به گزارش
مجله شبانه باشگاه
خبرنگاران،«امکان داره زمان مراسم عقد شناسنامه ما را به اقوام نشان ندهید؟» این جمله شاید برای شما معنی و مفهوم خاصی نداشته باشد یا تعجب کرده و به این فکر بیفتید چه اطلاعات محرمانهای ممکن است در شناسنامه آنها ثبت شده باشد که میخواهند شخصی آن را نبیند، اما این روزها محضردارها از شنیدن این جمله مثل من و شما تعجب نمیکنند، چون هر از گاهی دامادهایی برای ثبت ازدواج خود آستین بالا زده و به سراغشان میروند که چند سال از عروس خود کوچکتر هستند.
جالب است بدانید آمارهای رسمی سازمان ثبت احوال از این حکایت دارد که در سهماهه اول سال گذشته 24 هزار و 967 ازدواج ثبت شده که در آن پسرها با دختران از خود بزرگتر ازدواج کردهاند.
فکر میکنید در ازدواجهایی که در فصل بهار سال گذشته به ثبت رسید، عروسها چقدر از دامادها بزرگتر بودند؛ یک، دو، سه، ده یا 20 سال؟ اگر دهانتان از تعجب باز مانده بهتر است آمار را با دقت بیشتری دنبال کنید، چون تعداد زوجهایی که با چنین اختلاف سنهایی پیمان زناشویی بستهاند کم نبوده و نیست، با یک حساب سرانگشتی و انداختن نگاهی به آمارها میتوان متوجه این ماجرا شد؛ زیرا در سهماهه نخست سال گذشته 224 هزار و 52 زوج با هم پیمان زناشویی بستند، در این میان 28 هزار و 47 زوج همسال بودند، اما 8399 ازدواج ثبت شد که در آن مردها یک سال کوچکتر از همسرانشان بودند.
آمار تازهدامادهایی که دو سال از همسرشان کوچکتر بودند هم برابر با 4990 نفر بود و تعداد تازه عروسهایی که سه سال از همسرانشان بزرگتر بودند هم 3652 نفر ثبت شد، اما پیمانهای زناشویی عجیبتری هم ثبت شده برای نمونه در همین مدت 248 ازدواج میان پسران و دخترانی ثبت شده که در آن پسرها ده سال کوچکتر از دختران بودهاند یا 174 ازدواج به صورت رسمی ثبت شده که در آن تازه دامادها بین 16 تا 20 سال از همسر خود کوچکتر بودهاند، اگر فکر میکنید این آمار اینجا متوقف میشود، اشتباه کردهاید زیرا 181 نفر از شاه دامادها ترجیح دادند با زنانی که بیشتر از20سال از آنها بزرگتر هستند، ازدواج کرده و راه و رسم دیگری را در پیش بگیرند.
اگر کمی به عقبتر بگردیم و آمارهای سال 90 را همبررسی کنیم، این ماجرا بخوبی به چشم میآید، زیرا در این سال حدود 800 هزار ازدواج به ثبت رسیده و در این میان 32 هزار و 24 ازدواج ثبت شد که در آن مرد یک سال کوچکتر از همسرش بود و 13 هزار و 917 داماد هم عروسهایی را به خانه بخت بردند که سه سال از آنها بزرگتر بودند، درباره اختلاف سنی پنج سال هم باید به عدد 5872 اشاره کنیم و بگوییم 3160 ازدواج هم با اختلاف سنی هفت سال به ثبت رسیده این درحالی است که در سال 90 اختلاف سنی ده و 20 سال هم به ترتیب عددهای 1084 و 686 ازدواج را به خود اختصاص دادهاند.
نیاز مادرانه!کارشناسان برای این رویه دلایل زیادی را مطرح میکنند. برای نمونه برخیها معتقدند پسرانی که با دختران از خود بزرگتر ازدواج میکنند، ناخودآگاه در جستجوی مهر مادرانه میگردند. علیاصغر کیهاننیا، مشاور خانواده در این باره به جامجم میگوید: به نظر من دو دلیل مهم وجود دارد؛
اول این که چون در این سالها مادران بیشتر مشغول کار شدهاند وقت کافی برای همراهی فرزندان ندارند، بنابراین بیشتر پسرها از نظر غریزه مادری بهدلیل کار و اشتغال مادر از عواطف او بهرهمند نشدهاند به همین دلیل بعضی از پسرها به زنی که از آنها بزرگتر است و بخشی از نیاز مادری را به آنها میدهد،گرایش پیدا میکنند.
دلیل دیگری که میتوان در این خصوص ارائه کرد، پنهان است و پسر یا دختری نمیتواند به صورت مستقیم به آن اشاره کند به همین دلیل زوجهای جوان سعی در پنهانکردن آن دارند. کیهاننیا اظهار میکند:
به دلیل شرایط اقتصادی بد، بیکاری و نداشتن شغل، بعضی از پسرها به طرف دختر خانمهایی که کارمند بوده و از شرایط اقتصادی مناسبی برخوردارند، رفته و جذب میشوند مثلا دختری که خانهای دارد یا حقوقبگیر است.
