هنرهای دستی زنان سابقه‌ای کهن درتاریخ ایران دارد چنانچه که فقط عمر بلندی چون تاریخ می‌تواند گواه این حقیقت باشد.

به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران قم، زمانی قبل، زن با لباس چین دارخوشرنگ، تکیه داده به مخده آرام و با دقت رویاهایش را با پولک و یراق و سرمه به ترمه می‌دوخت و درحالی که بته جقه‌ها را برترمه نقش می‌کرد برای کودک در گهواره خود لالایی می‌خواند کودک چشم که باز می‌کرد نگاهش که با پولک‌های رنگی تلاقی می‌کرد از انعکاس پولک‌های صدرنگ با نورخورشید ذوق زده می‌شد و بلند می‌خندید.

زمانی بعد، کودک خندان در گهواره همین مادرجوانی است که با شتاب از خیابان‌ها می‌گذرد تا کودکش را به سختی از آغوش خود جداکند به دست مربی مهد بسپارد و با عجله به محل کار برود.

زن سرش شلوغ‌تر از آن است که انعکاس پولک‌های رنگی را به یاد بیاورد و یا به پیش بخاری‌ها و رو طاقچه‌ای‌های مادر بیندیشد که حالا هوای شهر سیاهشان کرده است. او پولک‌های صد رنگ خود را در شتاب زندگی گم کرده است.

هنرهای دستی زنان سابقه‌ای کهن در تاریخ ایران دارد چنانچه که فقط عمر بلندی چون تاریخ می‌تواند گواه این حقیقت باشد.

در واقع می‌توان گفت از روزگاران دور هنرهای دستی جزو وظایف خانه داری زنان ایرانی محسوب می‌شده است و از آن در لباس و منسوجات استفاده‌های کاربردی می‌کردند.

چراکه درتاریخ اجتماعی ایران لباس ازاهمیت فوق العاده ای برخوردار بوده است ومتمول ترین افراد کسانی بوده اند که لباس های زیادی با دست دوزی های زیباتری داشته اند.

با ورود اسلام، اعراب به شدت تحت تاثیر فرهنگ پوشش ایرانیان که جامه‌های خود را با دست دوزی‌هایی چون نقده دوزی، ملیله دوزی، منجوق دوزی تزئین می‌کرده‌اند قرار می‌گیرند. همین امر سبب می‌شود که به تقلید از ایرانیان لباس بپوشند و برای هر دسته و گروه لباسی مخصوص قرار دهند و اضافه بر این جامه‌های ایرانی را به عنوان با ارزش‌ترین هدایا بپذیرند.

اما از یک جایی به بعد این روال جاودانه زندگی زنان ایرانی بهم می‌خورد. تقریبا از دوره قاجار یعنی با توجه به شرایط سیاسی اجتماعی و البته اقتصادی جدید که تکنولوژی را وارد کشور می‌کند.

تأثیر صنعت بر هنر نساجی

ورود صنعت و ماشین به ایران هنر نساجی را از رونق می‌اندازد چرا که دستان زنان ایرانی به اندازه ماشین تند نبود تا به صورت انبوه تولید کنند و به صورت انبوه بفروشند.

در واقع ورود تکنولوژی هنر را به دو بخش ماشینی و دستی تبدیل کرد و زندگی زنان را تحت تاثیر قرار داد.

البته این همه ماجرا نبود. دیگر شرایط اجتماعی تغییر کرده بود و زنان کسب علم و سواد آموزی و به تبع آن حضور در اجتماع را به خانه نشینی و زری دوزی ترجیح می‌دادند. شاید آنان به این نتیجه رسیده بودند که این کارها خانه نشینی می‌آورد و عقب ماندن از قافله مردانی که به سرعت بر قطار پیشرفت سوار می‌شدند. اما زنان دیگر نمی‌خواستند صبر کنند تا با قطاری دیگر حرکت کنند.

در دوره های بعد زنان از ایستگاه‌های مشابهی از قطار پیاده می‌شوند. ایستگاه‌های علم و سوادآموزی که آنان را به دانشگاه می‌فرستد و از آنها جدیت و سخت کوشی در فراگیری علم طلب می‌کند اما با تمام این تلاش‌ها کمتر پیش می‌آید که جامعه به آنان تخصص شان را محول کند و امروز زنان سرگردان میان درس‌های خوانده و هنرهای نادیده انگار شده که از یادگیری‌اش صرفه‌نظر کرده‌اند ناچار به کارهای دیگری روی می‌آورند.

