به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران از سمنان ، مجاورت دو ناحیه کم فشار و پرفشار یعنی دشت گرگان و منطقه ابر سبب شده هر وقت زمین انرژی میگیرد، ابرها جابهجا شوند.
جنگل ابر شاهرود یکی از زیباترین و خوش آب و هواترین جنگلهای دنیاست که در 45 کیلومتری شمال شرقی شاهرود در مسیر جاده آزادشهر قرار دارد که در آن می توانید هم نشینی خاطره انگیزی با طبیعت داشته باشید.
جنگل ابر پس از عبور از میان باغات باصفای بسطام و تحت تأثیر قرار گرفتن در فضای عرفانی قطبین عالم عرفان سلطانالعارفین بایزید بسطامی و شیخ ابوالحسن خرقانی که در 10 قرن پیش گفته است "هر که در این سرای درآید، نانش دهید و از ایمانش مپرسید" بر ورای رشته کوههای دوردست و در امتداد قله 4 هزار متری شاهوار ابرهایی را مشاهده میکنی که گویی در چنگالهای تیز کوه گرفتار آمدهاند و جنگل رویایی ابر را نوید میدهند.
این جنگل در مجاورت روستای ابر واقع شده و از آنجا که در اغلب مواقع فضای این جنگل را پوششی اقیانوسی از ابر فراگرفته، به این نام مشهور است.
جنگل ابر به باور بسیاری از گردشگران، زیباترین چشمانداز طبیعت ایران و جهان محسوب میشود و ارزش آن به عنوان بخشی از میراث طبیعی ایران زمین، هرگز کمتر از تخت جمشید و نقش جهان نیست.
جنگل ابر با ۳۵ هزار هکتار وسعت قسمتی از جنگلهای باستانی هیرکانی است.
جنگلهای هیرکانی یکی از منحصر به فردترین نوع جنگلها در دنیا هستند که همچون نوار سبزی بر شیبهای شمالی جبال البرز قرار گرفته و سواحل جنوبی دریای خزر را میپوشانند.
این ناحیه از حوالی آستارا در شمال غرب تا حوالی جنگل ابر در شرق ایران ادامه مییابد.
جنگلهای هیرکانی که از دوران ژوراسیک به جای ماندهاند،3.7میلیون هکتار پوشش جنگلی ایران را تشکیل میدادهاند که هم اکنون به 1.8میلیون هکتار تقلیل یافتهاند.
قدمت این جنگلها که جزو بقایای دوران سوم زمینشناسی هستند، از یک سو و وجود ۸۰ گونه گیاهان چوبی به همراه گونههای گیاهی بسیار نادری مانند راش، بلوط، توسکا، نارون، گیلاس وحشی، بارانک، سرخدار، نمدار و ... را نوید میدهند.
از سوی دیگر نشان میدهد که این اراضی میتوانند همچون موزه زندهای مورد استفاده قرار بگیرند و به طور کلی جنگل ابر به عنوان باریکترین قسمت از سلسله جبال البرز مرز میان بند بین دو اکوسیستم منطقه نیمه بیابانی و جنگلی است.
میتوان در جنگلهای این ناحیه درختان سوزنی برگ را در کنار درختان پهنبرگ مشاهده کرد و این امر در گونههای جانوری هم تاثیر گذاشته است.
میتوان گفت که ارتفاع زیاد جنگل از سطح دریا، پایین بودن درجه حرارت در فصل گرما و وجود چشمهسارهای فراوان و پوشش جنگلی متنوع از شاخصههای این جنگل است.
میزان نزولات جوی در این منطقه بین ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلیمتر و متوسط حداکثر دما ۲۰ و حداقل دما شش درجه سانتیگراد است.
از سوی دیگر، جنگل ابر در محل تلاقی سه جریان اقلیمی اصلی غرب و جنوب آسیا، یعنی پرفشارهای سیبری "جریان خشک و سرد"، پرفشار جنب حاره "جریان گرم و بیابانزا" و زبانههای اطلس و مدیترانه "جریان معتدل و مرطوب" است.
ترکیب این اقالیم متفاوت و متضاد در یک منطقه کوچک جغرافیایی، در جهان کمنظیر است.
این ترکیب در میلیونها سال، ذره ذره و به زحمت توانسته زیستبومی بیافریند که غنای آن موجب شده در شمار ذخایر زیستی کره زمین قرار گیرد.