به گفته کیهاننیا، این دلایل پنهان هستند و پسرها این موضوعها را مطرح نمیکنند. در این گونه رابطهها عشق زیاد مطرح نیست، ولی مادیات مهم است. به همین دلیل برخی مردها ترجیح میدهند با زنی ازدواج کنند که کار و وضع مالی مناسبی داشته باشد.
به این ترتیب، دخترانی هم که سنشان بالا رفته تن به چنین ازدواجهایی میدهند زیرا این دخترها وقتی پسری به آنها ابراز علاقه میکند زودتر تصمیم به ازدواج میگیرند. کیهاننیا در این باره ادامه میدهد: این دسته از دخترها با این کار میخواهند نشان دهند آنقدر خوب و جذاب هستند که پسران جوانتر از آنها تصمیم به ازدواج با آنها گرفتهاند.
چنین ازدواجهایی میتواند تبعات زیادی در بر داشته باشد، اما در این بین اگر زن و مرد هر دو بیشتر از 30 سال سن داشته باشند، چون به بلوغ فکری، اجتماعی و فرهنگی رسیدهاند با خطر کمتری روبهرو هستند، اما اگر سن آنها زیر 25 سال باشد این ازدواج بشدت خطرناک است زیرا تقریبا 80 درصد چنین ازدواجهایی سرانجام خوبی ندارد.
این مشاور خانواده ادامه میدهد: بخصوص اگر پسر 25سال به پایین باشد مشکلات بیشتری پیش میآید چون حرفهایی که او بعد از یک مدت میزند، شبیه این جملههاست «گولم زدی»، «من جوانی نکرده بودم»، «چرا اینقدر احمق شدم که آمدم با تو ازدواج کردم» و «تو جای مادر من هستی.»
او میگوید: البته نباید فراموش کرد هر چیزی، هم قاعده دارد هم استثنا. در این مورد هم قاعده این است که زن یا مرد بعد از پنج سال به وضع موجود اعتراض میکنند، اما استثنا هم وجود داشته و ممکن است در بعضی از ازدواجها که مرد تا دو سال از زن کوچکتر است بعد از آمدن بچه، زوج دیگر مصلحتگرا شوند، اما توجه داشته باشید در برخی از این ازدواجها خیانت یا ازدواج دوم و سوم مطرح است.
دبه درنیاوریداما همانطور که به آن اشاره کردیم، آمارها از ثبتشدن چنین ازدواجهایی حکایت دارند. به همین دلیل بهتر است زوجهایی که تن به چنین ازدواجهایی میدهند حداقل نکاتی را رعایت کنند تا زندگی مشترکشان دچار تنش نشود . کیهاننیا در رابطه این طور توضیح میدهد: برای نمونه دختر باید قوانین شوهرداری را یاد بگیرد و البته نسبت به روانشناسی خود و شوهرش آگاهی پیدا کند.
همچنین بهتر است در این گونه ازدواجها مرد و زن به حرف مردم توجه نکنند، آنها باید آیین همسرداری را بدانند. برای نمونه این روزها کتاب و سیدیهایی با این عنوان منتشر شده است، زوجهای جوان میتوانند با توجه به آنها این نکات را فرا بگیرند. البته در چنین ازدواجهایی مرد هم باید نکاتی را رعایت کند، مثلا او باید به انتخاب اولیه خود احترام گذاشته و به جای تمرکز روی سن همسرش به ارزشهای واقعی او توجه کند.
کیهاننیا تاکید میکند: مرد هم باید سعی کند با شرایطی که خودش مسبب آن بوده و تلاش کرده به آن برسد، کنار بیاید چون وقتی از زوجهایی که با چنین مشکلی روبهرو شدهاند میپرسیم چرا با هم ازدواج کردهاید، زن میگوید از بس همسرش ابراز علاقه کرده و به قول معروف پاشنه در خانه آنها را از جا درآورده راضی به ازدواج شده است.
اگر همین پرسش را برای چنین مردی مطرح کنید، او ضمن تائید حرفهای همسرش جواب خواهد داد اول این طور بود حالا نمیدانم چرا نظرم تغییر کرده است. بهگفته وی ، با توجه به این نکات باید به این مرد گفت چون تو خودت انتخاب کردی و سرنوشت یکی دیگر را با سرنوشت خود گره زدهای باید از نظر خدا، دین و پیغمبرهم یادت باشد که تو انتخاب کردهای و به قول معرف نباید دبه دربیاوری!
خانوادهها باید بداننددر این بین نباید نقش خانوادهها را فراموش کرد، چون آنها میتوانند با راهنمایی فرزندان خود آنها را از تبعات چنین ازدواجهایی باخبر کنند، چون میزان سن و قانون احتمالات بیانگر این است که در این ازدواجها اختلافات میتواند زیاد باشد مگر این که پسر و دختر هر دو بالای 30 سال سن داشته باشند.
