این قضیه طی چند سال گذشته و با افزایش توجهات رسانهای به فوتبال در محافل مختلف ورزشی، حتی فرهنگی و سیاسی و همچنین پخش مداوم مسابقات لیگهای برتر جهان افزایش یافته است.
در کنار این مسئله پولهایی بیحساب و کتاب در فوتبال ایران و برخی کشورهای عربی در جیب بازیکنان، مربیان و دستاندرکاران فوتبال سرازیر شده که در اغلب اوقات با توان و ظرفیت ورزشکاران تناسبی نداشته است.
مجموع این عوامل بسیاری از خانوادههایی که تا دیروز مخالف سرسخت حضور فرزندانشان در فوتبال بودند را وسوسه کرده تا نسبت به ورود آنها در این عرصه ترغیب شوند.
اگر چه در فوتبال بی در و پیکر ما که چندان بر روی ضابطه پیش نمیرود نمیتوان به طور مشخص و تعریف شده راههای ورود به سطوح بالای فوتبال را برشمرد، اما با این وجود یکی از راههایی که شیفتگان فوتبال در پیش میگیرند، حضور در مدارس فوتبال است.
گاه دیده شده برخی فوتبالیستهای مطرح و فعال در سطح اول فوتبال کشور از دل همین مدارس فوتبال بیرون آمده و توانستهاند شاگرد خلف این مکتب باشند.
در استان کردستان نیز در حال حاضر 13 مدرسه فوتبال فعالیت میکنند که پنج مدرسه آن در شهرستان سنندج دایر است که آموزش ردههای پایه را برعهده دارند.
جالب آنکه تا سال گذشته تنها یک مدرسه فوتبال در مرکز استان وجود داشت، اما اکنون این آمار با رشدی عجیب همراه بوده و این سئوال را به وجود میآورد که چرا یک شبه برخی اشخاص تصمیم به تأسیس مدرسه فوتبال گرفتند.
مسلم است در نگاه اول پاسخ این پرسش تقاضای فراوان خانوادهها و فوتبال دوستان برای تشکیل این مدارس و فعالیت فوتبالی به شکل اصولی و قاعدهمند است.
اما آیا این همه موضوع است؟ ما ایرانیها عادت بد افراط و تفریط را تقریبا در همه امورات زندگی خود داریم به گونهای که یا به پدیدهای کاملا بیتوجه هستیم و یا آنکه آنقدر به آن میپردازیم که به قول معروف از آن طرف بام سقوط میکنیم.
در اینکه بنا به گفته کارشناسان اقتصادی، باید همواره نسبتی منطقی بین عرضه و تقاضا وجود داشته باشد و خواست فوتبال دوستان برای بهرهمندی از آموزش صحیح فوتبال پاسخ داده شود شکی نیست، اما....
مشکل اساسی آنجایی است که در این هیاهو آنچه مورد غفلت قرار میگیرد بررسی شرایط، ضوابط و ساز و کارهای تشکیل این مدارس و در یک کلام تهیه مقدمات و زیرساختهای مربوط به آنها است.
یک نمونه روشن و مشخص در این زمینه برخورداری مدارس از زمین چمن به عنوان نیاز اولیه ورزش فوتبال است. کدام مدرسه و به قول دوستان آکادمی فوتبال استان، میتواند ادعای بهرهمندی از این امکان اولیه و در عین حال حیاتی را داشته باشد؟
اگر چه اخیراً یکی از این مدارس اعلام کرده که سال آینده زمین چمن اختصاصی خود را خواهد داشت، اما این قضیه در سایر مدارس نیز صادق است یا بیشتر به رؤیایی میماند که دستیابی به آن در شرایط کنونی محال به نظر میرسد؟
نکته دیگری که از گفتههای دستاندرکاران این بحث در گوشه و کنار حاصل میشود، این است که مدارس فوتبال کردستان به طور کامل و صد درصد تمامی شاخصهای تشکیل مدارس فوتبال را رعایت نکردهاند و در واقع عنوان آکادمی نباید به آنها اطلاق شود.
مسئله سوم به شایعاتی در خصوص مربیان این مدارس باز میگردد که مؤید وجود اشخاصی بدون مدرک مربیگری فوتبال در آنها است.
معنای شفافتر این قضیه، حضور افرادی در مدارس است که تنها نام مربی را یدک میکشند و گرنه ممکن است بسیاری از آنها بدون گذراندن دوره و حتی فعالیت در ورزش فوتبال! به این وادی پا نهاده باشند.
با وجود اینکه هیئت فوتبال کردستان و متولیان موضوع آکادمی در فدراسیون، شعار نظارت و بررسی شرایط مدارس فوتبال را سر میدهند، اما باید دید این تمهیدات در عمل تا چه اندازه رنگ واقعیت به خود خواهند گرفت.
برخی مدارس استان نیز ترفند استفاده از "برند مشهور" را سرلوحه کار قرار دادهاند تا به این وسیله زمینه جذب و جلب فوتبال دوستان را که با امید فراوان و با صرف زمان و هزینه روی به فوتبال آوردهاند، فراهم کنند.
در چنین اوضاع و احوالی پیشبینی آینده مدارس فوتبال چندان دشوار نیست. عاقبت این مدارس یا تعطیلی خواهد بود و یا در خوشبینانهترین حالت ممکن به شکلی کجدار و مریز به حیات کمرمق خود ادامه خواهند داد.
به هر حال، گذشت زمان ثابت میکند که پروژه تأسیس آکادمیهای فوتبال در کردستان راهی صواب را پیموده است یا آنکه بسان بسیاری دیگر از فعالیتهای ورزش و غیر ورزشی ما به سرمنزل مقصود نخواهد رسید./ج1