-همدلی؛ یعنی نسبت به احساسات دیگران حساس باشیم و برای احساسات دیگران اهمیت قائل شویم، به عبارتی دیگران را بپذیریم.
-خویشتنداری؛ یعنی یکسری از خواسته و تمایلات خودمان را به تعویق بیاندازیم. یکی از مشکلات زوجهای جوان جامعه ما این است که خود کنترلی ندارند و خویشتندار نیستند.
احترام؛ یکی از ظرفیتهای اخلاقی که زوجین باید داشته باشند احترام است که باید ابتدا در مورد خودمان اجرا کنیم یعنی انسان اول از همه باید به خود احترام بگذارد تا بتواند به دیگران نیز احترام بگذارد.-بردباری؛ یعنی توانایی افراد در برابر ناملایمات زندگی تا چه اندازه است و چقدر میتوانند مشکلات زندگی را تحمل کنند.از خود گذشتگی؛ به معنی قربانی شدن نیست از خودگذشتگی احساس خوبی را به همراه دارد. حال آنکه شخص قربانی اصلا احساس خوبی ندارد.انصاف؛ یکی از مهمترین فاکتورها در زندگی است و بلوغ روانی و عاطفی فرد را کامل نشان میدهد و اگر شخص فاقد این فاکتور باشد رابطه، یک طرفه شده و زندگی زن و مرد مانند رابطه والد فرزندی میشود-چه راهکارهایی وجود دارد که جوان قبل از ازدواج، به دور از احساسات و اشتباهات از اخلاق طرف مقابل شناخت درستی پیدا کند؟ آیا ضمانتی وجود دارد؟ مشاورهها و تستهای بخشی از آن مربوط به آشنایی دختر و پسر با هماهنگی خانواده است یعنی دختر و پسری که با آگاهی کامل خانوادهها با یکدیگر آشنا شوند، آشنایی دو فرد و دو خانواده تا حدودی ظرفیتها را نشان میدهد، که اگر این آشنایی بدون آگاهی خانوادهها باشد شدیداً ریسک ازدواج را بالا میبرد و این رابطه مشکلساز میشود. بخش دیگر از شناخت قبل از ازدواج بوسیله مشاور انجام میشود (سابقه رشدی زوجین) اینکه در چه وضعیتی بزرگ شدند و رشد عقلی آنها چقدر است و ... که با مصاحبههای بالینی میتوان شخصیت فرد را تا حدودی شناخت. البته امروزه شاخههای مشاوره بسیار تخصصی شدهاند و مشاوران محترم باید حتما در حوزه تخصصی خود فعالیت بکنند.پس با استفاده از تستهای روانشناسی، مصاحبه، مشاهدات روانشناس و شناخت خانواده و شناخت زوجین در کنار هم میتوان ضریبب اطمینان ازدواج را تا حد زیادی بالا برد. البته ما بدنبال ازدواج نسبتا خوب هستیم و با فاکتورهای بالا میتوان تا حد زیادی به این مهم دست یافت.ایمان یکی از اصول بسیار اساسی در ازدواج است. لازم هست ولی کافی نیست و وجود آن ما را از فاکتورهای دیگر بینیاز نمیکند.
خصوصیات و فضایل اخلاقی را نمیشود تقسیم کرد چون در این صورت انسانها را از یک رشد همه جانبه محروم کردهایم.اصلا در ازدواج قرار نیست چیزی را به عاریت بگیریم. مثلا بگوییم من آدم کم صبری هستم و او فرد صبوریست، پس ما میتوانیم با هم کنار بیاییم. اگر من میدانم صبر صفت خوبیست پس چرا خودم صبور نباشم؟ اگر ما به امید این که ازدواج یکسری صفات را به ما خواهد داد، زندگی خود را شروع بکنیم، این یک خیال واهی و فانتزی است. و انسانها باید قبل از ازدواج روی اخلاق خود کار کنند و بعد از ازدواج آن را تقویت کنند. البته نباید از تغییرپذیر بودن انسان هم بگذریم ولی پایه زندگی نباید روی این فرض که ازدواج کنیم درست میشود، قرار گیرد./س