کیهاننیا در این باره میگوید: برای نمونه اگر دختر سی و چهار ساله باشد و پسر 32 تا 33 سال سن داشته باشد چون در این مدت نه پسر موفق شده زن خوبی بگیرد، نه دختر توانسته شوهر مناسبی داشته باشد، میتوان امیدوار بود آنها زندگی خوبی داشته باشند، اما فراموش نکنید اگر زوج زیر 25 سال سن داشته باشند بروز اختلاف طبیعی است.
این مشاور خانواده درباره زمان مناسب برای بچهدار شدن چنین زوجهایی میگوید: حتما باید در دو یا سه سال اول به توافق کافی رسیده و وقتی از زندگی خود مطمئن شدند، تصمیم به بچهدارشدن بگیرند، برای نمونه وقتی زن متوجه شد عشق مرد نسبت به او رگباری و زودگذر نبوده میتواند خیالش راحت باشد، زیرا طلاق با بچه و بدون بچه خیلی متفاوت است.
اختلاف سنی مناسبکارشناسان معتقدند اختلاف سنی مناسب برای ازدواج بین چهار تا هفت سال است، یعنی مرد باید تا این حدود از همسرش بزرگتر باشد.کیهاننیا میگوید: این تفاوت سنی احتمال اختلاف را کمتر میکند، چون مرد به اقتدار و توانمندی بیشتری رسیده و قادر است خانه را اداره کرده و کمتر به مشکل بربخورد؛ البته فراموش نکنیم به این شرط که سن مرد ازحدود 28 سال بیشتر باشد، زیرا اگر سن کمتری داشته باشد، باز هم به دلیل پایین بودن سن بهمشکل برمیخورد.
مساله بیولوژی، اقتصادی و اجتماعیازدواج پسران با دختر های بزرگ تر از خود می تواند سبب بروز مشکلات و مسائل دیگری از لحاظ بیولوژی، اقتصادی و اجتماعی شود .
حسن عشایری، استاد دانشگاه در این باره میگوید: مسالهای که مطرح است، مساله بیولوژی است. خانمها زودتر به یائسگی میرسند، مردها هم به این سن میرسند، اما مانند زنها نیستند به همین دلیل اگر قرار است زوجی خانواده تشکیل داده و فرزندانی داشته باشند، سن بالای خانمها میتواند مطرح باشد.
به گفته عشایری، سن بالای خانمها میتواند از نظر ژنتیکی و تولد بچهها مساله ایجاد کند و ریسک آمار اختلالاتی که ممکن است پیش بیاید بالاست.
باید اضافه کرد از نظر روانی هم شخصی که سن کمتری دارد، میخواهد فعالتر باشد. اگر اختلاف زوجین بالا باشد آنها در مسائلی مانند تفریح و هیجانطلبی هم به مشکل برخواهند خورد، زیرا یکی از آنها به دلیل سن و سالش طالب تفریح و هیجان است، اما دیگری به دلیل سن بالا نمیتواند او را همراهی کند.
عشایری میافزاید: در این بین مسائل اقتصادی هم وجود دارد. در خیلی جاها به دلیل مسائل اقتصادی سن و سال را نادیده میگیرند، اما خوشبختانه امروز فرهنگ خانوادهها بیشتر شده و دیگر تن به این ازدواجها نمیدهند.
به گفته عشایری، از نظر روانکاوی هم بعضی از پسران ناخودآگاه در جستجوی یک پختگی یا مادر گمشده هستند. او اضافه میکند: از طرف دیگر برخی پسرها روانرنجوری دارند که نمیتوانند با جوانها روابط پویا برقرار کرده و به همین دلیل شخصی که پختهتر است میتواند یک امنیت کاذب برای آنها ایجاد کند.
برخی مردان جوانی که با دختران بزرگتر از خود ازدواج میکنند، تصور میکنند دختری که سن بالایی دارد مطالبات دختران جوان را ندارند، اما پس پرده نکته دیگری هم وجود دارد، زیرا چنین مردانی اگر وضع اقتصادی مناسبی هم نداشته باشند، میتوانند ادعا کنند از طرف مقابل جوانتر هستند و به این شکل از سرمایه بیولوژیکی که دارند، استفاده کرده و سعی میکنند برای خود امتیاز بگیرند.
عشایری ادامه میدهد: البته این ماجرا چندمعلولیتی است، به همین دلیل باید تحلیل بشود چه اتفاقی میافتد که برخیها به چنین ازدواجهایی روی میآورند و چرا نمیتوانند هماهنگ شوند. من فکر میکنم برای یک همسفر پیدا کردن باید ابتدا به یک بلوغ فکری رسید و متوجه شد زن، ماشین تولید بچه نیست، زن برای تمکین مرد و رفع نیازهای او آفریده نشده است، بلکه یک همسفر است به همین دلیل باید فرهنگ تشکیل خانواده بر سنتهای پوسیده بچربد.