اگر بخواهم "هوش سياه 3"را بسازم بايد از سري دوم آن بهتر باشد و تا زماني كه اين شرايط احراز نشود امكان ندارد.

به گزارش خبرنگار باشگاه خربرنگاران؛ بعداز ظهر روز  دوشنبه(دهم تيرماه) نشست نقد و بررسی سريال «هوش سياه» در غالب چهل و يكمين برنامه خانه فیلم فردوس با حضور مسعود آب پرور (كارگردان)، سيد مرتضي فاطمي (تهیه‌کننده)،آرش قادري(نويسنده)،مجيد واشقاني،سودابه بيضايي،يغما يارعلي،كاوه مهدوي،امير مومني پور،ارسلان قاسمي (بازیگران) و محمدرضا لطفی مجری و منتقد در فرهنگسرای فردوس برگزار شد.
در ابتداي اين نشست محمدرضا لطفي منتقد برنامه عنوان كرد جمشيد گرگين عليرغم ميل بسيار زيادش براي حضور در اين جلسه به دليل سفر نتوانست اينجا باشد،اما يادداشتي را به من دادند كه تاكيد داشتند آن را حتما براي مردم بخوانم.
پس از ان يادداشت گرگين خوانده شد كه در قسمتي از آن آمده بود مدتها بود كه خودم،خود را ممنوع التصوير در جلوي دوربين كرده بودم و زماني هم كه از دفتر آب پرور با من تماس گرفتند تازه از سفر آمده بودم و موهايم را هم تراشيده بودم.اين موضوع را دستيار آب پرور گفتم،اما به اصرار دوستان قرار ملاقاتي گذاشته شد و من توفيق حضور در اين كار را پيدا كردم و جلوي دوربين مسعود آب پرور قرار گرفتم به زعم من تماشاگر،و نه بازيگر هوش سياه،اين سريال متفاوت ترين مجموعه اي است كه من در اين چند سال ديده ام و اين موفقيت را به مسعود آب پرور و ساير همكاران صميمانه تبريك مي گويم.
پس از اين نامه لطفي درباره هوش سياه 2 گفت وقتي كاري مورد استقبال قرار مي گيرد و در آن استانداردهايي رعايت مي شود و به شعور مخاطب توهين نمي شود،بايد به ان كار دست مريزاد گفت.فارغ از هرگونه نقد و ايرادي اول از همه بايد به تيم و گروه هوش سياه 2 تبريك گفت.كاملا مشخص است كه براي ساخت اين كار زحمت كشيده شده است و مخاطب شناسي صورت گرفته است.قطعا هوش سياه بي عيب و نقص نيست و مشكلاتي دارد،اما فكر مي كنم خروجي كار آن قدر محاسن دارد كه عيب ها چندان به چشم نمي آيد.از نكات به شدت مهم و خوب كار شناخت مديوم تلويزيون و ابزار رسانه توسط سازندگان و خصوصا نويسنده و كارگردان بوده است كه فهميده بودند در دنياي پر سرعت امروز قدم اول جذب مخاطب است.هوش سياه 2 خوشبختانه نسبت به سري اول از سرو شكل بهتري برخوردار است و اين يك امتياز است.متاسفانه ما در كشور در ژانر و گونه پليسي و اكشن به شدت ضعيف و ناتوان هستيم.هزار و يك دليل براي اين ضعف وجود دارد،اما اغراق نيست اگر بگوييم اين مجموعه خصوصا و خصوصا از لحاظ تكنيكي باب جديدي را در سريال سازي باز كرده است.از نكات قوت ديگر اين كار رعايت درست قواعد ژانر بوده.حال در مورد نقاط ضعف كار مي توان به معلق ماندن ميان يك اثر ايراني صرف و يك پليسي بين المللي و حتي آمريكايي سخن به ميان آورد،همچنين از موارد ديگر موضوع جرائم اينترنتي است كه چون هنوز براي خيلي از ايراني ها ملموس و اتفاق افتاده نيست مي توانست به گونه اي با ان برخورد شود كه مردم بيشتر اين بستر را حس كنند و با آن درگير شوند.
