-زبان را هر طور بچرخانيم، ميچرخد؛ پس چه بهتر که به نرمي و خوبي بچرخد.
توي دوران مجرديتان ياد بگيريد که از کلمات محبتآميز استفاده کنيد تا
وقتي ازدواج ميکنيد، دادن پسوندهايي مثل «جان» برايتان از کندن کوه سختتر
نباشد!
توي روابط خانوادگيتان سعي کنيد از کلمات محبتآميز و نرم استفاده کنيد يا حداقل کاري که ميتوانيد بکنيد اين است که جلوي آينه بايستيد و خودتان را عزيزم و نازم و ... جان خطاب کنيد، تا ياد بگيريد براي خطاب به همسرتان استفاده کنيد!!! حواستان باشد کسي مچ شما را حين انجام اين کار نگيرد!
-تمرين کنيد وقتي عصباني هستيد و کارد بزنند خون از رگهايتان بيرون نميزند، کم زيان حرف بزنيد يا بي زيان! اما پيشنهاد ما اين است که فعلا! اصلا حرف نزنيد. اين جوري تمرين ميکنيد که توي بالا و پايين زندگي مشترکتان چه جوري خشمتان را کنترل کنيد.
-هميشه ما را به سکوت به جا تشويق کردهاند، لابد چيزي در آن هست که هي آدم را به آن سفارش ميکنند، ديگر! ياد بگيريد که نه تنها موقع خشم بلکه مواقع ديگر مثل اينکه کسي حرفي ميزند و شما دوست داريد حالش را بگيريد يا موقعيتهايي اين چنيني، سکوت کنيد.
-همين سکوتي که به جايش خوبست، وقتي سر جاي خودش نباشد ميتواند به راحتي 2
نفر را از هم دور کند، چه جوري؟!! بگذاريد ازدواج کنيد آن وقت ميفهميد که
گاهي آدم هيچ مشکلي ندارد ها ولي حرفي براي گفتن هم ندارد، همين حرف نداشتن
گاهي سکوت سنگيني ميشود که شما را از همسرتان دور ميکند.
مصداقش توي زندگي مجردي، وقتي است که با کسي تازه آشنا شدهايد و خيلي نميشناسيدش! چه کار ميکنيد؟! بايد بگرديد دنبال علاقهمنديهايش و آنها را بيابيد و درباره آنها حرف بزنيد! برويد ياد بگيريد که چطوري ميشود علاقهمنديهاي آدمها را در آورد!يا حق.../خراسان