تصمیم خود درباره حمله به سوریه را به تعویق می‌اندازد؟ و بالاخره از کارزار جنگ دوری می‌کند؟
نکته دیگری که در امتداد این مسئله باید مورد بحث قرار بگیرد تلاش و تکاپویی است که می‌خواهد حمله احتمالی به سوریه را هشدار به جمهوری اسلامی قلمداد کند.در این باره اشاراتی قابل اعتناست؛

1- آمریکا در بحران اقتصادی است و آمارها در این کشور حاکی از آن است که 50 میلیون نفر در آمریکا فقیر هستند و همین تعداد از بیمه درمانی محرومند. کسری بودجه و بدهی دولت آمریکا از مرز 17 هزار میلیارد دلار عبور کرده است. شکاف طبقاتی وضعیت جامعه را به‌گونه‌ای کرده است که پیوست آن چالش‌های امنیتی را رقم زده است.به گفته «مایکل مور» مستندساز مشهور آمریکایی، 400 ثروتمند این کشور مجموع ثروت‌شان از مجموع ثروت 150 میلیون آمریکایی بیشتر است و به تعبیر او، این شکاف طبقاتی یعنی نظام سرمایه‌داری در پایان راه.
در همین حال مقامات ارشد نظامی آمریکا و از جمله ژنرال دمپسی هزینه جنگ احتمالی سوریه را ماهانه بیش از یک میلیارد دلار اعلام کرده‌اند.

از سوی دیگر؛ افکار عمومی آمریکا به شدت مخالف شروع جنگی دیگر از سوی مقامات کشورشان هستند.سی‌ان‌ان اخیراً اعلام کرد؛ 70 درصد آمریکایی‌ها با حمله به سوریه مخالف هستند.همین وضعیت بحرانی «اقتصاد» و اعتراضات فزاینده «افکار عمومی» باعث شده نمایندگان کنگره نیز مخالف حمله به سوریه باشند.ارزیابی نظرات مجلس سنا و مجلس نمایندگان آمریکا از سوی واشنگتن پست خواندنی است که به صراحت می‌نویسد؛ تنها 23 نفر از 100 نفر اعضای سنا و 25 نفر از اعضای 435 نفره مجلس نمایندگان موافق اوباما و حمله نظامی به سوریه هستند.

حتی بعضی از همان اقلیت‌ حامی اوباما تغییر موضع داده و نتوانسته‌اند واقعیت را پنهان نمایند. از جمله «راجرز» رئيس کمیته اطلاعات کنگره و از حامیان اولیه رئیس جمهور آمریکا می‌گوید؛ «در خصوص جواز حمله به سوریه بدبین هستم؛ واشنگتن پیرامون مسئله سوریه دست به اشتباه بزرگی زده است.»همین سلسله واقعیت‌ها و اعتراضات کار را به آنجا کشاند که دیروز خود اوباما رسماً اذعان کرد افکار عمومی آمریکا حمله به سوریه را تأیید نمی‌کند و برای اینکه نشان بدهد موضوع جنگ منتفی شده منفعلانه گفت؛ «همسرم هم مخالف جنگ است» بنابراین نکته محوری و غیرقابل انکار این است که آمریکا در تصمیم حمله به سوریه که بدون شک هدف آن تغییر موازنه قوا به نفع معارضه و تروریست‌ها بوده دچار اشتباه محاسباتی شده و در این باره، دو عنصر «اقتصاد» و «افکار عمومی» نقش بسزایی داشته است.

2- اما مسئله اصلی فراتر از بحران اقتصاد و چالش افکار عمومی در آمریکاست. نکته کلیدی این است که آمریکایی‌ها پس از آنکه بر طبل جنگ کوبیدند و رجز خواندند و پنداشتند که حریفی برای مقابله ندارند به یک واقعیت غیرقابل تردید رسیدند و از پیام‌هایی که به آمریکا درباره سوریه منتقل شد؛ دریافتند پیامدهای جنگ احتمالی سوریه فوق تصور و ارزیابی آنهاست. دقیقاً مشکلی که باعث شد اوباما دومرتبه جنگ را به تعویق انداخته و ناگزیر از حمله به سوریه کوتاه بیاید واکنش جبهه گسترده مقاومت بود.به قول نشریه آمریکایی فوربس آنچه سد راه واشنگتن در منطقه است؛ «جمهوری اسلامی» است و اگر جمهوری اسلامی نبود آمریکا چه کارها که نمی‌کرد!

در مقوله تحولات اخیر سوریه نیز ماجرا از همین قرار است و قدرت نرم ایران اسلامی خار چشم آمریکا در منطقه شده و جلوی بلندپروازی‌های او را مسدود کرده است، تا آنجا که صدای تونی بلر نخست‌وزیر سابق انگلیس در می‌آید و عجزآلود با اشاره به موضوع حمله آمریکا به سوریه می‌گوید؛ «مشکل اصلی ایران است.»به تعبیر دیگر؛ مشکل و علت‌العلل همه مشکلات آمریکا در منطقه، جمهوری اسلامی است، چرا؟ چون محاسبات واشنگتن را بهم زده است. نشانه واضح و غیرقابل خدشه این ادعا در موضوع سوریه همان عقب‌نشینی اوباما از کارزار جنگ است که طی دو مرحله موضوع حمله به سوریه را به تعویق انداخت تا راه فرار از میدان جنگ را بیابد.

3- نکته دیگر این است که آمریکایی‌ها در یک بستر رسانه‌ای و عملیات روانی تلاش دارند تا مسئله سوریه را به موضوع ایران ارتباط دهند با این توضیح که حمله به سوریه، هشداری برای جمهوری اسلامی است.آیا این ادعا با واقعیت‌های موجود و شرایط منطقه و معضلات و بحران‌هایی که آمریکا با آنها دست و پنجه نرم می‌کند همخوانی دارد؟پاسخ این سؤال منفی است و ادعای حمله به سوریه به منظور هشدار به ایران، فضاسازی رسانه‌ای و عملیات روانی ناشیانه‌ای است که از آن طرفی نخواهند بست.آمریکا در همین جنگ روانی و رسانه‌ای نیز دچار تضاد استراتژیک شده‌ است.

صحنه این تناقض در مناظره غیرمستقیم 2 مقام آمریکایی عیان است. از یکسو سوزان رایس مشاور امنیت ملی اوباما مدعی می‌شود با حمله به سوریه می‌خواستیم به ایران درباره برنامه هسته‌ای این کشور پیام و هشدار بدهیم و از سوی دیگر؛ گری‌سیک مشاور امنیت ملی سابق دولت آمریکا به این موضوع و ادعا واکنش نشان می‌دهد و تصریح می‌کند حمله به سوریه باعث نمی‌شود ایران، آمریکا را بیشتر جدی بگیرد. و این مقام آمریکایی استدلال می‌کند؛ ما همه کار کردیم تا ایران هسته‌ای نشود و حتی با ترور دانشمندان هسته‌ای این کشور موافقت کردیم! ولی ایران پیشرفت کرد و بطور مداوم توانایی‌های هسته‌ای خودش را افزایش داده است.

4- و بالاخره باید گفت؛ شواهد و قرائن نشان می‌دهد آمریکایی‌ها در مخمصه‌ای تاریخی گیر افتاده‌اند و نتیجه بر طبل جنگ کوفتن آنها یک بازی باخت-باخت برای کاخ سفید رقم زده است. اگر به جنگ روی می‌آوردند پیامدهای آن غیرقابل پیش بینی بوده و همین هراس استراتژیک و توان بازدارندگی جبهه مقاومت با میدانداری جمهوری اسلامی است که آنها سعی دارند اکنون به بهانه‌های مختلف به اصطلاح آبرومندانه از این گرداب رها شوند.اگر فتیله جنگ را پایین بکشند که اکنون این اتفاق افتاده است آن وقت سیمای بدون رتوش و رجز بدون بلوف آمریکایی‌ها بهتر و روشن‌تر برای افکار عمومی دنیا مشخص می‌شود.

اکنون تحلیل چند روز پیش وب‌سایت آمریکایی المانیتور خواندنی است که نوشت: «بهتر بود این ببر در لانه‌اش می‌خوابید و به جای آن که بیرون بیاید و همه ببینند که بچه گربه‌ای بیش نیست، به خرناس‌هایش ادامه می‌داد.»و سرانجام باید خاطرنشان کرد حال و روز آمریکا و صهیونیست‌ها و به عبارت دقیق‌تر جبهه غربی-عربی و عبری برای آرایش جنگی گرفتن طی روزهای اخیر علیه سوریه و جبهه مقاومت یادآور آن شعر جناب مولانا است که؛

ما همه شیریم، شیران علم
حمله‌مان از باد باشد دَم به دَم

روزنامه خراسان نوشته ای را با عنوان« وقتي روس ها منوي «شام» را عوض مي کنند»از علیرضا رصا خواه که در رابطه با تحقیر بی سابقه اوباما توسط کنگره بوده است را ببینیم:


در حالي که با افزايش اما و اگرهاي کنگره در رابطه با اقدام نظامي اوباما در سوريه، رسانه هاي خبري جهان از "احتمال شکسته شدن کمر اوباما" و "تحقير تاريخي وي توسط کنگره" سخن مي گفتند پيشنهاد مسکو براي کنترل بين المللي بر سلاح هاي شيميايي سوريه و توافق ضمني دمشق ابرهاي سياه جنگ را از آسمان دمشق دور مي کند. همزمان باراک اوباما، رئيس جمهوري ايالات متحده، روز دوشنبه ۱۸ شهريور گفت، طرح روسيه براي نظارت بين المللي بر سلاح هاي شيميايي سوريه، «بالقوه مثبت» است و افزود که آن را جدي مي گيرد. اوباما مي گويد از جان کري، وزير خارجه آن کشور، خواسته است تا در اين مورد با مسکو همکاري کند تا معلوم شود آيا مي توان طرح روسيه را براي نظارت بين المللي بر سلاح هاي شيميايي سوريه عملي کرد يا نه. او در ضمن مي گويد اين ادامه گفت وگوهايي ا ست که او براي مدتي با ولاديمير پوتين، رئيس جمهوري روسيه، داشته است.

 اوباما تاکيد کرده است اگر بتوان در اين مورد به راه حلي رسيد، «با همه وجود» آن را مي پذيرد. در طرح مسکو، از حکومت سوريه خواسته شده است تا تمام سلاح هاي شيميايي خود را تحت نظارت بين المللي قرار دهد. سرگئي لاوروف، وزير خارجه روسيه، روز دوشنبه پس از ديدار با همتاي سوري خود، وليد معلم، گفت که روسيه طرفدار استقرار سلاح هاي شيميايي سوريه تحت کنترل جامعه بين المللي است، با اين شرط که اين اقدام از دخالت نظامي در اين کشور جلوگيري کند. وليد معلم نيز اعلام کرده است که دولت سوريه از طرح مسکو حمايت مي کند. در همين روز جان کري، وزير خارجه آمريکا، نيز گفته بود که دمشق اگر مي خواهد جلوي حمله آمريکا را بگيرد بايد تا هفته آينده تمام سلاح هاي خود را در اختيار جامعه جهاني قرار دهد.

 با اين حال آقاي اوباما گفت که او شک دارد حکومت سوريه اين کار را انجام دهد. سايت خبري دويچه وله در اين رابطه نوشت: وليد معلم نگفت که کشورش پيشنهاد رهبري روسيه را پذيرفته است. وي ضمن تقدير از تلاش رهبري مسکو گفت که پيشنهاد روسيه تلاشي است براي جلوگيري از حمله نظامي به کشورش. ماريا هارف، سخنگوي وزارت امور خارجه آمريکا گفت که ايالات متحده با "ترديدي عميق" به اين پيشنهاد مي نگرد، زيرا مي تواند در آن عملا يک "تاکتيک به تعويق انداختن" نهفته باشد.

به گزارش خبرگزاري فرانسه، خانم هارف افزود، "اين اتفاقي نيست" که پيشنهاد روسيه و استقبال سوريه از آن درست در زماني رخ مي دهد که "آمريکا تهديد به عمل نظامي کرده است". وي تأکيد کرد که اين امر نبايد از فشار بر رژيم اسد بکاهد و بر تصميم کنگره آمريکا در مورد تقاضاي رئيس جمهور آمريکا تأثير بگذارد. اپوزيسيون سوريه ترديد دارد که رژيم بشار اسد اجازه کنترل بر زرادخانه سلاح هاي شيميايي را به نهادهاي بين المللي واگذار کند. به گزارش خبرگزاري آلمان، يک سخنگوي "ارتش آزاد سوريه" در اين رابطه گفت: «ما معتقديم که رژيم سوريه فقط تلاش مي کند زمان بخرد.»

تحقير بي سابقه اوباما توسط کنگره

در همين حال بي بي سي نوشت گفته مي شود که اعضاي کنگره به خاطر آنکه مردم مخالف اين جنگ هستند، قصد دارند به آن راي منفي بدهند. هنوز در کنگره بيشتر نمايندگان مي گويند قصد ندارند اجازه جنگ را صادر کنند. روزنامه ديلي ميل انگليس نيز تاکيد کرده است: رئيس جمهور آمريکا با شکست تحقير کننده اي از سوي کنگره براي حمله به سوريه مواجه شده است. جيم مک گاورن نماينده کنگره پيشنهاد داده است که اوباما درخواست خود را پيش از شکست پس بگيرد، چراکه حمايت کافي در بين اعضاي کنگره از اين حمله وجود ندارد.به نوشته واشنگتن پست، تنها 25 نفر از 100 نفر اعضاي سنا و کمتر از 25 نفر از 435 عضو کنگره حاضر به حمايت از درخواست اوباما هستند.

وقتي روس ها منوي شام را عوض مي کنند


درحالي که بسياري از تحليلگران سياسي بر بي تجربگي و سردرگمي دستگاه ديپلماسي آمريکا در حوزه سياست خارجي تاکيد مي کنند، هيچ کس شک ندارد که کاخ کرملين دست بالاي بازي گرداني در صحنه بين الملل را از آن خود کرده است. ابتکار عمل اخير روس ها نه تنها احتمال راي نياوردن لايحه جنگي اوباما را در کنگره افزايش مي دهد بلکه منوي گزينه هاي موجود در سوريه را نيز دستخوش تغيير کرده است. واقعيت اين است که هرچند اوباما مدعي است که حمله احتمالي اش به سوريه به خاطر تنبيه دمشق و از بين بردن توانايي شيميايي اين کشور است، اما به هيچ وجه نمي توان انبارهاي سلاح هاي شيميايي يک کشور را هدف قرار داد، چرا که فاجعه اي بزرگ رخ خواهد داد. لذا ابتکار سوريه منطقي ترين گزينه براي تحقق ادعاهاي آمريکا است. از سوي ديگر کنترل بين المللي بر سلاح هاي شيميايي سوريه نيازمند ورود نيروهاي بين المللي به خاک سوريه و قرار گرفتن در معرض تهديد نيروهاي القاعده است.

امري که مورد استقبال هيچ کشوري حتي آمريکا نمي باشد. جبهه النصره که احياي القاعده در سوريه را از اهداف اصلي خود قرار داده تا کنون بارها شهروندان اروپايي و آمريکايي را مورد حمله قرار داده است. در همين حال اين پيشنهاد اعتباري بين المللي براي مسکو به دنبال خواهد داشت و نشان مي دهد حضور در شوراي امنيت سازمان ملل تنها براي راه اندازي جنگ نيست. تجربه و نفوذ بين المللي مي تواند راهکارهاي مناسب تري در حوزه بين الملل ارائه کند. با اين حال بايستي منتظر ماند و ديد که آيا ابتکار روس ها مي تواند منوي شام را عوض کند.

محمود فرشیدی نیز در نوشته با عنوان «نمازجمعه، فراخوان الهي»که در ستون سرمقاله روزنامه رسالت به چاپ رساند اینطور نوشت:

اگرچه اسلام ديني كامل و پاسخگوي نيازهاي بشر در همه دورانهاست اما حاكميت وقوام دين اسلام جز با حضور و حمايت همه جانبه مردم ممكن نيست و لذا خداي مردم همچنان كه خانه اي براي مردم و خاستگاه قيام آنان ، بنيان نهاده است تا نقطه پرگار دايره وحدت آنان باشد و هر روزه روبه سوي اين نقطه وحدت را تمرين كنند ، در عين حال حضور روزانه و هفتگي و ساليانه مردم را نيز درنماز جماعت و جمعه و عيد فطر و قربان و موسم حج دستور داده است تا در سايه اين اجتماعات كه پشتوانه اي وحياني دارند ، در برابر توطئه هاي بشري مصون بمانند و در اين ميان كارايي و كارآمدي نماز جمعه قابل توجه است.

هر كس كار حزبي و تشكيلاتي كرده است مي داند كه دعوت و گردآوري افراد و برگزاري يك تجمع داوطلبانه و برپايي يك همايش غير دستوري،  چه دشواريهايي دارد . مخصوصا آن گاه كه موضوع اين اجتماعات ، از مقولات اقتصادي و مادي نباشد و هر هفته هم تكرار شود . با اين مقايسه هاست كه در مي يابيم نماز جمعه وديعه اي الهي است و بزم محبتي كه هر هفته افراد و اقشار گوناگون جامعه را صميمانه كنار هم مي نشاند تا به خطبه هاي سياسي عبادي آن گوش فرادهند  و هنگام برپايي نماز به آيات اعتقادي تربيتي سوره جمعه و هشدارهاي بصيرتي سوره منافقون ، توجه نمايند و در شرايط كنوني هم كه غرب با پيشينه دشمني ديرين با اسلام ، طراحي ها و برنامه ريزي‌هاي پيچيده تري را عليه اسلام و مسلمانان تدارك ديده است ، چه سنگري مستحكم تر از نماز جمعه مي تواند اتحاد ، آگاهي و استقامت مردم ما را در برابر اين توطئه‌ها تقويت كند و اين اتحاد ، آگاهي و استقامت را به نمايش بگذارد؟

نكته قابل توجه آن است كه ما هر كجا با شيوه‌هاي دشمن بادشمن جنگيديم ، شكست خورديم اما هر زمان كه با تكيه بر شيوه‌هاي بومي و ناشناخته براي دشمن ، مقاومت كرديم ، پيروز شديم و نماز جمعه اجتماع و رسانه اي سنتي و دور ازدسترس دشمن است ، شبكه اي الهام گرفته از ارزشهاي اعتقادي با گستره هفتصد و پنجاه اجتماع هر هفته در سراسر كشورو دقيقا به دليل همين نفوذ ناپذيري است كه نماز جمعه همواره يكي از نهادهاي مورد بغض دشمن مي باشد و دشمن درباره تعداد افراد شركت كننده در آن ، حساسيت خاص به خرج مي دهد و صدالبته چون انگيزه‌هاي معنوي مردم براي حضوردرنماز جمعه براي او ناشناخته است يا نمي خواهد اين انگيزه‌ها را به  عنوان واقعيت بپذيرد با تبليغات چنين وانمود مي كند كه به شركت كنندگان در نماز جمعه پول يا ساندويچ مي دهند!

اما نكته هشدار دهنده آن است كه آن قدر كه دشمن از اهميت نماز جمعه آگاهي دارد ، بسياري از مسئولان و دولتمردان نتوانسته اند نقش و جايگاه نماز جمعه را درك كنند و به همين دليل توفيق نيافته اند وظيفه خويش را درتقويت نماز جمعه به عنوان يكي از اركان قوام نظام اسلامي انجام دهند و از اعتباري كه به بركت نظام اسلامي كسب كرده اندبراي تحكيم  آن به عنوان يكي از مهمترين عوامل بر پا دارنده نظام اسلامي هزينه كنند. مسئولان كشور مي توانند علاوه بر شركت در نماز جمعه ، ساعتي قبل از شروع نماز را براي ديدار با مردم و رسيدگي به مشكلات آنان اختصاص دهند و با يك برنامه ريزي منظم و از قبل اعلام شده براي اين ديدارها ، جلوه‌اي ديگر از بركت هاي نماز جمعه را به نمايش بگذارند.

اما سنگين ترين مسئوليت در برپايي  با شكوه نماز جمعه بر عهده امام جمعه مي باشد و بايد پذيرفت كه امروز امامت جمعه يك تخصص است زيرا امام جمعه در عين  برخورداري از فضل و تقوا بايد مدير ، مردمدار،سخن ور ، بصير و آشنا با مسائل كشور و سياست روز باشد و بتواند با جوانان به راحتي ارتباط برقرار كند ، در مقام يك شخصيت سياسي حضوري فعال در شوراهاي اداري و استاني داشته باشد و با توجه به اين ابعاد پيچيده به نظر مي رسد ضرورت دارد كه حوزه هاي علميه براي تربيت طلبه‌هايي جامع شرايط امام جمعه ، برنامه ريزي و اقدام نمايند.در پايان اين نوشتار به برخي از مواردي اشاره مي كنيم كه موجب رونق يافتن نماز جمعه مي‌شود : مقام معظم رهبري بر ضرورت هر چه بيشتر همراهي ائمه جمعه با مردم و حضور در مجامع جوانان ، دانشجويان و طلاب تاكيد كردند وتوصيه فرمودند كه: " بايد برآيند خطبه‌هاي نماز جمعه اميدآفرين  و مستحكم كننده رابطه مردم با نظام اسلامي باشد."