اما سوال اینجاست که چرا زنان ایرانی با توجه به توانایی ثابت شده در زمینه هنرهای دستی وقتی زمینه مطلوبی را در جامعه برای اشتغال پیدا نمی‌کنند ترجیح می‌دهند به حداقل‌هایی چون فروشندگی و... راضی شوند؟

نسترن سیدی یک هنرمند صنایع دستی است اما مدتهاست که از آن فاصله گرفته و به حرفه فروشندگی که به گفته خود غالبا هم موقتی است روی آورده است او در جواب این چرا می‌گوید: کسی که صنایع دستی تولید می‌کند باید حتما بازاری برای فروش آن داشته باشد اما من مغازه یا محل فروشی برای عرضه تولیداتم نداشتم که البته این مشکل خیلی از تولید کننده‌های صنایع دستی است و در این صورت اگر بخواهی آن را به قیمتی بفروشی که برایت به صرفه باشد کسی نمی‌خرد اگر هم بخواهی قیمت را پایین بیاوری آن وقت دیگر برایت به صرفه نیست.

ولی در فروشندگی با این که حقوق پایین است اما این امنیت خاطر را داری که آخر ماه پولی بدست می‌آوری اما در صنایع دستی من چند ماه کار می‌کنم اما ممکن است نتوانم آن را به این زودی بفروشم.

از او می‌پرسم شما هردو کار را تجربه کرده‌اید به نظرتان کدام یک شان اجتماعی بیشتری دارد؟

به نظرم هنرهای دستی شان بیشتری دارد چون به عنوان یک هنرمند به تو نگاه می‌شود اما در فروشندگی گاهی اوقات شان یک زن واقعا پایین می‌آید.

پس چرا دختران نسل جوان کمتر هنرهای دستی را به عنوان شغل انتخاب می کنند؟

فکر می‌کنم سه دلیل اساسی دارد اول اینکه مردم کم حوصله شدند. دنیای ماشینی مردم را کم حوصله می‌کند این در حالی است که کارهای صنایع دستی به آرامش و حوصله نیاز دارد و بعد اینکه صنایع دستی نیاز به آموزش دارد این هنرها را نمی‌شود راحت یاد گرفت واقعا نیاز به تمرکز و دقت دارد در حالی که کارهایی مثل فروشندگی و منشی‌گری کارهایی هستند که نیازی به آموزش قبل از کار ندارند و به همین خاطر لازم نیست هزینه‌ای بابت آموزش آن پرداخت شود و سومین دلیل که مهمترین هم هست اینکه امنیت مالی در این شغل نیست.

هنرهای دستی برای آفرینش، بیشتر از ترمه و یراق به آرامش نیاز دارد و البته به یک حوصله هنرمندانه که مرواریدها را دانه به دانه و خوش نقش کنار هم بنشاند در گذشته این آرامش در چشمان زنان قدیم بیشتر موج می‌زد تا دختران امروز که برای زیستن باید شتاب کنند آنان تمام زندگی را می‌دوند گویی که با ثانیه‌ها دو سرعت مسابقه می‌دهند. صنایع دستی دستان عجول را نمی‌پذیرد پرتوقع است و توجه می‌طلبد به مانند کودکی که انتظار دارد تمام توجه و علاقه مادر را از آن خود کند.

تمایل به درآمدزایی سریع علت گرایش زنان نسل امروز را به کارهای دیگری غیر از صنایع دستی

شاید به همین دلیل باشد که زهرا عباسی کارشناس صنایع دستی سازمان صنایع دستی، میراث فرهنگی و گردشگری استان قم علت گرایش زنان نسل امروز را به کارهای دیگری غیر از صنایع دستی تمایل آنان به درآمد زایی سریع می‌داند.

او می‌گوید: زنان قبلا هنرهای دستی را در خانه انجام می‌دادند و زمان زیادی را صرف یک کار می‌کردند مثلا چند ماه اما جوانان امروز حوصله کمی دارند و می‌خواهند زود به نتیجه برسند و در زمان اندکی درآمد زیادی کسب کنند که البته این امر ریشه در شرایط اجتماعی امروز دارد.