پارک ملی گلستان، زیستگاه کوچکترین پستاندار جهان "حشرهخوار کوچک" است، منطقه حفاظت شده خوارتوران با یوزپلنگ ایرانی و گورخرآسیایی و بعضی از کمنظیرترین گونههای جانوری جهان و پوشش گیاهی آن به عنوان بزرگترین منطقه حفاظت شده خاورمیانه مطرح است.
منطقه حفاظت شده خوشییلاق و منطقه شکار ممنوع تپال نیز در نزدیکی جنگل ابر واقع شدهاند که قدیمیترین جنگل جهان تلقی میشود؛ جنگلی که هر درخت آن حامل ۱۰ میلیون شناسه ژنتیک است و به واقع در زمینه علوم زیستی یک کتابخانه سبز است.
جنگل ابر زیاد از مرکز شاهرود فاصله ندارد اما تقریباً همه چیزش با آن فرق دارد.
از شهر که فاصله میگیری، دشتهای وسیع با پوشش استپی میبینی، هر چه پیش میروی هوا خنکتر میشود، بوتههای بزرگ آویشن که پوشیده از گلهای سفید هستند، از دور غرق در برف به نظر میرسند.
دوردست پر از ابر است؛ کوهها و ابرها به هم پیچیدهاند به نحوی که ابرها روی شیشه، باران میشوند.
پیشتر که میروی درختها شروع میکنند به سبز شدن، یکی، دو تا، هزار تا. آنچه زیاد است، چنار است و بلوط و آنچه چشم به دنبال آن میگردد، اورس است.
اورس، درخت خاص منطقه ابر که مثل ابر روی زمین میخزد، نمیشود گفت مه غلیظ، در این جنگل، ابر گردا گرد تو را میپوشاند.
خنکی و طراوت و بوی خوشی همراه ابر روی صورتت مینشیند، ابرها بر گونه و چشم و مویت باران میشوند، بیشتر به دریایی میماند که بدون آبشش میشود در آن نفس کشید.
زمین پوشیده از گیاه است و درخت اما میشود جایی برای چادر زدن پیدا کرد. چشمه ترش مکانی مناسب است، غروب که میشود دیگر چشم چشم را نمیبیند، باید به چراغ قوه دست برد، ابرها چنان دیواری ساختهاند که وقتی نور میافتد، سایهات را مقابلت می بینی.
ابرها در حال جوششاند، انگار که زمین سماوری است بزرگ و جوش آمده، که بخار آب با فشار از آن بیرون میزند، سرد سرد است، انگار نه انگار که در آن زمان مردم تهران از گرما به خانههاشان پناه میبرند.
اگر بنا بر شبماندن در جنگل باشد، بهتر است سفر همراه با تورهای طبیعتگردی انجام شود و با توجه به سرمای شب باید کیسه خواب، لباس گرم و بادگیر به همراه داشت.
شب که به نیمه میرسد، ابرها کمکم کاسه کوزه خود را جمع میکنند، درههای اطراف خوب مشخص میشوند، حرکت همچنان ادامه دارد.
درهها از ابر پر و خالی میشوند، جوشش سریع ابرها جنگل ابر را به آزمایشگاه یک کیمیاگر شبیه کرده است، کم کم از آسمان هم چشم میپوشند.
آتش، باد، خاک و آب، شب را هم به عناصر چهارگانه می افزاییم؛ در جنگل ابر هیچ چیز کم نیست.
تا صبح بیدار ماندن میارزد برای اینکه تغییر رنگ زمین و آسمان را ببینی، هرچه میگذرد، نور بیشتر میپاشد و ابرها دورتر میروند.
آفتاب طلوع میکند که بگوید قانون زمین هنوز هم بر این سرزمین حاکم است، میخواهد به یاد بیاورد که در این سرزمین رویایی هم، شب روز میشود و روز شب، از پشت ابرها و کوهها میآید و میماند، طلوع که میشود پینهدوز باد، سوزن نگاهت را نخ میکند و به شرق میبرد.
روز مشخص میکند که جنگل ابر پر از تپه است، پوشش تپهها گاه تنک است و گاه انبوه.
وارد جنگلهای انبوه که میشوی، باور نمیکنی در استان سمنان هستی و باور نمیکنی که با کویر مرکزی و مناطق حفاظت شده خوارتوران یا آفریقای ایران و خوشییلاق فاصله چندانی نداری و اینجاست که متوجه میشوی چرا به شهرستان شاهرود، "قاره کوچک " میگویند.