طبعا مردم و بخصوص جوانان انتظار دارند امام جمعه در خطبه‌هاي خود به مشكلات جامعه اشاره كند و همراه با ارائه پيشنهاد ، حل اين مشكلات را از مسئولان مطالبه نمايد . علاوه بر آن امام جمعه به عنوان فرد منصوب شده از طرف عالي‌ترين مقام حكومت يعني ولي فقيه بايد مامن و پناهگاه مردم بوده و در طول هفته نيز در خانه اش به روي مردم گشوده باشد و به رتق و فتق مشكلات آنان بپردازد.ساده زيستي ، تواضع و پرهيز از تشريفات خصوصا در اين شرايط كه مشكلات اقتصادي بر مردم فشار وارد مي آورد از ديگر ضروريات تصدي سمت امام جمعه مي باشد. ديدار منظم  و برنامه ريزي شده امام جمعه با اقشار گوناگون از جمله دانشجويان ،اساتيد، فرهنگيان، اصناف ،كارگران و ... و برگزاري جلسات پرسش و پاسخ و شنيدن نقطه نظرات حضار نيز موجب تحكيم و ارتقاي محبوبيت امام جمعه مي‌شود.

مسئوليت اصلي و سنگين امام جمعه تقويت باورهاي اعتقادي مردم به زبان روز و باذكر مثالهايي كاربردي است و بايد در زمينه ناهنجاريها و مشكلات مبتلابه اخلاقي و اجتماعي ،جامعه را ارشاد و راهنمايي كند.همچنين امام جمعه مي تواند با جذب جمعي از جوانان پرشور و فعال در ستاد نماز جمعه و انجام نظرسنجي ، عوامل افزايش حضور مردم در نماز جمعه را شناسايي كند و همين ستاد مي تواند برنامه هايي را به اجرا در آوردكه موجب افزايش جذابيت نماز جمعه شود. به عنوان مثال معرفي نهادهايي كه خالصانه در راه حل مشكلات مردم گره گشايي
مي كنندو نيز چهره هاي خدوم و ايثارگر جامعه و تكريم و تجليل از آنها و يا تشويق و تقدير از نخبگان پرتلاش در زمينه هاي تربيتي ، آموزشي، علمي ، اقتصادي، فرهنگي و اعتقادي.

«آن روی سکه اصلاح طلبی»عنوانی است که بیژن مقدم ،مدیر مسول روزنامه جام جم در ستون دیدار اول خود به رشته تحریر درآورد:

 انتخاب شهردار تهران و رفتار برخی از اصلاح‌طلبان عضو شورای شهر، نکات درس‌آموزی را در پی داشت که توجه به آن ضروری می‌نماید:

1ـ آقای قالیباف، در نهایت با تعداد آرای 16 در مقابل 14 آقای محسن هاشمی و یک رای مخدوش یا سفید به عنوان شهردار تهران انتخاب شد. این رقابت فضای دوقطبی را بین اصولگرایان و اصلاح‌طلبان ایجاد کرد. هر چند در انتخاب رئیس شورای شهر تهران نیز همین فضا عملا شکل گرفته بود.

2ـ طبیعی بود هر دو جریان با رایزنی‌ها و نشست‌های داخلی، افراد همفکر خود را برای انتخاب شهردار مورد نظر، هماهنگ سازند و در این راستا، هیچ اشکالی به این رفتار ـ از سوی هر دو جریان ـ نیست.

3ـ آنچه در این میان قابل تامل می‌نماید، رفتار برخی اصلاح‌طلبان و مواضع آنان پس از پایان دور دوم رای‌گیری است؛ رفتاری که نشانه‌های جدی از ظهور مجدد نوعی استبداد و دیکتاتوری حزبی و گروهی دارد و بی‌رحمانه افراد صاحب فکر را به دلیل تشخیص و رایی متفاوت، مورد شدیدترین حملات رسانه‌ای و تخریبی، قرار می‌دهد. پیش از این نیز از سوی رسانه‌ها هشدارهای جدی درباره سیاست‌بازی در شوراهای شهر مطرح شد و اهل منطق و تجربه، ورود پارلمان شهری به این حوزه را بزرگ‌ترین آفت و تهدیدکننده جایگاه آن قلمداد کردند. اما هنوز برخی از اصلاح‌طلبان که ـ به دلیل همین نگاه ـ باعث فروپاشی شورای اول شهر تهران بودند، دوباره همان راه را می‌پیمایند.

4ـ چه شایسته بود، به جای آن که انتخاب شهردار تهران را حاصل نامردی برخی اصلاح‌طلبان یا آن را برآمده از نوعی معامله بدانند و به دنبال تبصره و قانونی (واهی) باشند که نامزد شهرداری نمی‌تواند بیش از دو‌دوره شهردار باشد یا به بهانه‌هایی از این دست؛ به حکم اخلاق و دموکراسی به نتیجه آرا احترام بگذارند.بی‌تردید، این‌گونه رفتارها عملا به تائید این گزاره خواهد انجامید که از نظر اصلاح‌طلبان تنها انتخاباتی سالم، قانونی و آزاد تلقی می‌شود که آنهاپیروز میدان باشند یا نتیجه آرا به نفع ایشان رقم خورد.

روزنامه جمهوری اسلامی در ستون سرمقاله خود مطلبی با عنوان«پشت پرده عقب نشيني اوباما» به چاپ رساند که اینجا میخوانیم:

اوباما روز گذشته اعلام كرد درصورتي كه سوريه سلاح‌هاي شيميايي خود را تحت كنترل جامعه بين‌المللي قرار دهد آمريكا به اين كشور حمله نخواهد كرد. اين موضع رئيس‌جمهور آمريكا درحالي ابراز مي‌شود كه كنگره آمريكا درحال بررسي طرح دولت براي حمله به سوريه است. طرح كنترل سلاح‌هاي شيميايي سوريه موضوع جديدي نيست و از مدتها قبل مطرح بوده است. روز دوشنبه گذشته وليدالمعلم وزير خارجه سوريه در ديدار با همتاي روسي خود در مسكو موافقت رسمي دمشق با طرح نظارت بين‌المللي بر سلاح‌هاي شيميايي سوريه را اعلام كرد و روسيه اين طرح را در سازمان ملل به جريان انداخت.

اكنون به نظر مي‌رسد با تحولات جديد، خطر جنگ در منطقه براي مدتي برطرف شده است. دولت آمريكا طي روزهاي اخير بشدت در تنگنا قرار گرفته بود و در واقع، طرح روسيه درباره نظارت بين‌المللي بر تسليحات شيميايي سوريه، واشنگتن را از اين تنگنا نجات داده است. بيهوده نبود كه اوباما به فاصله كمتر از يك روز كه سوريه اعلام كرد با طرح مذكور موافق است آن را پذيرفت و ساير سياستمداران آمريكايي و همچنين دنباله‌روهاي خارجي آمريكا، همچون اتحاديه عرب نيز طرح مذكور را تأييد كردند و از محسنات آن تعريف نمودند.واقعيت اين است كه دولت آمريكا پس از اينكه اعلام كرد قصد دارد به سوريه حمله نظامي كند با انزواي بي‌سابقه‌اي مواجه شد بطوري كه حتي، انگليس، نزديكترين متحد آمريكا نيز او را تنها گذاشت.در اين باره "راجرز" رئيس اطلاعات كنگره و از حاميان اصلي باراك اوباما در حمله به سوريه اعتراف كرد كه واشنگتن درخصوص اعلام حمله به سوريه مرتكب اشتباه بزرگي شده است.

يك روز قبل از اعلام موضع جديد اوباما، روزنامه ديلي ميل نوشت مخالفت‌ها در كنگره بسيار شديد است و مخالفان معتقدند چنين جنگي عواقب بسيار بدي براي آمريكا خواهد داشت.شبكه سي ان ان نيز در بررسي وضعيت طرح حمله به سوريه در كنگره اعلام كرد موافقان با جنگ در كنگره تعدادشان بسيار كم است و 148 نماينده، مخالف قطعي با حمله نظامي هستند. در سنا نيز با وجود تصويب حمله نظامي، 23 نماينده مخالف حمله بودند. در واقع، كنگره نيز در اين باره دچار سردرگمي شديد است.در داخل آمريكا و در ميان مردم، مخالفت‌ها با جنگ به مراتب شديدتر است و براساس تازه‌ترين نظرسنجي‌ها 60 درصد آمريكايي مخالف اين جنگ مي‌باشند.

با توجه به اين مسائل، طرح روسيه در واقع راه گريزي براي اوباما بود تا از اين دوراهي دشوار و سردرگمي نجات پيدا كند. محول ساختن آغاز جنگ به تصميم گيري كنگره نيز تلاشي بود كه آمريكا براي به دست آوردن فرصت بيشتر و فراز آبرومندانه از جنگ به عمل آورد.مشخص بود كه باراك اوباما از سوي جناح جنگ‌طلب آمريكا به ويژه شبكه صهيونيستي براي اتخاذ تصميم حمله به سوريه تحت فشار قرار گرفته بود و اين فشار را از لابلاي اظهارات اوباما مي‌شد تشخيص داد.دولتمردان آمريكائي در برنامه حمله نظامي به سوريه آنچنان منزوي و تنها مانده‌اند كه هرگز تصور آنرا نمي‌كردند. به جز فرانسه، عربستان، امارات و تركيه، هيچ كشوري حاضر نشد آمريكا را در ماجراجويي نظامي‌اش در سوريه همراهي كند و اين ضربه بزرگ و تحقير كننده‌اي به آمريكا بوده است.

اين اتفاق، در عين حال بيانگر بروز پديده جديدي در جهان است كه در آن، ديگر كشورها حاضر نيستند حتي با وجود تهديدها و تطميع‌ها، در طرح‌هاي تجاوزكارانه و مداخله جويانه آمريكا در ساير نقاط جهان به بهانه‌هاي مختلف مشاركت كنند.طرح موضوع استفاده دولت سوريه از سلاح شيميايي عليه مخالفان آنچنان بي‌پايه و غيرمستدل بود كه تلاش‌هاي گسترده تبليغاتي آمريكا در اين باره نيز نتوانست بر حاميان آمريكا و موافقان جنگ بيفزايد و موقعيت آمريكا براي آغاز جنگ را تقويت كند.سلاح‌هاي شيميايي بهانه و دستاويزي است كه آمريكا براي مداخله در سوريه مطرح مي‌‌نمايد و اين واقعيت را دنيا درك مي‌كند. موقعيت آمريكا پس از تحولات چند ماه اخير و پيشروي‌هاي چشمگير نيروهاي دولتي سوريه و شكست‌هاي پي در پي شورشيان به شدت تضعيف شده است و دولت آمريكا تلاش دارد با دخالت نظامي بر اين ضعف و شكست غلبه كند.

 دولتمردان آمريكائي درصدد هستند به زعم خود با تقويت مواضع شورشيان به وسيله حمايت‌هاي نظامي، معادله كنوني را كه به نفع دولت سوريه در جريان است تغيير دهند تا در مذاكرات آتي بتوانند امتيازات بيشتري را براي گروههاي حامي خود در سوريه كسب كنند و راه شكست قطعي خود در سوريه را سد نمايند. اين، تمام ماجرايي است كه مقامات آمريكائي طي دو هفته گذشته براي آن جنجال به راه انداخته بودند.اكنون با اتفاقات اخير، هر چند طرح حمله نظامي به سوريه به طور كامل كنار نهاده نشده است ولي اين تحولات فشارها به آمريكا و چند كشور متحد آمريكا را افزايش خواهد داد تا در سياست‌هاي خود در سوريه تجديدنظر كنند و با در نظر داشتن عواقب سنگين هرگونه ماجراجويي نظامي در آمريكا به راه‌حل مسالمت آميز بحران سوريه به صورت واقعي تن دهند. شرايط كنوني فرصتي جديد براي گزينه راه حل صلح آميز در سوريه است چرا كه يكبار ديگر گزينه توسل به راه‌حل نظامي شكست خورده است.

دکتر هادی صالحی اصفهانی در مطلبی که با عنوان«بهبود اشتغال مولد؛ چگونه؟»در ستون سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به چاپ رسید با اشاره به اینکه فضای کسب و کار مناسب باعث به وجود آمدن اشتغال مولد میشود،اینطور نوشت:

ایجاد شرایط مناسب برای توسعه اشتغال مولد، بزرگ‌ترین چالش پیش روی دولت آقای روحانی است. با توجه به جمعیت بزرگ جوانانی که به بازار کار وارد می‌شوند، اگر در چهار سال آینده وضعیت اشتغال بهبود محسوسی نداشته باشد، علاوه‌بر مشکلات اقتصادی و هدر رفتن قسمتی از سرمایه‌های کشور، با مشکلات اجتماعی سنگینی هم مواجه خواهیم بود. در این شرایط، سوال اینجا است که کلیدی‌ترین سیاست‌هایی که دولت جدید باید برای بهبود وضعیت اشتغال در دستور کار قرار دهد، چیست؟ برای پاسخ به این سوال، نخست باید توجه داشت که رکود تورمی در حال حاضر نتیجه دو عامل عمده در سال‌های گذشته است: یکی تحریم‌ها و دیگری سوء مدیریت اقتصادی. هدف این مقاله پیشنهاد راهکارهایی برای رشد اشتغال از طریق بهبود مدیریت اقتصادی در یکی دو سال آینده است. موضوع تحریم‌ها جای بحث خودش را دارد.

 در اینجا فرض را بر این می‌گذاریم که به احتمال زیاد دولت خواهد توانست در چند سال آینده جلوی تشدید تحریم‌ها را بگیرد و در مواردی هم آنها را کاهش دهد؛ ولی بخش عمده‌ای از تحریم‌ها به جای خود باقی خواهند ماند. در یک نظر کلی، برای رشد اشتغال مولد، مدیریت اقتصادی باید فضای کسب‌و‌کار مناسبی برای تشویق سرمایه‌گذاری، نوآوری و بهره وری ایجاد کند. برای این منظور لازم است که:
1- قواعد شرکت در فعالیت‌های اقتصادی با ثبات و تابع منافع عقلانیت جمعی باشند، 2- اطلاعات مربوط به بازارها، فناوری و شرایط اقتصاد در دسترس همگان باشد و 3- طرفین هر قرارداد، چه بین افراد و واحدهای خصوصی و چه در رابطه با دولت، ملزم به اجرا (یا تغییر با توافق) آن باشند. متاسفانه در ایران هر سه شرط به شکل‌های مختلف نقض شده‌اند، به خصوص در سال‌های اخیر. مثلا مقررات تولید صنعتی و بازرگانی خارجی بیش از حد، بی‌رویه و موردی دستخوش تغییر بوده‌اند و زمین نا‌مسطحی را برای شرکت اکثر مردم در فعالیت‌های اقتصادی ایجاد کرده‌اند.

