به گزارش باشگاه خبرنگاران؛ پل فيگ كه دو سال پيش در فيلم كمدي ساقدوش ها همه تمركز خود را روي شخصيتهاي مونث گذاشته بود حالا در فيلم تازه اش، حرارت همين رويكرد را تكرار كرده و اين بار برخلاف ساقدوش ها نتيجه گرفته است. حرارت هم مثل ساقدوش ها داستان محكمي ندارد اما برخلاف ساقدوش ها دو تا كاراكتر مونث بسيار جالب دارد كه جالب بودنشان به قدري زياد است كه ما ايرادات اساسي فيلم (داستان ضعيف و ريتم ناهماهنگ) را فراموش ميكنيم.
پل فيگ ظاهرا ور رفتن با كليشه هاي ژانري را دوست دارد او در ساقدوش ها به سراغ ژانر از نفس افتاده عروسي رفته بود و حالا در حرارت به سراغ ژانر از نفس افتاده دو رفيق رفته است ژانر دو رفيق هم كم ساخته نشده اما ندرتا فيلمي را ديده ايم كه در ژانر دو رفيق باشد اما رفيق هاي مربوطه دو زن پليس باشند به هر حال، اين يك تغيير كوچولو اما قابل توجه در ژانر دو رفيق پليسي است و بايد گفت كه اين تغيير كوچولو اما قابل توجه در ژانر دو رفيق پليسي است و بايد گفت كه اين تغيير به نتايج مورد نظر فيلمساز ختم شده است حرارت فيلم خنده دار و سردرگم كننده اي است كه موتور محرك اش دوبازيگر توانا و حرفه اي است دو بازيگري كه به اصطلاح شيمي رابطه شان فوق العاده كارآمد است.
ساندرا بولاك كه سابقه بازي در نقش افسران پليس را دارد، در فيلم حرارت در نقش سارا اشبورن مامور ويژه اداره اگاهي امريكا (اف بي آي) ظاهر مي شود سارا زن تنهايي است كه به كار معتاد است او ادم خشك، جدي،منظم و مقرراتي اي است و با وجودي كه موفقيت هاي حرفه اي قابل توجهي داشته اما اصلا در بين همكاران اش آدم محبوبي نيست سارا از حيث روحي ادم توداري است او به قدري در خانه احساس تنهايي مي كند كه گاهي وقت ها براي برخورداري از طعم محبت گربه همسايه را ميربايد و نزد خودش مي اورد سارا خيلي دوست دارد كه ارتقا مقام پيدا كند اما رئيس اش به او مي گويد كه او بايد مردم داري بيشتري از خودش نشان بدهد و كار تيمي را ياد بگيرد.
رئيس به همين منظور سارا را روانه بوستون مي كند سارا در بوستون مجبور به همكاري با كارآگاه مونث اداره پليس، شانون مولينز (ملسا مك كارتي) ميشود شانون زن پرحرفي است كه روحيات و رفتار و انديشه هايش كاملا متضاد با سارا است شانون خيلي شلخته و نامنظم است و روابط عاطي فعال با جنس مخالف دارد اين دو در ابتدا مدام درگير بحث و گفتگو با يكديگر مي شوند و حتي كارشان به دعوا هم مي كشد اما به تدريج مثل همه فيلمهاي دو رفيق پي به ارزش هاي يكديگر مي برندو همكاران خوبي براي هم مي شوند.
ماجراي دستگيري قاچاقچي بزرگ اهميت چنداني در فيلم ندارد و فرازهاي دراماتيك فيلم ماجراي سرسري سپري مي شود انگار كه فيلمساز مي خواهد به ما بگويد اين ها را كه قبلا هزار بار ديده ايد پس بهتره زود از روي اين ها عبور كنيم و تماشاگر هم مي پذيرد و خيلي به سرعت بي خيال اين روندهاي روايي تكراري مي شود فيلم در عوض، توجه ما را به دو شخصيت اصلي اش جلب مي كند واقعا معلوم نيست كه چقدر از ديالوگ هاي كاراكتر شانون درفيلمنامه كيت ديپولد وجود داشته، اما احساس مي شود كه پل فيگ دست مليسا مك كارتي را باز گذاشته كه هر بداهه پردازي اي را كه دلش مي خواهد بكند و ساندرا بولاك هم حريف بسيار خوبي براي مك كارتي است انچه فيلم را به جلو مي برد كل كل هاي شخصيت هاي بولاك و مك كارتي است.
كمدي فيلم از تعامل اين دو بيرون آمده و نه از قراردادن پليس هاي زن در موقعيت هايي كه مخصوص پليس هاي مرد است نكته ديگر اينكه پل فيگ با اين فيلم ثابت مي كند كه شناخت خوبي از زمان بندي صحنه هاي كميك اسلپ استيك دارد و نكته مهم تر اينكه فيلم درجه R دارد كه اين به معناي جانداربودن آن است برخلاف غالب فيلم هاي كمدي در اينجا مقداري زيادي خشونت و خون وجود دارد كه بعد متفاوتي به فيلم بخشيده است پل فيگ حرارت را با اعتماد به نفس بالا ساخته است و تماشاي فيلمي كه سازنده اش چنين اعتماد به نفس بالايي دارد لذت بخش است./ص
منبع دنياي تصوير