به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران ؛ چندي است كه جان كري وزير خارجه دولت "باراك اوباما" در صدد است بار ديگر گفتگوهاي سازش فلسطين و رژيم صهيونيستي موسوم به "فرايند صلح خاورميانه" را احيا كند. اما از هم اكنون به نوعي مشخص است كه اين بار هم اين مذاكرات نتيجه اي به دنبال نخواهد داشت،زيرا از يك طرف حماس با هرگونه مذاكره سازش مخالف است و تشكيلات خودگردان را به عنوان نماينده مردم فلسطين براي شركت در اين مذاكرات به رسميت نمي شناسد و از طرف ديگر سران رژيم صهيونيستي به صراحت اعلام كرده اند حاضر نيستند در خصوص توقف شهرك سازي ها كه خواست اصلي تشكيلات خودگردان است مذاكره كنند.
*** يادآوري
پس از تاسيس رژيم جعلي اسرائيل در 15 مه سال 1948 در سرزمين فلسطين چندين جنگ بين اين رژيم و كشورهاي عربي در گرفت كه مهمترين آنها جنگ هاي سال 1984 (يك روز پس از تاسيس رژيم صهيونيستي)، سال 1967(موسوم به جنگ شش روزه) و 1973(موسوم به جنگ رمضان) بودند.
از دهه 70ميلادي تلاش هاي موازي براي برقراري سازش توأمان ميان اعراب -رژيم اسرائيل و فلسطين –رژيم اسرائيل از سوي امريكا صورت گرفته است كه اصلي ترين هدف اين تلاش ها مشروعيت بخشيدن به رژيم اشغالگر اسرائيل بوده است. در خلال اين سال ها برخي كشورها مانند مصر و اردن با رژيم صهيونيستي قرارداد صلح امضا كردند ولي برخي ديگر حاضر به امضاي چنين پيماني نشدند.
به بهانه تلاش هاي جديد واشنگتن براي از سرگيري مذاكرات سازش، فرايند صلح خاورميانه، روند اين مذاكرات را طي سالهاي اخير را مرور مي كنيم:
**** طرح صلح راجرز و طرح ابتكاري سادات 1970-1972
به دنبال جنگ شش روزه ميان اعراب و رژيم صهيونيستي در سال 1967 شوراي امنيت سازمان ملل متحد قطعنامه 242 را كه به حل مسالمت آميز مناقشه دو طرف اشاره داشت تصويب كرد. اين قطعنامه توسط رژيم اسرائيل ،اردن و مصر پذيرفته شد اما تا سال 1972-73 از سوي سوريه پذيرفته نشده بود.
در اکتبر سال 1969، "ویلیام راجرز" وزیر امورخارجه آمریکا، پیشنهادهایی را( كه شامل آتش بس 90 روزه و عقب نشيني اسرائيل به مرزهاي سال 1967 بود) برای برقراری صلح در خاورمیانه به مصر، اردن، "رژیم صهیونیستی" و "اتحاد جماهیر شوروی" ارائه داد. این پیشنهادات که به "طرح صلح راجرز" معروف شد، براساس قطعنامه 242 سازمان ملل و به گونه ای تنظیم شده بود که پذیرش آن به معنای تأیید غیرمستقیم موجودیت رژيم اسراییل باشد. اما رژيم صهیونیستی از ورود به مذاكره با مصر بر اساس طرح راجرز خودداري كرد.
"جمال عبدالناصر" معتقد بود که اسراییل هیچگاه به مواد "طرح صلح راجرز" که شامل عقب نشینی از "اراضی اشغالی سال "1967 میشد، تن نخواهد داد، بنابراین پذیرش این طرح از سوی اعراب، حداقل این امتیاز را خواهد داشت که آمریکا و سایر متحدان "رژیم صهیونیستی" را وادار به کاهش فشارهای مادی و تبلیغاتی خود بر اعراب خواهد کرد و "موقعیت روانی" برتر "رژیم صهیونیستی" در اروپا و آمریکا نیز تضعیف خواهد شد. با اعلام پذیرش "طرح صلح راجرز" توسط "جمال عبدالناصر"، جنگ فرسایشی میان ارتش مصر و اسراییل موسوم به "جنگ هزار روزه" که از سال 1968 آغاز شده بود پایان یافت ، پس از روي كار آمدن انور سادات در مصر وي به ايالات متحده اعلام كرد حاضر است بر اساس طرح راجرز وارد مذاكرات صلح شود. دولت "اردن" هم که اساساً تحت نفوذ مستقیم آمریکا قرار داشت، مدت کوتاهی پس از مصر، پذیرش "طرح صلح راجرز" را اعلام کرد. پس از آن ملاقات گرمی میان "پادشاه اردن" و "رئیسجمهور مصر" انجام گرفت و شایعه شد طی این دیدار، طرفین برای محدود کردن "نهضت مقاومت فلسطین" به تفاهم رسیدهاند.
با این شرایط، مبارزان فلسطینی خود را در تنگنای سختی میدیدند که تأثیرات آن در تشدید بحران میان اردن و فلسطینیان بسیار زیاد بود. "ساف" (جنبش فتح)احساس میکرد که از سوی مصر و اردن تهدید میشود و باید راهی برای نجات خود بیابد، به همین علت نمایندگان "ساف" در ماه "اوت" سال 1970 به ملاقات "عبدالناصر" رفتند و هفت ساعت با وی مذاکره کردند. طی این جلسه، رهبر مصر، فلسطینیان را قانع کرد که انگیزههایش از پذیرش "طرح صلح راجرز" به هیچوجه خطری را متوجه "آرمان فلسطین" و "ساف" نمی کند، بلکه تنها فرصت زمانی مناسبی را برای او فراهم می کند که خود را برای جنگ با "رژیم صهیونیستی" آماده کند.همچنین "عبدالناصر" به یاسر عرفات و همراهانش اطمینان داد که اجازه نخواهد داد، "ملک حسین" علیه آنان اقدامی کند.
دولت اردن، طی یک ماه بعد، بر شیطنتهای تحریکآمیز خود علیه فلسطینیان افزود و بر التهاب سیاسی موجود دامن زد. در چنین شرایطی بود که روز یکشنبه ششم سپتامبر سال 1970 (کمتر از صد روز پس از ارائه "طرح صلح راجرز" دو هواپیمای اروپایی، بدون اعلام قبلی روی باند یک فرودگاه متروک در اردن موسوم به "داوسن" به زمین نشستند.
*** كنفرانس مادريد 1991
با شروع انتفاضه اول فلسطينيان در پاييز سال 1987 آمريكا به تكاپو افتاد تا با توسل به راه حل به اصطلاح ديپلماسي قيام خونين مردم فلسطينيان را كه اسرائليل را به وحشت انداخته بود فرو بنشاند.يكي از تدابير واشنگتن به راه انداختن كنفرانس سازش مادريد بود.
كنفرانس مادرید به میزبانی اسپانیا و با حمایت ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی برگزار شد. این کنفرانس برای بررسی و در صورت امکان خاموش کردن آتش انتفاضه اول فلسطین كه اكنون وارد چهارمين سال خود شده بود،منعقد شد. کنفرانس مادرید از 30 اکتبر 1991 آغاز شد و سه روز ادامه داشت. این کنفرانس در زمره اولین تلاشهای بین المللی برای به جریان انداختن روند به اصطلاح صلح خاورمیانه بود. در این کنفرانس اسرائیلیان ، سازمان آزادیبخش فلسطین و همچنین کشورهای عربی از جمله سوریه ، لبنان و اردن حضور داشتند. این کنفرانس آخرین کنفرانسی بود که با حمایت همزمان ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی برگزار شد ، اتحاد جماهیر شوروی در دسامبر همان سال فروپاشید.
طرح این کنفرانس را پس از جنگ 1991 خلیج فارس ، بوش پدر ، رئیس جمهور آمریکا و جیمز بیکر ، وزیر امور خارجه این کشور ریختند و با همکاری اتحاد جماهیر شوروی دعوتنامههایی را برای 30 اکتبر 1991 به اسرائیل ، سوریه ، لبنان ، اردن و ساف فرستادند.
اولین مذاکرات عمومی میان اسرائیل و همسایگانش بر سر امکان امضای معاهدات صلح صورت گرفت. که البته در مورد فلسطین برای آن یک روند دو مرحلهای تعریف شده بود. که یک مرحله آن تشکیل دولت خودگردان موقت فلسطین بود که بعدها در پیمان اسلو لحاظ شد؛ دولت خودگردانی که پیگیر روند مذاکرات صلح باشد. البته معلوم نیست چرا طراحان آمریکایی این کنفرانس و بعدتر پیمان اسلو این استثنا را درباره فلسطین قائل شده بودند.
