ديگر از اعتياد شوهرش خسته شده بود. پشت در ايستاد و تا مرد در را باز کرد با چند ضربه ميله او را کشت. چشمش به مشت گره کرده مرد افتاد. خم شد و کاغذي که در دست مرد بود را برداشت. «با در دست داشتن مدارک شناسايي، راس ساعت ۱۲ در کلينيک باشيد. کلينيک ترک اعتياد...».
وبلاگ داستانک نويس هاي ايراني
برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید