بارالها زیر سایه کلماتت، زیر سایه کلمات وحیانیت نشسته‌ام، «بِکَ یا اللّه بِکَ یا اللّه» تو را به نام تو می‌خوانم؛ «یا مَنْ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنی»...

به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران قم، چه خوش است در نیمه‌های شب، در مقابل یگانه وجود هستی، نشستن و فریاد یا رب، یا رب گفتن!!! قطره‌های اشک از صدای دل که غفور رحیم را صدا می‌زند، گوی سبقت را می‌ربایند.

دست‌های طاعت بندگان که خالصانه به سوی آسمان، بلند شده و با عطر یاس و بنفشه در هم می‌آمیزند و روح را صیقل می‌دهند.

دستان بندگان که به سوی عرش بلند شده با ناله‌های سوزناک «الغوث الغوث خَلِّصْنا مِنَ النّارِ یا رَب» پر از گل سرخ امید می‌شوند.

سر از پا نمی‌شناسند دانه‌های تسبیح و در پی رسیدن به تو می‌دوند، چه شبی است امشب!!! همه پل‌ها کوتاه شده‌اند. فرشتگان، روی دست‌هایم، بذر عشق و بندگی می‌پاشند.

چه صدای دل‌انگیزی!!! طنین بال فرشتگان در همین نزدیکی است شاید یک قدم آن‌سوتر به وسعت دست‌های بنده‌ای مخلص که دل آسمان را از شرم به زمین نزدیک می‌کند.

مهر، پیشانی را عاشقانه در بر می‌گیرد و فریاد «اَلْغَوْث اَلْغَوْث خَلِّصْنا مِنَ النّارِ یا رَب» به آسمان می‌رسد.

چه خوش است درک این لحظه «اللهم انی اسئلک باسمک یا الله یارحمان یا رحیم»...

آهنگ بغض، سکوت شب را می‌شکند و بار دیگر نوای «لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» در آسمان می‌پیچد.

در زیباترین لحظات استجابت دعا، تن تمام واژه‌هایم با «جوشنی» از جنس نور و نیاز و اجابت پوشانده می‌شود «یا أَبْصَرُ مِنْ کُلِّ بَصیرٍ».../س

سمانه سادات فقیه سبزواری

برچسب ها: قم ، شب ، قدر ، فریاد ، یارب
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.