دسترسی به اطلاعات هم بسیار محدود و ناهمگون بوده است که باعث شده عده‌ای با استفاده از موقعیت سودهای کلان ببرند و عدالت سیاست‌گذاری زیر سوال برود. لازم‌الاجرا کردن قراردادها بسیار هزینه‌ بر بوده و ایجاد انگیزه برای تولید با‌کیفیت را مشکل کرده است. مخصوصا دولت الزام زیادی به اجرای کامل قراردادهایش نداشته است. پول ملی را که در واقع وامی است از مردم به دولت، به راحتی بی‌ارزش کرده است.در این شرایط، چه قدم‌هایی برای بهبود فضای کسب‌و‌کار لازم است؟ پیشنهاد من برای اولویت‌های سیاست‌گذاری دولت جدید از این قرار است:

1- سازمان برنامه به‌عنوان نهاد مرکزی سیاست‌گذاری اقتصادی باید احیا شود و با استفاده از نیروهای متخصص و کارآمد به سیاست‌های اقتصادی، چه در نظام مالی دولت و چه در تنظیم بازار و غیره، نظم و حساب و کتاب ببخشد تا فضای کسب‌و‌کار ثبات پیدا کند.

2- برای کنترل تورم، کسری بودجه دولت باید مهار شود. چون در حال حاضر بالا بردن مالیات‌ها و کاهش هزینه‌ها امکان‌پذیر به نظر نمی‌رسد، قیمت ارز باید بالا برود. این کار با تامین کسری بودجه دولت از طریق کاهش نقدینگی بخش خصوصی، اثر تورمی آن را خنثی می‌کند. البته، بالا رفتن قیمت ارز هزینه تولید را بالا می‌برد، ولی اگر سیاست‌های اقتصادی دیگر درست مدیریت شوند، تکانه تورمی نرخ ارز قابل کنترل و کوتاه مدت خواهد بود، به خصوص که نرخ ارز بالاتر صادرات و جایگزینی واردات را تشویق خواهد کرد و به رشد تولید و اشتغال و درآمد مالیاتی کمک می‌کند.

3- بانک مرکزی باید نقدینگی را کنترل کند و برنامه‌ای برای تضمین سلامت نظام بانکی بریزد. در گذشته دولت بانک مرکزی را مجبور کرده بود که بی‌رویه اعتبار در اختیار بانک‌ها بگذارد و به بانک‌ها هم فشار مي‌آورد تا به گروه‌های مورد نظرش با بهره پایین وام بدهند. این رویکرد به تورم دامن زده و باعث رشد سرسام آور وام‌های معوقه شده است. گرچه این فرآیند منافعی برای عده‌ای از وام گیرندگان داشته است، بسیاری از تولید‌کنندگان و سرمایه‌گذاران را از دسترسی به وام محروم کرده است. به علاوه، این سیاست بانک‌ها را در موقعیت مالی بدی قرار داده است، به ویژه که با پایین آمدن تورم ریسک ورشکستگی شان بالا خواهد رفت. آزاد سازی بازار وام، نظارت بر ریسک‌پذیری بانک‌ها و محدود کردن رشد پایه پولی باید جزو اولویت‌های سیاست اقتصادی باشد.

4- بودجه عمرانی باید احیا شود و بهبود زیرساخت‌ها در صدر برنامه‌های دولت قرار بگیرد. توسعه اینترنت به ویژه می‌تواند کمک بزرگی به بهبود فضای کسب‌و‌کار و ایجاد فرصت‌های شغلی و رشد مهارت‌های نیروی کار بکند.

5- آمار و اطلاعات باید وسیع‌تر تولید شود و آسان‌تر و به موقع در دسترس عموم قرار بگیرد. کارآفرینی نیاز مبرمی به اطلاعات درست و به‌هنگام دارد. دسترسی اقشار وسیع مردم به اطلاعات مربوط به بازار و اقتصاد، به عده بیشتری، مخصوصا در میان گروه‌های محروم، امکان می‌دهد تا برای خود و دیگران شغل‌های پرارزش ایجاد کنند.

روزنامه ابتکار نیز در ستون یادداشت اول روز چهارشنبه خود نوشته ای را با عنوان«تراژدي ارزاني جان آدمي!»از هادی وکیلی در رابطه با بی مسئولیتی و بی توجهی انسانها که باعث از دست رفتن جان آدمها میشود به چاپ رساند:


چقدر جان سخت شده ايم، چقدر همه چيز عادت شده است،چقدر راحت از کنار خبر کشته شدن 44 نفر از هموطنان در صحنه تصادف مي‌گذريم. وقتي حوادث زنجيروار تکرار مي‌شوند، حساسيت‌ها کم شده و ديگر تعجب و تأثر بر انگيخته نمي‌شود.
متاسفانه تکرار حوادث جاده اي و مشکلات فني خودروها و کيفيت بد لاستيک‌هاي چيني موجب شده تا قيمت جان آدمي کاهش يابد و ضريب مسئوليت حفظ جان انسان‌ها تنزل يابد. اين در حالي است که مطابق آموزه‌هاي ديني، در عالم هيچ چيز مهمتر و همسنگ جان آدمي نيست. همه عالم به افتخار وجود انسان خلق و ارزش هستي پيدا کرده است. به عبارتي همه چيز فداي جان انسان است. ولي بي توجهي و بي مسئوليتي ما انسانها موجب شده تا اين جان شريف و اين اشرف مخلوقات اين چنين ارزان گردد و به اين مفتي خونش ريخته و جانش گرفته شود.

اگر ارزش و منزلت جان آدمي مطابق آموزه‌ها به رسميت شناخته مي‌شد، جهان کنوني بهتر از اين و شر جنگ و بي مسئوليتي‌ها از سر راه زندگي بر چيده مي‌شد.تمامي انسانها به عنوان اشرف مخلوقات بر تمام موجودات زمين مسلط است و گرفتن جان يک نفر همچون کشته شدن تمام انسانهاست و نجات جان يک نفر برابر نجات جان تمام انسانهاست وفاني شدن تمام دنيا نزد خداوند از کشتن يک مومن آسان تر است اما برغم اين جايگاه بلند و متعالي و به دليل بي توجهي و بي مسئوليتي امروزه اين انسان نيست که بر تمام موجودات مسلط است که اين ديگر موجودات هستند که بر انسان تقدم يافته اند و بر او مسلط گرديده اند اينکه سرنوشت 50 نفر آدم بي گناه به يک اتوبوس با کيفيت پايين و لاستيک‌هاي چيني سپرده شود خود مصداق مسلط کردن اجناس چيني بر جان آدمي است وقتي سرنوشت آدمها به جاده‌هاي غير استاندارد سپرده شود، در حقيقت تقدم بي عرضگي و بي مسئوليتي بر جان آدمي است آنچنانکه سپردن سرنوشت ملتها به دست حاکمان بي تدبير و جنگ طلب موجب هدر دادن جان هزاران انسان بي گناه است.

