برخي از تحليل گران معتقدند حاکمان آمريکا خصومت ها، شرارت ها و جنايات جنگي را صرفا براساس مصالح و درراستاي منافع ملي کاخ سفيد ارزيابي مي کنند. به بياني ديگر، رويکرد رهبران واشنگتن در قبال هرگونه جنايت جنگي عليه شهروندان کشورهاي مختلف متفاوت است زيرا آنان اين گونه خصومت ها را براساس اهداف خاص و از زواياي سياسي بررسي مي کنند. به گفته تحليل گران، سخنان و اهداف رئيس جمهور آمريکا نه در راستاي اهداف مردم سوريه و نه براساس اراده ملي آنان برنامه ريزي نشده است.
با نگاهي ژرف به اظهارات رئيس جمهور آمريکا مي توان دريافت، ماهيت حمله آمريکا به سوريه صرفا براساس نيازهاي امپراطوري آمريکا بنيان نهاده شده است.وخيم تر آنکه، حمله واشنگتن به دمشق چيزي جز رعب و وحشت و افزايش فشار و مشکلات همه جانبه بر شهروندان سوريه بر جا نخواهد گذاشت. اوباما اظهارات خود در باره اقدام نظامي اين کشور عليه سوريه را در چارچوبي تحريف شده، دروغين و پنهان بيان کرد.وي تلاش کرد موضوع حمله آمريکا به سوريه را از منظر دروغي بزرگ، يعني نقش خيرخواهانه اي که آمريکا در جهان کنوني ايفا کرده و مي کند ، توجيه کند.
بديهي است که در چنين صورتي ، حمله واشنگتن به دمشق يکي ديگر از جنايات جنگي آمريکا در رويدادهاي تاريخي ثبت خواهد شد. لذا نبايد فراموش کرد که پيامدهاي غير قابل پيش بيني ناشي از اين اقدام نظامي غير قابل کنترل خواهد بود.
"لاري اورست" تحليل گر امور سياسي معتقد است رئيس جمهور آمريکا تصور مي کرد با ارائه چنين اظهاراتي مي تواند افکار عمومي داخل اين کشور را براي حمايت از جنگ احتمالي عليه سوريه آماده کند اما او هرگز تصور نمي کرد چنين تصميمي سبب بروز اختلافاتي مهم در طبقه حاکم کشور شود.
باراک اوباما باتوجه به پيامدهاي سخنان خود در باره حمله به سوريه دريافت براي ساماندهي فضاي داخل کشور و تلاش براي اجماع رهبران کاخ سفيد در اجراي اقدام نظامي، چاره اي جز تشکيل نوعي ائتلاف و وحدت با رهبران ديگر کشورها نداشت.
در چنين شرايطي برخي از رهبران جهان ، فارغ از پيامدها و فجايع غير قابل پيش بيني ناشي از جنگ و گسترده تر شدن فضاي التهاب در منطقه، از تصميم کاخ سفيد مبني بر حمله به دمشق حمايت مي کنند.
چارچوب غير اخلاقي:
سخنان اوباما بيانگر تاريخ جهان مدرني است که متاسفانه حقيقت را وارونه جلوه داد. وي با صراحت اعلام کرد" ما ايالات متحده آمريکا هستيم و نمي توانيم و نبايد چشم هاي خود را به آنچه که در دمشق روي مي دهد ببنديم."وي افزود اين آمريکا بود که در کنار تل خاکسترهاي جنگ جهاني توانست نظم نوين بين المللي را ايجاد کند وبه آن معنا بخشد. زيرا رهبران اين کشور معتقدند از حقوق مسلم شهروندان يک جامعه اين است که در صلح زندگي کنند و اجراي وظايف و مسئوليت ملت هاست که شئون انساني افراد را تضمين مي کند." اوباما خطاب به مردم و دولتمردان آمريکا گفت آمريکا کشور کاملي نيست اما شهروندان اين کشور بيش از هر کشور ديگري خواستار اجراي اينگونه مسئوليت هاي انساني هستند.