بعد از آن پرونده این کنفرانس گشوده ماند و از 9 دسامبر 1991 تا 24 ژانویه 1994 بیش از ده بار دیگر نشستهایی ذیل این کنفرانس در واشنگتن برگزار شد.
*** پيمان اسلو1993
روند كند مذاكرات مادريد با چند سري مذاكره مخفيانه بين مذاكره كنندگان فلسطيني و رژيم صهيونيستي به ميزباني نروژ سرعت گرفت. در پی ادامه انتفاضه اول فلسطین که در سال 1987م آغاز شده بود ، کنفرانس مادرید 1991م شکل گرفت.
مذاکرات منتهی به پیمان اسلو ، نتیجه کنفرانس مادرید بود. این مذاکرات به صورت سری در بنیاد فافو در اسلو ، واقع در نروژ انجام شد و در 20 آگوست 1993 به پایان رسید. پس از آن در یک مراسم رسمی در واشنگتن دی سی در 13 سپتامبر 1993 با حضور یاسر عرفات ، رئیس وقت ساف؛ اسحاق رابین ، نخستوزیر وقت اسرائیل و بیل کلینتون ، رئیس جمهور وقت آمریکا امضا شد. سند این پیمان همچنین توسط محمود عباس از سوی ساف ، شیمون پرز از سوی اسرائیل ، وارن کریستوفر ، وزیر امور خارجه وقت آمریکا و آندره کوزیرف از جانب روسیه امضا شده است.
پیمان اسلو زمینه ایجاد دولت خودگردان فلسطین را ، با وظیفهی کنترل مناطق تحت سیطرهاش و پیگیری روند مذاکرات ، فراهم کرد. در این پیمان عقبنشینی نیروهای واکنش سریع اسرائیل از بخشهایی از غزه و کرانه باختری دیده شده بود که البته اسرائیل به آن عمل نکرد. این پیمان قرار بود طی پنج سال نهایی شود. موضوعاتی که قرار بود در پیمان نهایی درباره آن تصمیمگیری شده باشد قدس ، پناهندگان فلسطینی ، مهاجران اسرائیلی ، امنیت ، مرزها و… بود. این پیمان نتیجهای جز اعتراف ساف به رژیم اسرائیل و مطرح شدن گزینه مذاکرات در مقابل گزینه مقاومت نداشته است.
در اواسط دهه 90ميلادي چند انتقال قدرت و مسئوليت در نوار غزه و كرانه باختري از سوي رژيم اسرائيل به فلسطينيان انجام شد.فلسطيني ها موفق شدند حكومت چندين شهر بزرگ در كرانه باختري و نوار غزه را به دست بگيرند.اسرائل هم به بهانه موارد امنيتي حضور خود را در كرانه باختري حفظ كرد.پس از ترور اسحاق رابين به دست يك جوان يهودي فرايند سازش متوقف شد. بعدها درگيري ميان فلسطينيان و رژيم صهيونيستي شرايط را براي مذاكرات صلح برهم زد.
*** توافقنامه هاي 1996تا1999
پس از روي كار آمدن نتانياهو به عنوان نخست وزير جديد رژيم صهيونيستي در سال 1996و افزايش عمليات شهادت طلبانه از سوي حماس و جهاد اسلامي ، وي اعلام كرد اسرائيل وارد فرايند صلح با ياسر عرفات نمي شود.اما در هميين دوره دو توافقنامه« هبرون و رودخانه واي» بين دو طرف امضا شد.
1- توافقنامه هبرون
اين توافقنامه كه از آن تحت عنوان "پروتكل هبرون" هم ياد مي شود روز 7ژانويه آغاز شد و طي روزهاي 15 و 17 ژانويه1997 به نتيجه رسيد. هدف از اين توافقنامه استقرار مجدد نيروهاي ارتش اسرائيل در شهر هبرون مطابق پيمان اسلو بود.
2- يادداشت تفاهم رودخانه واي
اين يادداشت يك توافقنامه سياسي براي اجراي پيمان اسلو بود كه در 23اكتبر سال1998 بين نتانياهو نخست وزير رژيم اسرائيل و ياسر عرفات رئيس سازمان آزادي بخش فلسطين منعقد شد. اين توافقنامه در مركز كنفرانس "رودخانه واي" مورد بحث قرار گرفت و در حضور بيل كلينتون در كاخ سفيد امضا شد. موضوع اين توافقنامه استقرار مجدد اسرائيلي ها در كرانه باختري و مسائل امنيتي بود.
*** يادداشت شرم الشيخ اول
4 سپتامبر سال 1999 يادداشتي توسط ايهود باراك نخست وزير وقت اسرائيل ،و ياسر عرفات در شرم اشيخ مصر وبا نظارت مادلين البرايت وزير خارجه امريكا در حضور حسني مبارك و ملك عبدااه پادشاه اردن به عنوان شهود امضا شد.
هدف از امضاي اين يادداشت اجراي توافقنامه موقت امضا شده در سپتامبر 1995 در مورد كرانه باختري و نوار غزه و اجراي تمام توافقنامه هاي منعقد شده بين سازمان آزاديبخش فلسطين و رژيم صهيونيستي از سپتامبر 1993 به بعد بود.
در اين نشست دو طرف بر از سرگيري مذاكرات براي رسيدن به يك توافق دائمي توافق كردند.
*** مذاكرات كمپ ديويد
کمپ دیوید ۲ به رشته مذاکرات صلح خاورمیانه در سال ۲۰۰۰ که در کمپ دیوید برگزار شد ، اطلاق میشود.
طرفین این مذاکرات بیل کلینتون رییس جمهور وقت آمریکا، ایهود باراک نخست وزیر وقت اسرائیل و یاسر عرفات رئیس وقت تشکیلات خودگردان فلسطین بودند.این مذاکرات در نهایت با شکست مواجه شد. و ثابت كرد رژیم صهیونیستى حاضر به عقبنشینى از مواضع خود نیست و قدس شرقى را به عنوان پایتخت كشور مستقل فلسطین نمی پذیرد.
این قرارداد در تابستان سال 1379 با شرکت عرفات، ایهود باراک و بیل کلینتون و در همان مکانی که در سال 1357 میزبان رهبران مصر، اسرائیل و آمریکا بود برگزار گردید. هدف از این نشست حل اختلافات اسرائیل و حکومت خودگردان در فلسطین اشغالی بود. از شهریور سال 1372 که پیمان اسلو میان نمایندگان ساف و اسرائیل به امضا رسید و زمینه ساز تشکیل حکومت خودگردان فلسطین شد، بحث بر سر حدود حکومت فلسطین، مالکیت بیت المقدس، بازگشت آوارگان فلسطینی، شهرک های یهودی نشین و تقسیم آب در کنار موضوع اصلی یعنی امنیت همواره موارد اختلاف میان دو طرف و باز دارنده هرگونه همزیستی مسالمت آمیزمیان طرفین محسوب می شده است.
بیل کلینتون در تابستان سال 1379 تلاش کرد تا با حل اختلاف میان دو طرف برگ برنده ای را نیز برای حزب دموکرات آمریکا در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آن کشور کسب کند. نشست مشترک عرفات، باراک و کلینتون از روز 21 تیر در کمپ دیوید با هدف بحث بر سر اختلاف یاد شده و حل آن آغاز شد. این نشست پس از دو هفته با شکست کامل روبه رو شد و دو طرف بدون حصول کمترین توافقی خاک آمریکا را ترک گفتند. در خلال مذاکرات طرفین دولت آمریکا حتی المقدور از تماس هیأت فلسطینی با عرفات جلوگیری کرد و این امر سبب اعتراض شدید این هیأت شده بود. خانم حنان عشراوی سخنگوی هیأت فلسطینی در مصاحبه ای گفته بود:«آن ها می خواهند آن چه را که بر سادات در کمپ دیوید اول آورده اند، برسر عرفات در کمپ دیوید دوم بیاورند.»
موضوع مالکیت بیت المقدس و تلاش هر یک از دو هیأت فلسطینی و اسرائیلی برای تبدیل این شهر به پایتخت خود مهمترین موضوعی بود که بیشترین وقت نشست کمپ دیوید را به خود اختصاص داد. عرفات آشکارا بر عزم خود مبنی بر اعلام تأسیس کشور مستقل فلسطین به پایتختی بیت المقدس تأکید می کرد. وی در کمپ دیوید خطاب به رئیس جمهور آمریکا گفته بود:«آن رهبر فلسطینی که بخواهد از بیت المقدس چشم پوشی کند هنوز از مادر زاده نشده است.» این اجلاس سرانجام با اعترافات رسمی سران آمریکایی به شکست کامل، پس از دو هفته کشمکش بی حاصل در مرداد سال 1379 به کار خود پایان داد.
ايهود باراك پيشنهاد گرد 95درصد كرانه باختري و كل نوار غزه در كنترل فلسطينيان باشدو در ازاي آن69 شهرك يهودي نشين كه 85درصد يهوديان را در خود جاي مي داد به اسرائيل واگذار شود. طبق اين معاهده بيشتر قدس شرقي بجز حومه اين شهر و بخش هاي غير يهودي آن تحت كنترل رژيم صهيونيستي قرار مي گرفت.مرزها منابع آبي فلسطينيان نيز در دست اين رژيم قرار مي گرفت.عرفات اين پيشنهاد را نپذيرفت و پيشنهاد جايگزيني هم ارائه نكرد.كلينتون عرفات را عامل شكست كمپ ديويد2 دانست.
*** پيشنهاد كلينتون و مذاكرات طابا
پس از شكست مذاكرات كمپ ديويد2 بيل كلينتون طرح جديدي ارائه كرد بر اساس اين طرح 94تا 96درصد ارز كرانه باختري در اختيار فلسطين و80درصد شهرك نشينان تحت حكومت اسرائيل قرار ميگرفت و در ازاي اين اسرائل 1تا3درصد از خاك تحت اشغال خود را به فلسطين واگذار مي كرد.
در نشست طابا مصر در ژانويه سال 2001 مذاكرات بر اساس طرح كلينتون ادامه يافت. هيات اسرائيلي نقشه جديدي را ارائه كردند كه بر اساس آن مناطق تحت اشغال اسرائيل در كرانه باختري حذف شده بود .فلسطيني ها اين طرح را به عنوان پايه مذاكرات بيشتر پذيرفتند ولي ايهود باراك در آن برهه مذاكره بيشتري انجام نداد.در نتيجه مذاكرات بدون هرگونه قراردادي پايان يافت.يك ماه بعد در فوريه سال 2001 اريل شارون به نخست وزيري اسرائيل رسيد.
*** اجلاس بيروت و طرح صلح عربي
در مارس سال 2002 اجلاس سران دولتهاي عربي در بيروت در چارچوب اتحاديه عرب برگزار شد وبا ارائه طرحي براي پايان دادن به درگيري هاي فلسطين-اسرائيل به كار خود پايان داد. اين طرح در غیاب یاسر عرفات، رئیس وقت تشکیلات خودگردان فلسطین، تصویب شده بود.
به موجب این طرح، اسرائیل باید تا مزهای 1967 عقب نشینی ميکرد و در مقابل، جهان عرب نیز این کشور را به رسمیت مي شناخت .اما اسرائيل با اعلام اين كه حاضر نيست به مرزهاي سال 1967 عقب نشيني كند و حق بازگشت آوارگان فلسطيني را به رسميت نمي شناسد وارد اين مذاكرات نشد.
**** نقشه راه براي صلح
نقشه راه برای صلح نام طرحی است برای رفع مناقشات اسرائیل و فلسطینیان که در سال ۲۰۰۲ از سوی گروه چهارگانه ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا، روسیه و سازمان ملل متحد پیشنهاد شد.این طرح که هدف آن تشکیل دو کشور فلسطین و اسرائیل در کنار هم، خلع سلاح گروههای فلسطینی و آزادی اسرای فلسطینی و اسرائیلی است در شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز تصویب شدهاست.
در جولاي سال 2002 كميته چهار جانبه اي متشكل از اتحاديه اروپا،سازمان ملل،امريكا و روسيه نقشه راهي را براي صلح ترسيم كردند.اين نقشه راه در سال 2003 پس از انتصاب محمود عباس به عنوان اولين نخست وزير تشكيلات خودگردان فلسطين منتشر شد. هم امريكا و هم اسرائيل كه ديگر حاضر به همكاري با عرفات نبودند از عباس خواستند در مورد اين نقشه راه موضع خود را اعلام كند.
در اين طرح گفته شده بود فلسطيني ها بايد بلافاصله تمام عمليات خشونت آميز را متوقف كنند. فلسطيني ها و اسرائيلي ها همكاري هاي امنيتي خود را با هدف توقف خشونت و ايجاد دستگاه امنيتي كار را براي فلسطين آغاز كنند. فلسطيني ها ساختار سياسي خود را براي برگزاري انتخابات آزاد اصلاح نمايند. اسرائيلي ها نيز بايد تمام اقدامات لازم براي برقراري زندگي عادي در فلسطين را انجام داده و اراضي اشغال شده از ۲۸ سپتامبر ۲۰۰۰ را ترك كنند. همچنين اسرائيل تمام فعاليت هاي اسكان و شهرك سازي را براساس متوقف نمايند، به مقررات منع آمد و شد و محدوديتهاي ورود و خروج كالا و اشخاص پايان دهد.