در منطقه، چشمه فراوان است و در نزدیکی هر چشمه خانه کوچکی ساختهاند و گوسفند و بزها را برای مدتی نگهداری میکنند.
چوپانان از گلستان و روستاهای شمالی شاهرود به اینجا میآیند، چوپانی در این بهشت زیبا چه عالمی دارد.
صبح زود بهترین زمان برای عکاسی است، مناظر اطراف با پوشش سراسر سبز و گاه رنگیاش وادارت میکند به بیشتر دیدن.
از دور قلعه "ماران" که در دوره ایلامیها بر نوک کوه ساخته شده دیده میشود، همین قلعه ماران صبحها هنگام طلوع چنان در ابر غرق میشود که احساس میکنی کشتی سرگردان را میان اقیانوسی آرام دیدهای.
در ته یکی از درهها آبشاری به نام " شُرشُر " هست که به خاطر صعبالعبور بودن رفتن به آن ممکن نیست.
تنها برای ماجراجویان ممکن است که از مسیرهای سخت و پرتگاهی در گروههای کوچک دو سه نفره با راهنمای مجرب آن را ببینند.
باید همیشه به یاد داشت که ابرها خبر نمیکنند، برنامهها را به دقت باید تنظیم کرد و پیش از تاریکی هوا به جایی مطمئن رسید، اما برای احتیاط هم که شده در گلگشتها هم باید آب و خوراکیهای شیرین و چراغ قوه به همراه داشت.
خطر گراز و خرس را هم در مناطق بسیار بکر باید اضافه کرد، محل کمپ باید به دقت انتخاب شود.
هر لحظه ممکن است حرکت ابرها آغاز شود، مثل خورشید از کنار درخت، ابرها از کنارت عبور میکنند، به آرامی، نرمی، زیبایی و کسی باید باشد تا بخوابد و به ابرها نگاه کند.
در دل این فراخنای رویایی و مهآلود تصویری از رنگهای بیبدیل که در هر فصل از زیبایی خاصی برخوردار بوده و انسان نمیتواند آن را بیان کند.
بهار با لکههای برف به جای مانده بر شیار درهها و چمنهای سبز شده همچون ماهوت، مخمل و گلهای زرد، قرمز، بنفش و آبی و چالههای پرآب حاصل از برف و پرندگانی که در اطراف نشسته و پر میکشند.
تابستان با هوای خنک و روحبخش آن، آبشار "آلوچال" و اطراق کردن بر بالای بلندیها در شب و به نظاره نشستن ماه و ستارگان و سوسوی چراغهای دوردست آبادیها و تماشای منظره اقیانوس مه در روز بعد هنگامی که در زیر پا همچون دریایی بیکران دیده میشود.
پاییز گویی طوفانی از رنگ به پا خواسته و خالق هستی با ارتباطی خاص جنگل ابر را طور دیگر نقاشی کرده است.
برای اسکان در خانههای روستایی هیچ مشکلی نیست و از مهماننوازی اهالی روستای زیبای ابر که در کنار جنگل آرمیده، بهره خواهی برد و اگر راهنما بخواهی و یا نان و آبی، حتماً تو را بر سفره ساده و بیریای خود مهمان میکنند.
چه آن کس که به درگاه باریتعالی به جان ارزد، البته بر خوان ایرانیان به نان ارزد و اگر بخواهی به جنگل رفته و شب در آنجا اقامت کنی، میتوانی از بلدهای محلی روستا بهره برده و در مناطق زیبای "سرتختها " و مناطقی همچون "تلکا تخته " و "تخته کمر قلعه چه " و یا چشمه "آب شاه پسند " اتراق نمایی.
همراه داشتن چادر مسافرتی و کیسه خواب و لباس گرم و بارانی و بادگیر هم الزامی است زیرا دمای هوا در شب بین دو تا پنج درجه در نوسان است و اگر پوشش و لباس مناسب نداشته باشی، خاطره شبی سرد را با خود به ارمغان خواهی برد.