از بين رفتن آدمها در نتيجه جنگ افزارها تقدم و تسلط جنگ افزارها بر سرنوشت آدم هاست. پس بيائيد کمي نگاهمان را به منزلت آدمي تغيير دهيم و ارزش آنرا آنگونه که خدا خواسته است دريابيم. اگر اين تغيير نگاه رخ دهد مسئوليت انساني در قبال همديگر پيدا مي‌کنيم و آنگاه بني آدم اعضاء يکديگر خواهند شد. اگر اين بينش پايه مناسبات انساني گردد ديگر جان انسان در نتيجه سوء تغذيه از دست نخواهد رفت و شاهد جنگ افروزي و برادر کشي و پايمال شدن حقوق انساني نخواهيم بود.در کشورايران که مدعي حاکميت دين و اخلاق مي‌باشد انتظار گران شدن قيمت انسان مي‌رود و نبايد با گراني ديگر اجناس و گراني سرانه زندگي قيمت آدمها ارزان شود به هر روي حادثه وهشتناک اتوبان قم –تهران که به مرگ هموطنان بي گناه منجر شد يک بار ديگر آژير خطر ارزاني جان آدمي را در اين سرزمين به صدا درآورده است و مسئولان را متوجه مسئوليت خطيرشان در قبال جان آدمها نموده است.

روزنامه شرق نیز ستون سرمقاله خود را به مطلبی از سرهنگ علیرضا اسماییلی با عنوان«تصادفات مرگبار در جاده‌های ایرانی»در رابطه با حادثه ی دلخراش شب گذشته در اتوبان تهران-قم اختصاص داد:


حادثه دلخراش تصادف در اتوبان تهران – قم که متاسفانه به مرگ تعدادی از هموطنان منجر شد دارای پس‌زمینه‌هایی است که اگر بخواهیم به آنها توجه کنیم، باید مدنظر قرار دهیم اولین اشکال در کشور ما این است که بسیاری از سفرهای عمومی در جاده‌ها انجام می‌شود.
حدود 90‌درصد حمل‌ونقل کالا و مسافر روی جاده است در حالی‌که این رقم در کشورهای دیگر به 45 تا 50‌درصد کاهش می‌یابد. دلیل حجم بالای سفرهای جاده‌ای ظرفیت کم حمل‌ونقل هوایی و ریلی است.در حال حاضر حمل‌ونقل هوایی حدود سه‌درصد و حمل‌ونقل ریلی حدود هفت‌درصد از سفرها را به خود اختصاص داده‌اند.

در شرایطی که بیشتر سفرها، جاده‌ای است جاده‌های ما نیز با استانداردهای جهانی برای آزادراه و بزرگراه فاصله زیادی دارند. در سال‌های گذشته تغییراتی در وضعیت جاده‌ها ایجاد شده اما این تغییرات کافی نبوده است.نکته بعد وضعیت رانندگان در حمل‌ونقل‌های عمومی است. شرایط اقتصادی و محیطی روی این افراد تاثیر می‌گذارد و برخی از آنان مجبور هستند برای کسب درآمد بیشتر، کار بیشتری انجام دهند. ضمن اینکه برخی رانندگان نیز به موادمخدر گرایش دارند و حدود 11 یا 12‌درصد این رانندگان معتاد هستند اکنون در جهان تحقیقات مختلفی درباره اشتغالات ذهنی انجام شده است و می‌شود. طبیعتا اشتغالات ذهنی رانندگان که ناشی از مسایل محیطی، تورم، مشکلات خانوادگی و... است بر عملکرد آنها تاثیر دارد.

ایمنی خودرو نیز موضوع دیگری است که باید به آن توجه داشت. تورم اثر خود را روی ایمنی خودروها می‌گذارد. قطعاتی مانند تایرها که حتما باید به موقع تعویض شوند حال آنکه رانندگان در شرایط تورمی چنین کارهای ضروری‌ای را انجام نمی‌دهند.سیستم‌های نظارتی نیز نقش مهمی دارند. در سال‌های اخیر کنترل الکترونیکی در جاده‌ها آغاز شده اما هنوز جامع نیست و رانندگان هنوز به حس خودکنترلی و باور دیده‌شدن توسط پلیس نرسیده‌اند به همین دلیل فقط در مقابل دوربین‌ها مثلا سرعت را کاهش می‌دهند و در فاصله بین دو دوربین همان رفتار آزاد خود را دارند.وقتی مجموع این دلایل کنار هم قرار داده می‌شود باید منتظر چنین حوادث تلخی نیز باشیم. حادثه اخیر اولین سانحه نبوده و بسیار خوشبینانه خواهد بود اگر تصور کنیم آخرین آن است. این تصادف که جان عده‌ای از هموطنان را گرفت و عده‌ای را نیز مجروح کرد، روی شاخصه‌های توسعه‌یافتگی کشور ما در جهان تاثیر خواهد گذاشت.

در خبرهای اولیه آمده است این تصادف به دلیل ترکیدگی تایر یکی از اتوبوس‌ها رخ داد حال آنکه فعلا برای تشخیص علت‌های حادثه و قضاوت زود است زیرا هردو اتوبوس طعمه حریق شده‌اند و باید کمیسیون‌های فنی دلایل آن را بررسی کنند. به هر حال باید توجه داشت تمامی شرکت‌های مسافربری موظف هستند قبل از حرکت اتوبوس ایمنی آن را بررسی و مدیر فنی، آن را تایید کند ضمن اینکه پلیس هم وظیفه دارد خودروها را از این نظر بررسی کند، البته نظارت پلیس برای همه خودروها انجام نمی‌شود و به‌صورت اتفاقی است.

در اخر نگاهی می اندازیم به ستون یادداشت روزنامه حمایت که مقاله ای را با عنوان«سالگرد 11 سپتامبر و یاد‌آوری هزاران جنایت»به چاپ رساند:


امروز 20 شهریورماه مصادف است با 11 سپتامبر و گذشت دوازده سال از رویداد وحشتناکی که در چنین روزی در سال 2001 در آمریکا به وقوع پیوست ومنشا بسیاری از تحولات بعدی در جهان معاصر شد. در این روز انفجارهای عظیمی در برج‌های دوقلوی تجارت جهانی و برخی از اماکن پنتاگون روی داد که هنوز ابهامات زیادی در مورد علل و عوامل این انفجارها وجود دارد. آنچه روایت رسمی از رویداد یاد شده است اینکه تروریست‌های القاعده در جهت مقابله با دولت آمریکا دست به این حملات زدند و باعث ورورد خسارات جانی و مالی زیاد به آمریکایی‌ها شدند. در روایت برخی از منتقدان و محققان مستقل، موضوع به‌نحو دیگری تبیین می‌شود بدین صورت که گفته می‌شود این کار یک برنامه‌ریزی امنیتی بسیار پیچیده برای اعمال برخی سیاست‌ها در سطح جهان بود که توسط بوش و دولت وی به اجرا در آمد.