*** پيمان غير رسمي ژنو
با توجه به مشكلات موجود بر سر راه اجراي «نقشه راه» ،سعي شد شيوه هاي ديگري جايگزين اين طرح صلح شود. حاصل اين تلاش ها امضاي پيمان ژنو بود. اين عهدنامه ۵۰ صفحه ای نتيجه دو سال و نيم مذاکرات مخفيانه به رهبری يوسی بيلين، وزير سابق دادگستری اسرائيل و ياسر عبد ربه، وزير سابق اطلاعات فلسطين است. در اول دسامبر سال 2003 دوطرف طرح غير رسمي صلح را در ژنو امضا كردند.
حاکميت مشترک بيت المقدس و ابطال حق بازگشت فلسطينی ها از جمله نکات کليدی اين طرح است.
اين مراسم که توسط دولت سوئيس سازمان داده شده بود با حضور جيمی کارتر و لخ والسا، رئيس جمهور سابق لهستان، برگزار شد.
اين ابتکار عمل صلح مورد حمايت اروپا و همچنين حمايت شفاهی کوفی عنان، دبير کل سازمان ملل قرار گرفت..
اول دسامبر اعتراضاتی عليه اين عهدنامه با حضور اعضای گروه های حماس و جهاد اسلامی در شمال نوار غزه برگزار شد. اين پيمان، که هدف آن ايجاد دو کشور اسرائيل و فلسطين بود، عقب نشينی تقريبا کامل اسرائيل از کرانه باختری و غزه و به رسميت شناختن اسرائيل از سوی فلسطينی ها را پيش بينی كرده بود.
به علاوه، فلسطينی ها عملا حق بازگشت ميليون ها پناهنده را که در جريان جنگ های قبلی سرزمين خود را ترک يا از آن اخراج شدند را واگذار می کرد.
برخلاف نقشه راه ،اين طرح طرحي براي آتش بس موقت نبود بلكه راه حلي فراگير با هدف بررسي همه مسائل از جمله قدس،شهرك سازي و آوارگان بود.
طرح رسمی نقشه راه صلح، که مورد حمايت آمريکابود، ابتدا در پی ايجاد شرايطی بود که در آن امکان توافق سياسی ايجاد شود. در مقابل عهدنامه ژنو ابتدا توافقی سياسی ميان طرفين مناقشه را پيش بينی می کردد که در نهايت به صلح منجر شود.
با اين حال اسرائيل اين طرح را کاملا رد و آن را تلاشی برای تضعيف اين رژيم توصيف کرد و درحالی که مشاور ارشد امنيتی ياسر عرفات در مراسم ژنو حضور يافته است اما رهبر فلسطينی ها از اعلام حمايت علنی از آن خودداری كرد و آن را اجرا نشدني دانست.
*** اجلاس شرم الشيخ دوم
نشست دوم در شرم اشيخ روز 8فوريه سال 2005 با حضورآريل شارون، نخست وزير رژيم اسرائيل ،محمود عباس، حسني مبارك و ملك عبدالله آغاز شد تا راهي براي پايان انتفاضه چهار ساله دوم پيدا كنند.
در خلال انتفاضه هيچ يك از دو طرف حاضر به مذاكره نبودند تا اين كه ياسر عرفات در نوامبر سال 2004 به طرز مشكوكي درگذشت و در ژانويه 2005 محمود عباس به عنوان رئيس تشكيلات خودگردان انتخاب شد. اقدامات او در جلوگيري از حمله فلسطينيان باعث شد شارون براي مذاكره ابراز تمايل كند.
در اين نشست پس از جلساتي كه ميان شارون و مبارك ملك عبدالله و عباس برگزار شد حاضران بر پيشرفت فرايند صلح مطلبق با نقشه راه توافق كردند.
نشست شرم الشيخ رسما به انتفاضه دوم كه سران رژيم اشغالگر قدس و حاميان آن را به وحشت انداخته بود پايان داد و ننگ ديگري در كارنامه سازشكاران به ثبت رساند.
**** مذاكرات سالهاي 2007تا2009
در طول تقريبا دو سال از دسامبر سال 2006 تا اواسط سپتامبر 2008 ايهود اولمرت و محمود عباس 36بار با يكديگر ديدار كردند و مذاكرات در سطوح پايين هم برگزار شد.در سال 2007 اولمرت از طرح صلح عربي استقبال كرد.
اولمرت در اين ديدارها حتي تاسيس دولت فلسطيني را مطرح كرد و با ابومازن سازش بي سابقه اي داشت اما او واكنشي نشان نداد.
*** كنفرانس آناپوليس
كنفرانس آناپوليس ،نام کنفرانس صلحی است که در ۲۷ نوامبر سال ۲۰۰۷ در آکادمی نیروی دریایی آمریکا در شهر آناپولیس، ایالت مریلند آمریکا و با حضور رهبران مناطق خودگران فلسطینی و اسرائیل و نمایندگان کشورهای عربی و با میزبانی ایالات متحده آمریکا برگزار شد.
کنفرانس صلح خاورمیانه، نخستین مذاکرات همه جانبه و جدی در زمینه دست یافتن به صلحی جامع در منطقه خاورمیانه است که از سال ۲۰۰۰ تا اين تاريخ برگزار میشد.
به غیر از اعضای گروه چهارجانبه صلح خاورمیانه معروف به «کوارتت» که شامل ایالات متحده آمریکا، روسیه، سازمان ملل و اتحادیه اروپا است، کشورهای اردن، مصر، عربستان سعودی، سوریه، لبنان و قطر از جمله مدعوین و شرکت کنندگان در کنفرانس صلح خاورمیانه بودند.
محمود عباس رئیس دولت خودگردان فلسطینی امیدوار بود تا پیمان نهایی صلح میان اسرائیل و فلسطینیها تا کمتر از شش ماه پس از پایان کنفرانس صلح امضا شود. از آن سوی بشار اسد رئیس جمهور سوریه اعلام کرد که کشورش تنها در صورتی که موضوعات مورد توجه سوریه در دستور کار کنفرانس صلح خاورمیانه قرار گیرد، در این کنفرانس شرکت خواهد کرد که منظورش موضوع بازگرداندن منطقه استراتژیک بلندیهای جولان است که در جنگ شش روزه در سال ۱۹۶۷ میلادی به تصرف اسرائیل درآمد.
محمود عباس و ایهود اولمرت از ماه ژوئن ۲۰۰۷ به طور هفتگی با یکدیگر دیدار و مذاکره مستقیم داشتهاند و در زمینههایی کلی به توافقاتی دست یافتهاند..
عباس در اوایل ماه اکتبر، خواستههای طرف فلسطینی را اعلام کرد و گفت که خواسته طرف فلسطینی تشکیل کشور مستقل فلسطینی، شامل نوار غزه و کرانه باختری خواهد بود. پس از آن محمود عباس، خواستههای دیگری را مطرح کرد و گفت که کنفرانس باید به شش چالش اصلی میان فلسطینیان و طرف اسرائیلی بپردازد که شامل مسئله تقسیم قدس، پناهندگان فلسطینی و حق بازگشت آنها، مرزها، شهرکهای یهودینشین، آب و مسائل امنیتی بود.
دو طرف امیدواربودند که تا پایان ماه نوامبر به توافقات مهمی نایل شوند،و در صورت رسیدن به توافقی که مورد قبول دو طرف باشد، آنگه محمود عباس دستاورد فلسطینیان و شرایط مورد توافق صلح را برای همهپرسی در میان فلسطینیان به اجرا خواهد گذاشت. همچنین قرار بود مسئله مهم تقسیم قدس نیز در دستور کار کنفرانس باشد
بار ديگر حماس با اين كنفرانس سازش مخالفت كرد.
سواي از حاضر شدن اسرائيل براي مذاكره، آن چه كه بر اهميت اين اجلاس بيش از پيش افزوده بود، حضور نهادهاي مطرح و چهره هاي شاخص بين المللي مانند شوراي امنيت سازمان ملل( با حضور تمامي اعضاء)، بان كي مون دبيركل سازمان ملل متحد، عمرو موسي دبير كل اتحاديهي عرب و حضور نمايندگان چهل كشور جهان ازجمله دوازده كشور عربي و ... بود كه اين تصور را در اذهان به وجود آورده بود كه يك حركت بين المللي گسترده در حل بحران فلسطين در حال شكل گيري است.
اجلاس پس ازچند روز بحث و مذاكره سرانجام بيانيهي خود را صادر كرد و براساس آن قرار شد كه تا پايان سال 2008 ميلادي دو طرف درباره ي مقدمات يك صلح پايدار به توافق برسند، اسرائيل در اين اجلاس سوري بودن جولان را پذيرفت و آمادگي خود را براي تشكيل يك دولت مستقل فلسطيني اعلام كرد. ظاهر قضيه به نحوي بود كه بسياري از شركت كنندگان اجلاس آن را يك دستاورد اساسي براي حل بحران مزمن فلسطين ارزيابي مي كردند لكن به موازات گذشت زمان اندك اندك بسياري از ديدگاه ها و نظرات تغيير كرد و اميدواري هاي به وجود آمده در آناپوليس به ياس و نا اميدي تبديل شدند.
پس آن ميان فتح و حماس اختلاف افتاد و هر يك خود را نماينده واقعي مردم فلسطين مي دانست. آتش بسي كه در سال 2008 به ميانجيگري مصر بين حماس و اسرائيل برقرار شد از 19 ژوئن آغاز و تا 19 دسامبر به طول انجاميد. شكست اين آتش بس به جنگ غزه در 27 دسامبر سال 2008 منجر شد.اواخر سال 2009 كاخ سفيد براي از سر گيري مذاكرات صلح خاورميانه پيشنهاد ميزباني يك مذاكره سه جانبه بين اوباما،نتانياهو و محمود عباس را مطرح كرد.
مذاكرات مستقيم 2010
مذاکرات مستقیم میان طرفین اسراییلی و فلسطینی پس از شروع حمله نظامی اسراییل به نوار غزه در سال ۲۰۰۸ متوقف شد. پس از آن دو طرف با میانجیگری آمریکا مذاکراتی غیرمستقیم را شروع کردند.
در راستای تلاشهای دولت باراک اوباما برای شروع مذاکرات مستقیم میان اسراییل و فلسطین، هیلاری کلینتون ماه ها تلاش كرد تا د وطرف را پاي ميز مذاكره بياورد.وبلاخره با كمك اردن و مصر موفق شد فلسطينيان ناراضي را متقاعد كند به ميز مذاكره برگردند. هدف از اين مذاكره تعيين چارچوبي براي توافق نهايي در طي يك سال بود. هدف از مذاكرات مستقيم پايان رسمي مناقشه دو طرف با استفاده از راه حل دو دولتي بود.حماس و حزب الله لبنان به هيچ وجه اين مذاكرات را به رسميت نشناختند.
رژيم صهيونيستي نيز از اين بيم داشت كه در صورت انعقاد توافقنامه نهايي با واكنش تند حماس و حزب الله روبرو شوند. از طرف ديگر سران رژيم صهيونيستي اعلام كردند تا وقتي فلسطينيان اين رژيم را به عنوان دولت يهودي به رسميت نشناسند هرگونه توافقنامه احتمالي را رد مي كند.در آوريل سال 2012 محمود عباس با ارسال نامه اي به نتانياهوتمايل خود را براي از سرگيري مذاكرات ابراز كرد و شرط آن را توقف شهرك سازي ها در قدس شرقي و پذيرفتن مرزهاي سال 1967 به عنوان اساس راه حل دو كشوري عنوان كرد.نتانياهو در كمتر از يك هفته به نامه عباس پاسخ داد و براي اولين بار رسما حق فلسطينيان را براي داشتن كشوري مستقل به رسميت شناخت.
*** مذاكرات2013
در سال جاري ميلادي مذاكرات چند هفته اي ميان نمايندگان حماس،اسرائيل و تشكيلات خود گردان به جايي نرسد.
روز17جولاي سال جاري جان كري با مشوق اقتصادي براي فلسطينيان و تضمين امنيت اسرائيلي ها چارچوب سياسي جديدي را براي مذاكرات ارائه كرد اما فلسطينيان آن را نپذيرفتند. اما دو روز بعد كري اعلام كرد دو طرف براي از سر گيري مذاكرات مستقيم به نتيجه رسيده اند اما حماس اين خبر را رد كرد و اعلام كرد محمود عباس مشروعيتي براي انجام مذاكره به نام فلسطين ندارد.
همانطور كه در ابتداي اين گزارش اشاره شد به نظر مي رسد اين بار هم تلاش كاخ سفيد به سرپرستي جان كري براي به نتيجه رساندن مذاكرات سازش بي نتيجه خواهد ماند. زيرا رژيم صهيونيستي حاضر نيست به خواسته هاي مشروع فلسطينيان تن بدهد و از طرف ديگر گروههاي مبارزي مانند حماس هم حاضر نيستند از آرمانهاي چندين ساله خود دست بردارند و با رژيم اشغالگر قدس معامله كنند.
آخرين اخبار جهان را اينجا بخوانيد.