به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران به نقل از پایگاه خبری نشنال اینترست
؛ این پایگاه خبری در ادامه مقاله خود آورده است : تا آینده ای نه چندان
دور می توان انتظار داشت که آمریکا از بزرگترین واردکننده نفت جهان به یکی
از اصلی ترین صادرکنندگان نفتی تغییر یابد . این تغییر نتیجه سیاستی است که
سالها در کاخ سفید اعمال می گردد : برنامه ریزی طولانی مدت و کلان بر روی
ذخایر معدنی ، گازی و نفتی کشورهای خاورمیانه به روشی غیرمستقیم .
بسیاری
از کارشناسان معتقدند جاه طلبی های ایالات متحده حتی در زمینه نفت و گاز
خاورمیانه نیز پایان یابد ، واشنگتن این منطقه استراتژیک و غنی را رها
نخواهد کرد . خاورمیانه سالهاست منطقه ای حیاتی در سیاست خارجه کاخ سفید به
حساب می آید ، حتی پس از دوران جنگ سرد نیز تلاش واشنگتن برای تسلط بر
کشورهای منطقه و بدنبال آن کنترل و غارت منابع نفتی و گازی آن بیش از پیش
افزایش داشت .
"تهدید
امنیت ملی" همواره یکی از اهرم هایی بوده که مقامات آمریکایی از آن برای
تجاوز به کشورهای منطقه و حضور درازمدت در آن مورد استفاده قرار میدادند .
نفت تنها یکی از منافعی است که کاخ سفید در کشورهای مورد تجاوز خود در
خاورمیانه دنبال می کند .
واشنگتن
از سیاست "انتقال منابع" در خاورمیانه استفاده می کند تا بتواند به تدریج
قدرت برتر کشورهای این منطقه را کاهش داده و بتواند امپراطوری خود را توسعه
دهد . سردمداران آمریکایی به خوبی از روند پیشرفت اقتصادی و سیاسی در
کشورهای آسیایی و آمریکای لاتین آگاه بوده و عزم خود را برای سرکوب این
پیشرفت یا دست کم هدایت آن در مسیر منافع خود جزم کرده اند.
در
ادامه این مقاله آمده است : این روند رو به جلو در اقتصاد خاورمیانه و
آسیا مستلزم حضور پررنگ تری از آمریکا در این منطقه می باشد تا هیچیک از
منافع استعماری آن در این مسیر از بین نرود . واشنگتن برای تقویت حضور خود
از سیاست ایجاد اختلاف و فتنه افکنی در میان ملت ها استفاده می کند.
نمونه
بارزی از این وضعیت را می توان به وضوح در عراق ، لیبی ، لبنان ، سوریه ،
افغانستان و تعدادی دیگر از کشورهای عربی و مسلمانمنطقه خاورمیانه مشاهده
نمود .
عراق
پس از تجاوز 8 ساله ارتش آمریکا به این کشور با بهانه وجود سلاح های کشتار
جمعی و پایان نمادین این اشغالگری ، همچنان صحنه ترورها و انفجارهای شدید
روزانه ای است که به تحریک آمریکا و توسط گروههای افراطی سلفی و وهابی و
همچنین گروهک های تروریستی نظیر القاعده و طالبان انجام می گیرد .
لیبی
نیز وضعیتی بهتر از عراق نداشته و پس از سقوط دیکتاتور این کشور ، معمر
قذافی تجاوز مستقیم ارتش آمریکا و ناتو را به خوددیده است . پس از اتمام
این تجاوز نیروهای آمریکایی بسیاری به بهانه تامین امنیت در این کشور باقی
ماندند و روزانه میلیون بشکه نفت لیبی را به کشور خود منتقل می کنند .
"شیخ
الاسیر" معروف به شیخ فتنه ابزار ایجاد اختلاف مذهبی و فرقه ای در لبنان
است . انفجار در مناطق شیعه نشین ، حمله مسلحانه به نمازگزاران سنی و دیگر
اقدامات فتنه گرایانه از سوی الاسیر و هوادارانش تنها به دستور آمریکا و با
هدف تامین منافع دراز مدت این کشور می باشد .
سوریه را نیز باید یکی از اصلی ترین میادینی دانست که با تحریک و برنامه پیشین آمریکا و رژیم صهیونیستی جنگ داخلی آن آغاز و اکنون با گذشت بیش از دو سال از آن به مردابی تبدیل شده که واشنگتن نه تنها نمیتواند در آن اقدامی موثر انجام دهد بلکه از تصمصم گیری قاطعانه در قبال آن عاجز است .
از آغازین ماه های درگیری در سوریه ، ایالات متحده با حمایت از شورشیان ضددولتی و تروریستهای اعزامی به این کشور ارسال غیررسمی و غیرمستقیم کمک های مالی ، روانی و تسلیحاتی خود به آنان را آغاز کرد . در هفته های اخیر این ارسال سلاح از سوی واشنگتن و کشورهای اروپایی برای تروریست ها به شکل قانون در آمده و رسما از کشورهای مختلف به سوریه سلاح و کمک مالی و همچنین تروریست اعزام می گردد .
در میان کشورهای خاورمیانه عربستان ، ترکیه و قطر اصلی ترین محورهای کمکی تروریستها هستند به گونه ای که کاخ سفید و دیگر هم پیمانان اروپایی آن هزینه های کمکی خود به شورشیان را به این سه کشور خاورمیانه ای پرداخت و آنان نیز با این مبالغ سلاح خریداری یا تولید کرده و به سوریه می فرستند . آموزش نیروهای تروریست نیز برای مبارزه علیه ارتش سوریه توسط این سه کشور انجام میگیرد .
در انتهای این مقاله آمده است : هدف واشنگتن از این اقدامات و این همه هزینه تنها سرنگونی "بشار اسد" بود که به نتیجه ای نرسید . با گذشت این مدت اسد نه تنها تضعیف نشده بلکه پیروزی های مکرر ارتش سوریه حاکی از تقویت موضع و قدرت وی در سمت ریاست جمهوری می باشد .
کاخ سفید اکنون خود را در منجلابی می بیند که سالهاست خود آن را در خاورمیانه ایجاد کرده است . جنگنده های بدون سرنشین آمریکایی روزانه شهرهای یمن و پاکستان را بمباران و هزاران شهروند این کشورها را به خاک و خون می کشاند . همین سیاست و هزاران سیاست ضدمردمی و جنایتکارانه دیگر واشنگتن در قبال خاورمیانه موجب تشدید نفرت مردم این کشورها از آمریکا شده است .
اگر کاخ سفید دست خود را بطور کامل از منطقه خاورمیانه قطع کند شاید بتوان امیدوار بود در درازمدت بهبودی در وضعیت اقتصادی و سیاسی آن رخ دهد . با این حال آنچه اکنون اوباما انجام میدهد و دنباله روی وی از سیاست های روسای جمهور پیشین را اجرا می سازد چیزی مغایر آن را نشان میدهد .