تحليل گران سخنان رئيس جمهور آمريکا را شرم آور و آن را به "بازنويسي تاريخ دروغين و جنايات جنگي اين کشور در جهان" تشبيه کرده اند. آنها معتقدند درطول شصت سال گذشته جنايات جنگي واشنگتن را در همه جاي جهان و البته در خاورميانه بيشتر مي توان ديد.در بررسي رد پاهاي جنايي آمريکا در کشورهاي مختلف جهان بايد پرسيد به راستي هدف رهبران کاخ سفيد از اينگونه اقدامات چيست؟ مقامات آمريکا چه سناريو و موضوعات مهمي را در دستور کارخود قرار داده اند؟ به راستي بزرگترين جنايتکاران جنگي و آدم کش هاي قتل هاي گروهي چه کساني هستند؟ قاتل کودکان بيگناه چه کساني هستند؟
به عنوان مثال، در بررسي و تحليل تنها يکي از زواياي مختلف جنايات جنگي و ضد بشري آمريکا در عراق و ايران خواهيم دريافت هدف آمريکا از تحريک يا تشويق شهروندان کشورها عليه حاکمان خود و يا آتش افروزي وحتي برافروختن شعله هاي جنگ مستقيم در اين کشورها ، تامين منافع و حفظ و ثبات کاخ سفيد بوده است.در فاصله سال هاي 1972-1975 اقدامات تحريک آميز آمريکا در تشويق کردهاي عراقي جهت مبارزه با رژيم صدام حسين و خنجر زدن از پشت به آنان سبب شد هزاران نفر از کردهاي عراقي کشته و بيش از 200 هزار نفر از آنان آواره شوند.
در 1980-1988 آمريکا ضمن تحريک عراق و همچنين افروختن شعله هاي جنگ در دو کشور جنگ افزارهاي زيادي به عراق ارسال کرد.
1991- جنگ خليج فارس: آمريکا و متحدانش به عراق حمله کردند. در خلال 43 روز بيش از 100 هزار نيروي نظامي عراقي کشته و حدود 300 هزار نفر نيز زخمي شدند.
2003-2011 حمله و اشغال عراق توسط آمريکا. اين جنگ براساس دروغ وجود سلاح هاي کشتار جمعي در عراق آغاز شد. دست کم حدود 150هزار عراقي در حمله آمريکا به عراق کشته شدند.اگر چه بسياري معتقدند شمار کشته شدگان اشغال عراق بين 600 هزار تا يک ميليون نفر برآورد شده است. چهار ميليون و پانصد هزار نفر نيز بي خانمان شدند.
اين اعداد وارقام تنها بيانگر جنايات جنگي آمريکا در منطقه خاورميانه است! با نگاهي گذار به تاريخ، رد پاي جنايات جنگي کاخ سفيد را دربسياري از ديگر نقاط جهان شامل قاره آسيا، آفريقا يا آمريکا لاتين و همچنين قتل عام شهروندان آلمان و ژاپن در جنگ جهاني دوم را مي توان مشاهده کرد.
اوباما گفت در صورتي که قانون ممنوعيت استفاده از سلاح هاي شيميايي که پس از تصويب کنگره و آمريکا مورد توافق 98 درصد از مردم جهان قرار گرفت اجرا نشود، پس نظم بين الملل که آمريکا آن را ساخته است چه فايده اي خواهد داشت؟
اينجا با زبان طعنه بايد گفت هدف از " نظم بين المللي" سرنگوني حيات، تخريب محيط زيست، حمايت از اقدامات خشونت آميز افراطي، دفاع از جنايتکاران و همچنين استفاده از سلاح شيميايي و هسته اي است که هر کجا و زماني که " ضروري" بود اجرا شود.!!