 به هر حال اگر همان قرائت رسمی را بپذیریم که در سازمان ملل و مجامع حقوقی دیگر نیز مبنای بسیاری از تصمیمات قرار گرفته است، در روز یازدهم سپتامبر باید این فرصت را به جامعه جهانی و عدالت خواهان سراسر جهان داد تا مروری بر اقدامات آمریکا وهم پیمانان این کشور پس از یازده سپتامبر داشته باشند و با لحاظ آنچه در این 12 سال به وقوع پیوست برای آینده جهان، تدابیر شایسته‌ای را مطرح سازند. دولت آمریکا و هم‌پیمانان این کشور پس از واقعه 11 سپتامبر به چند کشور لشکرکشی کردند و با تجاوزهای خود هزاران انسان بی‌گناه را به کام مرگ بردند یا معلول ساختند یا بی‌خانمان کردند.

بهانه همه این اقدامات، مبارزه با تروریسم بود که غیر از آثار جنابت بار یاد شده علیه مردم غیر نظامی کشورهای عراق و افغانستان و در سطح پایین‌تر مردم پاکستان، انحراف مهمی از موازین حقوق بین‌الملل نیز در برداشت و آن سوء استفاده از عنوان مبارزه با تروریسم در جهت جعل عناوین خودساخته مثل جنگجوی غیر قانونی که تابع موازین کنوانسیون‌های ژنو قرار نمی‌گیرد یا لازم نیست که دادرسی عادلانه در مورد او رعایت شود یا ایجاد بازداشتگاه‌های مخفی در سراسر جهان برای نگهداری متهمان مورد نظر آمریکا یا ایجاد بازداشتگاه‌های مخوف و جنایت‌بار در عراق و افغانستان و گوانتانامو بود. در این سال‌ها در سطح سازمان ملل نیز قطعنامه های متعددی در شورای امنیت و دیگر ارگان‌های تابعه ملل متحد به تصویب رسید تا خواسته‌های آمریکا برای اعمال محدودیت‌های مختلف بر اهداف مورد نظر به خوبی تامین شود و در همین چارچوب سازوکارهای نظارتی خاصی نیز شکل گرفت.

 در این سال‌ها در سراسر جهان دولتمردان آمریکایی و هم‌قطاران آنها تا توانستند بر علیه مسلمانان مطالب کذب منتشر و تصویرسازی‌های نادرست انجام دادند و در فعالیت‌های اسلام‌هراسانه هیچ‌گاه ابعاد این موضوع را برای جهانیان باز نکردند که همین تروریست‌های القاعده دست‌پرورده‌های سازمان‌های امنیتی خود آنها بوده‌اند و همین الان نیز با هدایت مستقیم یا غیر مستقیم آنها انواع حرکت‌های تکفیری و خشن به نام اسلام را در مناطق مختلف جهان انجام می‌دهند تا ذهنیت‌های مخاطبان را به این دین عدالت‌خواه و ستم‌ستیز و عموم مسلمانان مشوش سازند. در این سال‌ها افکار عمومی سراسر جهان در واکنش به حجم انبوه جنایات ارتکابی دولتمردان آمریکا و برخی از هم پیمانان این کشور در مناطق مختلف جهان، به حدی بیدار و البته منزجر شدند که شاهد شکل‌گیری جنبشی جهانی بر علیه این جنایات در سراسر جهان بوده‌ایم و این جنبش روز به روز تقویت می‌شود.

همین واکنش جهانی علیه ظلم و ستم‌های سازمان‌یافته پس از 11 سپتامبر بوده که در تحولات داخلی کشورهای غربی از جمله آمریکا کاندیداهایی که خواسته‌اند رای مردم را بدست آورند وعده های متعدد برای اصلاح عملکردهای گذشته دادند چنانچه اوباما با همین وعده‌ها رای مردم آمریکا را بدست آورد و البته پس از چندین سال هنوز نتوانسته به یکی از وعده های کوچک خود برای بستن زندان گوانتانامو عمل کند. گسترش اقدامات جنایت بار آمریکا و برخی از هم‌پیمانان این کشور در سراسر جهان طی 12 سال گذشته باعث شده که امروزه وقتی دوباره رییس جمهور آمریکا طبل جنگ علیه یک دولت مستقل را بر افراشته است و به شکل‌های مختلف خود را نگران صلح جهانی معرفی می‌کند، اکثر ملت‌های جهان بر علیه این رویکرد موضع می‌گیرند و با نفرت به جنگ‌طلبان می‌نگرند و تاکید می‌کنند که عدم صداقت شما طی سال‌های گذشته بارها اثبات شده است.

افکار عمومی جهان در سالگرد 11 سپتامبر از خود می‌پرسد چگونه تا دیروز به بهانه مبارزه با القاعده وتروریسم به چند کشور لشکر کشیهای وسیع صورت گرفت اما هم اینک ماه‌هاست تروریست‌های النصره وابسته به القاعده در پناه دولت آمریکا و با بهره‌مندی از انواع کمک‌های این کشور جنایات فجیعی را در سوریه مرتکب می‌شوند و تازه آقای جان کری ادعا می‌کند که اصلا در سوریه القاعده نیست! در سالگرد یازده سپتامبر، صلح‌طلبان و عدالت‌خواهان واقعی در سراسر جهان تاکید می‌کنند که برای تامین امنیت و صلح پایدار در سراسر جهان ما نیازمند برخی اصلاحات ساختاری در سطح بین‌الملی از جمله در سازوکارهای حقوقی هستیم و لازم است که در مقابل ظالمان جنایتکار همواره هم‌نوا و همدل باشیم. در این روز بار دیگر حقوقدانان برجسته جهانی از جمله در جهان اسلام بار دیگر تاکید می‌کنند که قواعد و موازین بین‌المللی مبارزه با تروریسم تا زمانی که برخی دولت‌ها خود مروج و مباشر و سفارش دهنده اقدامات تروریستی هستند، کارایی لازم را نخواهد داشت.

 در این روز از گزارشگر رعایت حقوق بشر در خلال مبارزه با تروریسم سازمان ملل این انتظار می‌رود گزارشی را به جهانیان ارایه کند که چه میزان قربانیان جنایات پس از یازده سپتامبردر کشورهای مختلف هنوز هیچ خسارتی دریافت نکرده و هنوز هیچ مرجع عادلانه‌ای به تظلم خواهی آنها نرسیده است. اگر چنین گزارشی عرضه شود بهتر روشن خواهد شد که در این 12 سال جهان چه رنج بزرگی را متحمل شده و چه باید کرد که در آینده دیگر شاهد این رنج نباشیم. نهایت اینکه، در 11 سپتامبر بار دیگر باید تاکید کرد که اندیشه اسلامی هر گونه اقدام تروریستی با هر توجیه را محکوم می‌کند و به شدت از اقدامات افراد جاهل و متعصب یا عوامل سر‌سپرده غربی‌ها که خود را بعضا با پوشش جهاد گر معرفی می‌کنند و تلاش دارند تا تصویری خشن بنام دین ارایه می‌کنند، تبری می‌جوید.
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار