" ابراهیم خدابنده " عضو سابق گروهک تروریستی منافقین در گفتگوی تفصیلی با
خبرنگار سیاست خارجی باشگاه خبرنگاران به تشریح فعالیت خود در این تشکیلات پرداخت.
باشگاه خبرنگاران: ابتدا خود را معرفی و بفرمایید چگونه به عضویت گروهک تروریستی منافقين درآمدید؟خدابنده: ابراهيم خدابنده هستم، در سال 1320 در تهران متولد شدم و در سال 1350 بعد از اخذ ديپلم رياضي از دبيرستان البرز، جهت ادامه تحصيل راهي انگليس شدم و در دانشگاه "نيوکاسل" فوقليسانس مهندسي برق را گرفته و باید اشاره کنم که همچنين قبل و بعد از انقلاب عضو انجمن اسلامي نيز بودم و در سال 1359 جذب گروهک تروريستي منافقين شدم.
اين گروهک تروريستي براي جذب افراد از تکنيک جذب استفاده کرده که اين موضوع به نگرانيها دامن زده و اينگونه وانمود ميکرد که قرار است جمهوري اسلامي ایران مجددا وابستگي به آمريکا را پيش گيرد و فقط سازمان مجاهدین خلق( گروهک تروریستی منافقین) چون متکي به يک بينش ضد استثماري است، ميتواند تا آخرين لحظه به طور مستقل عمل کند و سرکردگان اعلام میکردند،اين انگيزهها ضد امپرياليستي بوده و استقلالطلبانه و اسلامي بهشمار ميرود.
پس ميتوان اينگونه بيان کرد که افراد زيادي آن زمان همانند من جذب سازمان(گروهک تروریستی منافقین) شده، که در اين راستا من به مدت 23 سال به طور تماموقت (شبانهروزي) يعني بدون اينکه لحظهاي زندگي خصوصي داشته باشم، در این تشکیلات فعالیت کردم.
باشگاه خبرنگاران: چگونه به ایران بازگشتید؟خدابنده: در آخرين ماموريت در سوریه که همزمان با حمله آمريکا به عراق بود و تشکیلات در شرايط بسيار دشواري قرار داشت و بسياري از فرماندهان و مسئولين اين گروهک تروريستي، خواستار خروج از عراق بودند، من دستگیر شدم.
ما هم در اين راستا به سوريه سفر کرده و ماموريتمان اين بود که افراد نامبرده توسط سرکردگان را به اروپا ترانزيت کرده که در آنجا من به همراه يکي از دوستانم به نام جميل در مرز بوکمال در حاليکه 2 ميليون دلار پول، اسناد و مدارک، طلا و جواهرات همراه ما بود دستگير شديم.
دو ماه در زندان سوريه بوديم و سپس ما را به ايران تحويل دادند و از آنجا به زندان اوين منتقل شدیم.
باشگاه خبرنگاران: اسناد و مدارک ذکر شده حاوی چه اطلاعاتی بود؟خدابنده: برخی از اين اسناد و مدارک قرار بود از سوي يک خانم سوري که در داخل 7 کيف جاسازي کرده بود، به دست ما برسد که در بين راه در گمرک توسط پليس سوريه ضبط شد و ما در آنجا بود که متوجه وجود اين اسناد شديم.
باشگاه خبرنگاران: آیا شما پیش از خروج مسعود رجوی از عراق خارج شدید؟خدابنده: من از زمان دقیق خروج مسعود رجوي اطلاعي ندارم و آن زمان که از پاريس به سوريه رفتيم، وارد خاک عراق نشديم.
ما از پاريس به دمشق رفتيم، 10 روز در آنجا اقامت داشتيم که در این راستا چندين بار با محمل تجارت و بدون اينکه نامي از سازمان(گروهک تروریستی منافقین) برده شود، به امنیت سیاسی این کشور مراجعه کردم و اعلام کردم خواستار ترانزيت افرادي ايراني به اروپا هستم که اين مسئله با موفقيت انجام نشد و بعد از دستگيري ما در گمرک و گشتن محتويات داخل کيفها، مشخص شد که ما وابسته به اين گروهک تروريستي هستيم، در حالی که تا آن زمان به عنوان تاجرهاي ايراني در آنجا شناخته شده بوديم.باید گفت؛ اين گروهک تروريستي زماني که افراد را به ماموريت ميفرستاد، به هيچ عنوان تمام مراحل عمليات را بروز نداده و فقط به ما اعلام کرد که ويزاي سوريه بگيريد و به دمشق برويد.
