به گزارش
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، بسياري از مولفه هاي زندگي ما نه ريشه در فرهنگ ايراني و نه ريشه در فرهنگ اسلامي دارد بلکه غالبا يا متاثر از فرهنگ غرب يا امواج مدرنيته است يا تلفيقي از فرهنگ غربي و فرهنگ خودي است.يکي از ضعف هاي امروز سبک زندگي ما خو کردن به يک نوع فرد گرايي و پرهيز از ورود به کار هاي جمعي است.
اين موضوع به قدري در جامعه پر رنگ شده که به يکي از خصلت هاي ما ايرانيان تبديل شده است.اين در حالي است که مي توان در فرهنگ کهن ايراني نشانه هاي زيادي از کار جمعي را يافت.در فرهنگ اسلامي نيز تاکيدات فراواني به اين موضوع شده است.
رهبر انقلاب در سال 91 در ديدار با جوانان خراسان شمالي«ضعف فرهنگ كار جمعي»را به عنوان يكي از نقاط ضعف ملي در بحث سبك زندگي و تحقق فرهنگ زندگي اسلامي مطرح كردند. ايشان در بيانات ديگري نيز ضرورت توجه به تقويت كار جمعي در جامعه را تبيين و پيشنهاداتي را نيز براي رفع اين نقطه ضعف ارائه نمودهاند.
معظم له اين سئوال را مطرح مي کنند که "چرا فرهنگ كار جمعي در جامعه ما ضعيف است؟ اين يك آسيب است. با اينكه كار جمعي را غربيها به اسم خودشان ثبت كردهاند، اما اسلام خيلي قبل از اينها گفته است: «تعاونوا علي البرّ و التّقوي»، يا: «و اعتصموا بحبل اللّه جميعا». يعني حتّي اعتصام به حبلاللّه هم بايد دستهجمعي باشد؛
«و لا تفرّقوا».بيانات در ديدار جوانان استان خراسان شمالي 1391/07/23
در دهله اول مي بايست با انجام تحقيقات دقيق علمي ريشه ها و علل شکل گيري اين روحيه فرد گرايي را شناخت و در وهله دوم راه کارهاي تقويت کار جمعي را ارائه و به مرحله اجرا گذاشت.در اين زمينه محققان و صاحب نظران ديدگاه هاي مختلفي دارند.
دکترعين الله خادمي استاد گروه فلسفه دانشگاه شهيد رجايي،در مورد دلايل اينکه ما ايرانيها فرد محور هستيم و فرهنگ کار جمعي نداريم مي گويد:با مطالعهاي که در محيطهاي دانشگاهي انجام دادهام بنده هم اين مسئله را تأکيد ميکنم.
نداشتن فرهنگ کار جمعي به اين بر ميگردد که ما بر دو اصل کار جمعي اشراف نداريم؛ يکي اينکه بايد با اصول و ضوابط کار جمعي آشنا باشيم و در گام بعد که مهمتر از گام نخست است پايبندي به آن اصول و ضوابط در بيشتر افراد جامعه وجود ندارد.عدم آگاهي ما بر اصول و ضوابط يک کار جمعي درست و عدم پايبنديمان بر اين اصول و ضوابط باعث شده افراد احساس کنند در يک کار جمعي حقشان ضايع ميشود و به همين خاطر در يک کار جمعي مشارکت نميکنند.
لذا در هر دو بعد نياز به کار جدي داريم تا فرهنگ کار جمعي در کشور گسترش يابد.فرد به عنوان يک نيرو، توانايي محدودي دارد و در هر بخشي که بخواهد وارد شود فيزيکي، فرهنگي، سياسي، اقتصادي، علمي و... توانايياش محدود است.
به همين خاطر هر فردي ميتواند گوشهاي از يک کار بزرگ را بر عهده بگيرد.علاوه بر اين همه زواياي هر کاري از چشم يک فرد ديده نميشود و زوايايي پنهان ميماند که باعث ميشود کار عميق و دقيق انجام نگيرد. اگر هر کسي زاويهاي را ببيند و در جمع همه زوايا ديده شوند علاوه بر هم افزايي توانها در يک کار جمعي باعث ميشود ابعاد مختلف قضيه شکافته شود و بر عمق مطلب افزوده شود".
هر واحد اجتماعي براي دوام و بقاي خود نياز به انسجام و وحدت اعضاي خود دارد.جامعه نيز براي داوم و بقاي خود نيازمند وحدت و انسجام اعضاي خود است که کار جمعي يکي از مقوله هاي وحدت آفرين و انسجام بخش در بين آحاد جامعه است.کار جمعي اتحاد بين بخش هاي مختلف جامعه را تقويت مي کند و اين موضوع براي يک واحد اجتماعي حياتي و حائز اهميت است.
حجتالاسلام سيد مرتضي تقوي، استاد و پژوهشگر حوزوي، در پاسخ به اين سئوال كه چرا فرهنگ کار جمعي در جامعه ما ضعيف است؟مي گويد:"ضعف فرهنگ کار جمعي در جامعه و محيطهاي علمي ريشه اجتماعي دارد و علتيابي آن به فرهنگ گذشته برميگردد. در موضوعات اجتماعي بايد به صورت افقي نگاه کرد، يعني طيفي از علل، ممکن است وجود داشته باشد که سبب بروز يک پديده در جامعه شود.