شايد بدين دليل است که هيچ چيزي نبايد در باره اسرائيل ، مشتري و متحد شماره يک آمريکا که قانون منع استفاده از سلاح هاي شيميايي را امضا نکرده و نمي کند گفته شود. اين در حالي است که در تل آويو ذخاير فراواني از سلاح هاي شيميايي وجود دارد.
شايد بدين دليل است که بمباران اتمي هيروشيما و ناکازاکي توسط آمريکا و استمرار تهديدات عليه ايران بخشي کاملا طبيعي از ديپلماسي آمريکايي است.!
شايد بدين دليل است که آمريکا از ديکتاتورهاي مستبد خاورميانه يکي پس از ديگري حمايت کرده است. ديکتاتورهايي که با حمايت آمريکا و به منظور حفظ سلطه اين کشور در منطقه ،بيرحمانه شهروندان خود را سرکوب مي کنند. سرکوب شهروندان مصر از سوي نظاميان اين کشور و در حضور چشمان جهانيان گوياترين مدعاست.
اوباما در اظهارات اخير خود گفته بود به راستي واکنش آمريکا در قبال دولت ديکتاتوري(!) که صدها نفر از شهروندان خود را قرباني حملات شيميايي کرده چه بايد باشد. اما پيش از آنکه کسي يا کشوري به اين پرسش پاسخ دهد، رئيس جمهور آمريکا پاسخ خود را بايد در اقدام نظامي کاخ سفيد در ويتنام جستجو کند.
متحدان آمريکا با ارسال سلاح شيميايي و فن آوري هاي لازم جهت ساخت سلاح هاي کشتار جمعي به عراق ضمن حمايت رژيم صدام حسين مانع از پيروزي نظاميان ايران در جنگ هشت ساله دو کشور شدند. کاخ سفيد همچنين چشمان خود را به روي بمباران شيميايي کردهاي حلبچه در سال 1988 بست. بمباران شيميايي حلبچه که بدون هيچگونه شک و شبهه اي ده ها سند و دليل و مدرک درباره آن وجود دارد، دست کم جان پنج هزار نفر از زنان و مردان و کودکان کرد را گرفت.از آنجا که درزمان بمباران حلبچه صدام حسين ، ديکتاتور سابق عراق هنوز از متحدان آمريکا در منطقه به شمار مي رفت لذا همه عوامل منطقه اي وفرا منطقه اي بايد در راستاي تقويت روابط و مناسبات بغداد و واشنگتن به خدمت گرفته مي شد.
چه کساني مسئول جان کودکان مظلوم هستند؟
در خلال سال هاي 1990 تا 1996 در پي محدوديت هاي آب آشاميدني و مواد غذايي و دارويي ناشي از پيامدهاي تحريم عليه عراق، آمريکا مسئول مرگ بيش از 500 هزار کودک عراقي شناخته شد.
ظاهرا بايد اين گونه پنداشت که منظور از قوانين بين المللي همان قوانيني است که رهبران آمريکا شعار آن را مي دهند اما هرگز آنها را به کار نمي گيرند!
اوباما در اظهارات خود گفته بود در صورتي که کاخ سفيد به چنين اقدام شنيعي واکنش نشان ندهد پس در مقابل ديگراني که قوانين بين المللي را ناديده و يا به سخره مي گيرند چه بايد کرد؟ اين درحالي است که رئيس جمهور آمريکا در جايي ديگر اين حق را براي خود مسلم مي دارد که قوانين بين المللي را به سخره بگيرد و از اجراي آنها طفره رود. وي گفت به موجب قوانين جنگي، اقدام نظامي عليه کشوري تنها در صورتي قانوني است که موضوع دفاع مطرح شود و يا از سوي شوراي امنيت سازمان ملل متحد تصويب و قابل اجرا باشد. بديهي است اوباما در سخنان خود به صراحت اين حق را براي خود محفوظ مي دارد که قوانين بين المللي را ناديده يا به سخره بگيرد.
وي با اطمينان گفت تصميم دولت آمريکا ( اقدام نظامي عليه دمشق) ارتباطي به تصميم گيري و گزارش هاي بازرسان سازمان ملل ندارد. رئيس جمهور آمريکا تاکيد مي کند چنين اقدامي بدون دريافت تائيد شوراي امنيت سازمان ملل متحد بايد انجام شود زيرا اين شورا تمايلي ندارد بشار اسد را مسئول حملات شيميايي در سوريه معرفي کند.
لذا با توجه به ادعاي رئيس جمهور آمريکا که نگران نقض قوانين بين المللي بود اکنون بايد پرسيد به راستي در صورتي که قدرتهاي استعماري جهان اين حق را براي خود قائل شوند که به هر کجا و هر کسي که بخواهند مي توانند حمله کنند حتي اگر چنين اقدامي نقض قوانين و مقررات تلقي شود ، واکنش ديگران چه خواهد بود؟!
معاهدات و سازمان هاي بين المللي و يا آنچه که آن را " جامعه بين المللي" مي خوانند همه و همه در حقيقت در راستاي منافع استعماري آمريکا فعاليت مي کنند و به بياني ديگر مکاني براي ميانجي گري مناقشات استعماري آمريکا و ديگر قدرت هاي جهاني محسوب مي شوند. حاکمان آمريکايي خواستار حمايت رهبران جهان از کاخ سفيد هستند. اما زماني که رهبران واشنگتن با قوانين دست و پا گير روبرو مي شوند، سردمداران کاخ سفيد حتي از متحدان خود نيز چشم مي پوشند.
ارزش هايي که استعمارگري آمريکا را معنا مي کند:
اوباما دراظهارات اخير خود گفت" والدين آمريکايي بايد کودکان خود را براساس گفته ها و رفتارهايي تربيت کنند که بزرگترها از آن پيروي مي کنند، قرارداد ها و پيمان هايي که امضا مي کنيم و ارزش هايي که به ما معنا مي بخشد."
اين جملات فرمانده کل نيروهاي مسلح کشوري است که خود را در صدر همه کشورهاي جهان مي داند، در حالي که فقر، گرسنگي، بيماري و جنگ ناشي از تصميمات سياسي اين کشور سبب شده است کودکان بسياري از کشورها جان خود را از دست بدهند. هرگونه اقدام نظامي عليه سوريه توسط آمريکا سبب تقويت و استمرار دنياي وحشتناک کنوني و همچنين ادامه سلطه و قدرت آمريکا خواهد شد.
اين گونه فجايع و بدبختي ها همان چيزي است که رهبران کاخ سفيد آنها را "ارزش هايي مي دانند که به آمريکا معنا مي بخشد.!" به علت همين دستاوردهاي کاخ سفيد است که امروزه زندگي يک ميليارد و نهصد ميليون کودک در سراسر جهان در معرض خطر و نابودي قرار گرفته است.
رئيس جمهور آمريکا در بخشي از سخنان خود ادعا کرد من رئيس جمهور قديمي ترين دموکراسي هستم و بر اين باورم که قدرت اين کشور نه در قدرت نظامي بلکه در نوع حکومت ما که براي مردم و از مردم است ريشه دارد.
تحليل گران اروپايي با تاکيد بر پيامد هاي مخرب اقدام احتمالي نظامي آمريکا عليه سوريه معتقدند همکاري کشورهاي غربي به ويژه اقدامات تحريک آميز رهبران تل آويو و شماري از کشورهاي غربي مي تواند آتش جنگ را شعله ورتر کند. اين درحالي است که تصميمات سياسي دولتمردان آمريکا با يا بدون در نظر گرفتن مصوبات کنگره ارتباطي به اراده و افکار عمومي شهروندان اين کشور ندارد. لذا گروه هاي ضد جنگ و سازمان هاي غير دولتي در صورتي که مخالف خدشه دار شدن چهره کشورشان هستند بايد مخالفت خود با جنگ افروزيهاي کاخ سفيد بيش از گذشته رسانه اي کرده و آنها را به سطح خيابان ها بکشانند.