اما باید گفت امنیت و آرامشی که در کارهای صنایع دستی هست، شاید در خیلی از مشاغل امروز نباشد ما هنرجویانی داشتیم که قبلا حرفه‌های دیگری داشتند اما به دلیل استفاده‌های ابزاری که صاحبان کار از آنها انتظار داشتند از محیط‌های کاری خود فرار کردند و به آرامش هنرهای دستی پناه آوردند اما با این حال نباید این حقیقت را هم نادیده گرفت که بسیاری از هنرمندان مستعد صنایع دستی هم به دلایل متعددی چون نبود امنیت مالی، واردات صنایع ارزان و بی‌کیفیت کشورهایی چون چین و فقدان مکان‌های عرضه این هنر را رها کرده و به همان کارهایی رو آورده‌اند که بعضی از همکارانشان از آن فرار کرده بودند.

با خود فکر می‌کنم در این صورت این جا یک چرخه ایجاد می‌شود بعضی از زنان از عدم امنیت روانی در برخی مشاغل به آرامش صنایع دستی توسل می‌جویند و از فقدان امنیت مالی در این صنایع باز به همان مشاغل روی می‌آورند.

به همین خاطر می‌پرسم یعنی شما معتقدید که زنان به هیچ وجه نمی‌توانند روی درآمد صنایع دستی به عنوان منبعی برای تأمین زندگی حساب کنند؟

نه همیشه این طور نیست صنایع دستی درآمد خوبی دارد. زنان کارآفرین درآمد زایی فوق العاده‌ای دارند این زنان معمولا از طبقه متوسط و یا پایین جامعه بودند که با مزد کم کار خود را شروع کردند اما به دلیل استعداد و خلاقیتی که ازخود بروز دادند کارآفرینان موفقی شدند. اما مشکلات را هم نمی‌شود نادیده گرفت که اگر نبود جایگاه هنرمندان صنایع دستی بالاتر از این بود.

پس با توجه به مشکلاتی که برای این هنر و یا حرفه برشمردید فکر می‌کنید چه دلیلی هنرمندان را در این حرفه نگه داشته است؟

عشق، صنایع دستی هنرمند را عاشق خود می‌کند. خیلی‌ها برای پرکردن اوقات فراغت خود به یادگیری این هنر روی آوردند اما شیفته این هنر شدند و برای همیشه در این کار ماندند.

صنایع دستی هرچند نشاط روحی می‌آورد اما سختی‌های خاص خود را دارد. کار مداوم روی یک اثر موجب دردهای جسمانی چون دردهای کمر و گردن و ضعیفی چشم و خستگی جسم می‌شود. بنابراین انگیزه‌ای که این هنرمندان را در این عرصه ماندگار می‌کند عشق و علاقه به وطن و هنرهای ملی است.

کسانی بوده‌اند که دوستان خارجی شان را به کارگاه‌های ما آورده‌اند تا مغرورانه ریشه‌هایشان را به آنها نشان دهند.

هنرهای ظریف و بی شماری که سده‌های بسیار در صندوق سینه‌ها محفوظ مانده بود و عطرش تمام خانه‌ها، جامه‌ها و طاقچه‌ها را در برگرفته بود بدون اینکه آموزشگاهی باشد و دانشگاهی، چون میراثی یا مدالی از سینه مادران به گردن دختران آویخته می‌شد اما این هنر امروز چنان به انزوا رفته است که باید برای یافتن ریشه‌هایمان به کارگاه‌هایی کوچک روی بیاوریم و با زیر و رو کردن رومیزی‌ها و روطاقچه‌ای‌ها گذشته مان را در میان انبوه اشکال اساطیری بیابیم.

وقتی که به ریشه‌های ابریشمی خیره می‌شوم با خود می‌اندیشم چرا با وجود ریشه‌هایی که فردا به شاخه هایش فرصت شکوفه می‌دهد باید در بستر رود منتهی به آن سد بزنیم ؟/س

فرشته اثی عشری

برچسب ها: قم ، فراموش ، صنایع ، دستی ، نسل
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.