آنچه مسلم است دیدن جنگل ابر بدون استفاده از راهنما و بلدهای محلی آنگونه که انتظار هست، لذتبخش نیست و صد البته اگر به عنوان یک طبیعتگرد به هرجای از مناطق زیبای ایران سفر کنی، به ویژه جنگل ابر باید اصول اکوتوریسم را که همان حفظ عرصههای طبیعی و بهرهگیری از توانمندی جوامع محلی و بومی است، را در سفر لحاظ کنی.
اگر چنین باشد ضمن آنکه به حفاظت و ماندگاری عرصهها و توسعه پایدار کمک کردهای، خود سفری به یاد ماندنی و خاطرهانگیز خواهی داشت.
بهتر است برنامه سفر به جنگل ابر را سه روزه تعریف کنیم تا بتوان ضمن طبیعتگردی و گلگشت در جنگل، بازدیدی از دیگر جاذبههای تاریخی و عرفانی "قاره کوچک" شاهرود مانند مجموعه تاریخی بسطام و آرامگاه بایزید بسطامی و آرامگاه شیخ ابوالحسن خرقانی، موزه شاهرود، کاروانسرای میاندشت، مسجد جامع و آرامگاه ابنیمین فرومدی و روستاشهر تاریخی و آبشار تنگه داستان مجن اختصاص داد./س
بسیار زیبا
در جواب دوست عزیزی که میگفت ابر ندیدیم
مثل این است که شما به قشم بروی و در زمان حضور شما دلفین ها بالا نیایند تا شما ببینی
ندیدن که دلیل بر نبودن نیست ، زمان حضور شما ابر نبوده
انشاالله دفعه بعد با اطلاعات تشریف بیاورید تا بیشتر لذت ببرید
موفق باشید
تصاویر زیبایی است ، ما 12 شهریور 94 پنج شنبه بعد از ظهر عازم شاهرد شدیم و هدف اصلی امان روستا و جنگل ابربود شب را در شاهرود مهمان پذیر آزادی ماندیم میخواستیم هتل ایرانگردی برویم جا نداشت آخه فصل و ماه مسافرت می باشد هتل پارامیدای شاهرود جا داشت ولی خیلی گران بود ولی صبحانه و ناهارمان در پارامیدا خوردیم بد نبود از آن جهت میگویم صبحانه اش در قیاس هتل اسپیناس کیفیت بالای نداشت ولی انصافا خوب بود به خاطر قیمتش با اسپیناس مقایسه میکنم راستی مسئول مهمانپذیر آزادی هم خیلی مرد خوب و مهربانی بودند به هر حال ما صبح عازم روستا و جنگل ابر شدیم به روستا رسیدیم خبری از ابرها نبود خانم روستایی که مغازه صنایع دستی داشت میگفت وقتی هوا سرد میشود ابرها پیدا میشوند آن هم صبح زود یا غروب کمی ناراحت شدیم راستی از خانم روستایی عسل ،پونه خشک شده و حوله های دست بافت با دستگاهی شبیه دار قالی خریدیم حرکت کردیم به سمت جنگل جاده خاکی بود رسیدیم به دکه ای که 5 هزارتومان ورودی جنگل می گرفتند و یک کیسه زباله هم تحویل میدادند 19 کیلومتر جاده خاکی ناجور و سنگلاخی را طی کردیم رسیدیم به اوائل جنگل پسر نوجوانی چادر مارکتی بنا کرده بود و چای و چیپس و.. می فروخت میگفت ابرخبری نیست باید بروید دل جنگل آن هم با ماشین کمک دار وشاسی بلند سرویس بهداشتی داشت که کاملا غیر بهداشتی بود تازه تابلویی زده بودند و بنای سرویس را اعلام کرده بودند که برای روستای هدف گردشگری ابر ساخته شده است !!!جنگل شبیه جنگل های شمال است فقط اینکه غیر دسترس و بسیار بد مسیر است و از ابر هم خبری نیست یعنی نمی توانید کاملا درست پیش بینی کنید که ابرهای مخملی را زیز پایتان احساس کنید ما که ندیدیم نه فقط ما بسیاری از گردشگران هم هاج و واج مانده بودند از این همه تناقض خواهش میکنم گردشگران و طبیعت دوستان عزیز در نوشتن سفرنامه همه چیز را بگویند تا از رفتن به منطقه ای آرمانی فکر نکنیم
که مازندران شهر ما یاد باد همیشه بروبومش آباد باد
که این شهر ما بس همیشه گل است به کوه اندرون لاله و سنبل است ......