بخش عمدهاي از علل گريز از کار جمعي در کشور، به روح استبداد سياسي که در گذشته جامعه وجود داشته برميگردد، چون اساساً استبداد يعني انفراد در قدرت و اين روحيه سياسي حاکم، خود به خود به يک تربيت سياسي و به تبع آن، به يک فرهنگ در جامعه تبديل شده است که هر کس به صورت مستقل خودش کار را انجام دهد.
اين عامل در غرب نيز وجود داشته است و غرب پيشينه درخشاني در دموکراسي ندارد و چند قرن قبل، استبداد سياسي توأم با استبداد مذهبي بر آنان حاکم بوده است، ولي اين سئوال مطرح ميشود که چرا در کشورهاي غرب روحيه کار جمعي به وجود آمده است ولي در کشور ما خيلي کمرنگ است.در تاريخ غرب تحولي بنيادي رخ داد که نظاممندي جامعه غربي را متحول کرد، در غرب تمام عناصر و مؤلفههاي جامعه صنعتي از جامعه سنتي غربي بريده شد و دليل تحولاتي که منجر به انقلاب صنعتي شد به خاطر دگرگوني جامعه سنتي غرب بود".
به دليل شايع بودن روحيه فردگرايي در انجام كارها، فرهنگ همكاري جمعي در جامعه ضعيف بوده و بسياري افراد كه در انجام فعاليت هاي فردي پيشرفت خوبي دارند، در انجام فعاليت هاي جمعي دچار مشكل و دردسر مي شوند و دوباره به تكروي روي مي آورند، در حالي كه انجام فعاليت هاي جمعي اصول و الزامات خاصي دارد كه بدون آن هم افزايي و اهداف مورد نظر از كار جمعي محقق نمي شود.امروزه ما در رسيدن به يک الگوي اسلامي-ايراني از زندگي مشکلات متعددي را پيش رو داريم و از آنجائي که بسياري از اين نوع روحيات در فرهنگ ايراني نهادينه شده اصلاح آن نياز به زمان و کار مستمر دارد.
حجتالاسلام رضا عيسي نيا، محقق و پژوهشگر حوزه،در اين باره معتقد است:"در رابطه با فرهنگ کار جمعي ايرانيان بهتر است از باب آسيب شناسي ورود پيدا کنيم که اين آسيبشناسي به چند صورت مطرح شده است.اگر بگوييم فرهنگ کار جمعي در ايران نيست اين خود، باور کاريکاتوري و دو قطبي است و نبايد دچار اين باور و تفکر شويم و نگوييم فرهنگ کار چه در حوزه فردي و چه حوزه جمعي وجود ندارد، يا بياييم نفي کنيم. ما در کار جمعي در رديف اول قرار داريم، مثلاً در ايجاد انقلاب که حرکت جمعي است، در خاورميانه اولين کشوري که شروع به انقلاب کرد، ايران بود، بنابراين کار جمعي در حوزه فردي انجام ميشود.
ولي در چهره ايجابي متأسفانه داراي مشکلاتي هستيم يعني با آن فرهنگ کار جمعي مطلوب مواجه نيستيم پس بهتر است از اين باب سئوال را مطرح کنيم که چرا ما در فرهنگ کار جمعي به طور اخص موفق نبودهايم و نهادينهاش نکرديم، چرا در حوزه ايجابي نتوانستهايم مانند حوزه فردي موفق باشيم".باتوجه به اينکه امروزه توسعه به عنوان يک فرآيند، مهمترين بحث تمامي جوامع، بويژه کشورهاي در حال توسعه قرارگرفته است، تحقق پيشرفت و توسعه کشورها نيز مستلزم بهره گيري از استعداد و حضور فعالانه مردم و مشارکت آنها در مراحل آن پيشرفت است و فرآيند توسعه نيز در جامعه وقتي با موفقيت پيش مي رود که افراد در امور خود مشارکت جمعي و گروهي داشته باشند.
يکي از بهترين راهکارهايي که مي توان در بحث تقويت کار جمعي در جامعه ارائه داد آموزش كار جمعي به خصوص از مقاطع پائين است تا اين فرهنگ در درون افراد جامعه نهادينه شود.مقام معظم رهبري مي فرمايند:"كودكان و همچنين جوانان را از آغاز عادت بدهيم كه با همتِ بلند نگاه كنند. مسائل گوناگوني وجود دارد كه اينها را بايد در سطح دنيا ديد، در سطح جهاني بايد مشاهده كرد، نه در سطح منطقهاي، چه برسد به اين كه انسان بخواهد آنها را در سطح كشوري يا در سطح ولايتي و استاني ببيند".بيانات در ديدار معلمان و اساتيد دانشگاههاي خراسان شمالي 1391/07/20
از آنجا که دين اسلام داراي جامعيت است و درهمه مباني خانواده نيز حرفي براي گفتن دارد سبک زندگي ما نيز بايد ديني باشد چرا که در اين روش نمود اخلاق اسلامي و آداب اجتماعي متناسب، متجلي است.در خصوص همه آداب اجتماعي و اخلاق اسلامي روايات بسياري وجود دارد و همه آنچه که در سمينارهاي غربي توسط دانشمندان آنان ارائه مي شود از مهارت کلامي تا مهارتهاي زندگي در دين ما به آن اشاره شده است و اين نکته نيز حائز اهميت است که سبک زندگي ديني مردم ما را نجات ميدهد وتجربه اثبات کرده است کساني که در زندگيشان اين شيوه را در پيش گرفتهاند افراد موفقي هستند چرا که زندگي خودشان را براساس ارزشهاي ديني بنيانگذاري کردهاند.