همچنین، وقتي به سوريه رسيديم، در مورد حمل پولها و خروج آنها از مرز دستوراتي به ما ابلاغ نشده بود، چرا که اين گروهک تروريستي پس از گذراندن يک مرحله، نحوه انجام مراحل ديگر را توضيح ميدهند.
باشگاه خبرنگاران: شورای سرکردگی منافقین در عراق چه وظایفی بر عهده داشت؟خدابنده: پیش از پاسخ به این سوال اجازه دهید در مورد شرایطم بعد از ورود به ایران کمی توضیح دهم؛ زماني که به زندان اوين منتقل شدم، انتظار داشتم که مورد شکنجههاي شديد و اعدام قرار گيرم اما رفتار با من مغاير با تفکرات سرکردگان منافقین بود و در زندان شروع به مطالعه کردم و در اين راستا کتابی با عنوان "فرقهها در ميان ما" توسط برادرم براي من فرستاده شد که نويسنده اين کتاب خانمی آمريکايي بود که هيچ اطلاعي نسبت به گروهک تروريستي منافقین نداشته، ولي زماني که من اين کتاب را مطالعه کردم، گويا عينا نویسنده این کتاب را در مورد فرقه رجوی نوشته باشد.
در آنجا به اين نکته پي بردم که گروهک تروريستي منافقين يک "فرقه مخرب کنترل ذهن" است و اين يک تعريف علمي است که داراي خصوصيات فراواني بوده که يکي از جالبترين نمونههاي اين پديده، سازمان مجاهدين خلق و یا همان گروهک تروریستی منافقین است که میتوان تمام خصوصيات بیان شده در این کتاب را در فرقه رجوی به خوبی مشاهده کرد.باید اشاره کرد که سرکردگان فرقهاي بر سه پايه قدرت، ثروت و شهوت حرکت ميکنند، در مورد قدرتپرستي و مالدوستي رجوي نمونههاي فراواني براي مثالزدن وجود دارد. در مورد قسمت سوم نمونهاي نداشتم، تا اينکه چندتن از شوراي سرکردگی گروهک تروريستي منافقين در پاريس پس از جدایی از این گروهک تروریستی دست به افشاگري زدند.
پردهبرداشتن از اين موضوع پلید توسط شوراي سرکردگی انجام شد که باید بگویم همه اعضاي این شورا را زنان تشکيل داده و هيچ مردي نميتوانست عضو شوراي سرکردگی باشد.
این شورا به نوعي نقش حرمسراي مسعود رجوي را ايفا میکرد و مريم رجوي خود، اين زنها را براي مسعود انتخاب کرده و براي ما مردها اصل اين موضوع مشخص نبود و تصور ميکرديم که انقلاب ايدئولوژيک يک بحث تئوريک است که با این عمل به صورت عملی در آمده است.تئوري انقلاب ايدئولوژيک در سال 64 در اين گروهک تروريستي مطرح شد و زماني که مريم عضدانلو از شوهرش مهدي ابريشمچي جدا شد و به همسری مسعود رجوي درآمد و در سال 68 همه زنان خود را طلاق دادند.
توجيه مسئله طلاق به اينگونه بود که تمام زنها در حکم زن مسعود رجوي هستند، يعني در حريم آن بهشمار رفته و هيچ مردي در تشکیلات نميتواند ازدواج کند و تمام زنان اين گروهک شوهر داشته و شوهرشان مسعود رجوي است و در مقابل هم هيچ زني نميتواند ازدواج کند، چون يک همسر به نام مسعود رجوي دارد.ما پیش از این اتفاق در اين زمينه فکر ميکرديم که اين فقط يک تئوري است و با بسیاری تفکرات مثل خواستار رهايي از هرگونه وابستگي خود را توجيه ميکرديم، ولي بعد ديديم که در عمل نيز نمود عيني و مادي داشته و فقط ذهني نبوده است.
من در طول 10 سالي که در ايران اين مسائل را مورد مطالعه و بررسي قرار ميدادم پی بردم که دانش عمومي در این خصوص بسيار ضعيف است.
باید گفت؛ اين مسئله در حال حاضر به عنوان يک تهديد بهشمار ميرود و به عنوان بالاترين آسيب اجتماعي معرفي شده و گرفتاري در دامن فرقهها وحشتناکتر از گرفتاری در دام اعتیاد است.
ادامه دارد...
انتهای پیام/