 
در ادامه اين نشست و پس از نظر منتقد جلسه مسعود آب پرور عنوان كرد: همه چيز با فيلم سينمايي قتل ان لاين شروع شد.در ان فيلم سيمافيلم پنجاه درصد شريك بود و در زمان اكران ان،يعني در سال 85 مدير وقت سيما فيلم به بنده گفتند كه خيلي حيف است كه چنين تجربه خوب و جوانانه اي كه ارتباط مستقيم با تكنولوژي دارد در قالب يك فيلم سينمايي پايان بگيرد و بايد آن را به شكل سريال ادامه داد.
همين موضوع باعث شد تا ما به اتفاق6،7 محقق و نويسنده با مراجعه به پرونده هاي اداره آگاهي  شروع به قصه سازي كرديم و 8،9 قصه تصويب شده بود كه آقاي قادري به كار اضافه شدند و شخصيت كامران خلق و ساخته شد و اين مسير دادامه پيدا كرد.فكر مي كنم اگر ما در اين مجموعه موفقيتي داشتيم به اين برمي گردد كه تيم ما نقشه راه داشت.يعني ما از نيمه اول توليد هوش سياه يك اينتصميم را گرفتيم كه آن را ادامه دهيم و آن را مبسوط كنيم.
به هنگام شروع توليد هوش سياه دو ما خودمان براي خودمان يك شرط گذاشتيم كه هوش سياه 2 زماني بايد توليد شود كه از سري قبل يك سر و گردن بالاتر باشد.ما در واقع با خودمان رقابت داشتيم و رقيب ما هوش سياه يك بود.پس اين چالش با خودمان خيلي جدي بود.توجه داشته باشيد كه در كار پليسي بايد قواعد ژانر حتما رعايت شود و متاسفانه در كشور ما سوء تفاهم سينماي بومي و سينماي ملي باعث مي شود تا خيلي چيزها بهم بريزد.اين قواعد ژانر كه زبان بين المللي يك كار تصويري است گاها زير چرخ دنده هاي سينماي بومي گير مي كند.سينماي پليسي يكي از قربانيان بزرگ اين موضوع است.
 
پس از اين توضيح آب پرور بيان داشت كه بعضا از من درباره ساخت سري سوم سوال مي شود.من در همين جا مي گويم كه بارها و در تلويزيون و نزد مديران اعلام داشته ام كه من براي هوش سياه تا صد قسمت برنامه و ايده دارم و مي توانم آن را پركشش و جذاب ادامه بدهم.اما موضوعي كه اين وسط وجود دارد اين است كه ما در حين ساخت مجموعه هوش سياه 2 شرايط خيلي سختي را پشت سر گذاشتيم و بي شك اگر بخواهم هوش سياه 3 را بسازم بايد از هوش سياه 2 بهتر باشد و تا زماني كه اين شرايط احراز نشود امكان ندارد كه ان را كار كنم.من برايم مخاطب بي نهايت اهميت دارد و به آنها احترام مي گذارم،براي همين اگر يك درصد احساس كنم كه اين شرايط مهيا نيست چنين خيانتي را مرتبك نمي شوم.
پس از مسعود آب پرور نوبت به سيد مرتضي فاطمي رسيد كه وي در صحبت هاي خود گفت:
در ابتدا جا دارد تا از تمام عوامل اين مجموعه كه اين جا حضور ندارند تشكر كنم،خصوصا بچه هاي پشت دوربين كه زحمت زيادي مي كشند و كمتر ديده مي شوند.اما در مورد هوش سياه بايد بگويم كه با صحبت هاي آب پرور در مورد هوش سياه 3 به شدت موافق هستم.ما به هيچ عنوان حق عقب گرد نداريم و واقعيت اين است كه هوش سياه با توجه به استانداردهاي صداوسيما در نزديكي قله قرار دارد و تمام دستگاههاي مربوط بايد براي ساخت چنين كاري كمك كنند و نبايد تمام انتظارات را فقط از سازمان صداوسيما بخواهيم.مجموعه هايي از اين دست پروژه هاي ملي هستند،به مردم احساس امنيت مي دهد و نشان مي دهد كه پليس آنها هوشيار است و با علم روز آشنايي دارد و اين دست آورد كمي نيست.اما متاسفانهبا وجود اين موارد مثبت و ملي صفر تا صد اين كار توسط صدا و سيما توليد گرديد و ناجا به جز تجهيزات و ادوات كه به تمام كارها كمك مي كند و در اختيار همه قرار مي دهد كوچكترين كمكي به ما نكرد.هرچند آقاي احمدي مقدم دغدغه مشاركت مالي با اين كار را داشتند و متوجه اين خلاء و فرهنگ سازي بودند،اما ظاهرا بدنه اجرايي سيستم ايشان مانند وي دغدغه مند نيستند و در هرصورت كمكي از سوي آنها به ما صورت نگرفت.خيلي ها فكر مي كنند براي اين كار هزينه اي به مراتب بيشتر از سريال هاي ديگر شده است،در صورتي كه رديف بودجه هوش سياه 2 رديف الف و مطابق با ساير سريال ها بود و نه بيشتر و تازه بودجه ما براي 26 قسمت بود و كار تبديل به 35 قسمت شد با همان بودجه 26 قسمت.
به راستي چقدر بايد هزينه كرد تا احساس امنيت را در مردم زنده نمود؟سياست گزاران كلان سازمان بر اين باور بودند كه بهتر است اين مجموعه در برهه انتخابات پخش شود تا اين حسي امنيت در مردم بيدار شود و بيشتر شكل بگيرد و مردم و مخاطب از ماهواره ها به تلويزيون برگردند و پاي آن بنشينند.اينها واقعا دستاورد است.پيش توليد اين مجموعه در سال نود آغاز گرديد و در فروردين نود و دو در كشور تركيه فيلمبرداري اين كار پايان گرفت،البته نگارش كار زمان بيشتري برد.
آرش قادري هم در اين جلسه گفت: ما در سري اول تصميم گرفتيم تا مردم را با مقوله جرايم اينترنتي آشنا بكنيم و بگوييم كه  چنين چيزي وجود دارد.ما اين اور تور را رفتيم و در سري دوم كه مردم به آگاهي رسيده بودند موضوع را گسترش داديم.در رابطه با ساخت سري سوم و اين موارد صحبت شد،اجازه بدهيد من نكته اي را بگويم.خيلي از دوستان به من ايراد مي گيرند كه چرا  شروع سري دوم تا هشت،نه قسمت در زندان مي گذارد؟اين جواب دقيقا همان بحث سري سوم و چهارم و پنجم است.به خدا اگر از ابتدا به ما مي گفتند كه مجموعه چند فصلي بنويس من در انتهاي سري اول شخصيت كامران را به زندان نمي انداختم كه بعد مجبور شوم در سري بعد هشت،نه قسمت صرف داستان چيني بيرون آمدن او بكنم.متاسفانه اين اصلا خوب نيست كه از ابتدا انتهاي راهت مشخص نباشد.مثلا من همين الان صد قصه براي همين كار دارم،اما معلوم نيست كه سري بعدي قرار است ساخته بشود يا نشود.همان طور كه آقاي آب پرور گفتند تازه در اواسط و اواخر كار بود كه معلوم شد سري دومي هم مي خواهد ساخته شود.متاسفانه ما تصميم گير نيستيم و تنها تصميمات ديگران را اجرا مي كنيم. از اين رو خيلي چيزها دست ما به تنهايي نيست.اجازه بدهيد مثالي بزنم.من در اين كار سيناپس ننوشتم و قصه را يك ضرب جلو مي بردم،اين شخصيت ها بودند كه پيش مي رفتند و من نويسنده را با خود به جلو مي كشيدند و فكر مي كنم اين سيال بودن در كار خيلي كمك كرد كه همه چيز خشك و مهندسي شده نباشد.اما در تلويزيون شما بايد در ابتدا سيناپس كار را كامل بنويسي تا انها از روي آن قضاوت كنند.نمي گويم كار بيراهي است و شايد حق هم دارند كه بدانند،اما همين اعتماد در اين كار يك اتفاق خوب را رقم زد.بعضي اوقات اعتماد باعث پيشرفت بيشتر مي شود.
پس از صحبت هاي آرش قادري، سودابه بيضايي بازيگر اين مجموعه در پاسخ به اين پرسش كه   شما تجربه بازي در كارهاي اكشن را داشته ايد،چه چيز اين كار باعث شد تا خروجي كاري متفاوت با ساير تجربه هاي ديگر بشود؟ و همچنين درمورد نقش سروان عزيز چه نظري داريد؟گفت: من فكر مي كنم زماني يك مجموعه يا فيلم مي تواند مخاطب خود را جذب كند و موثر باشد كه كارگردان و تهيه كننده شرايط لازم را براي ساخت يك كار خوب فراهم كنند.فكر مي كنم بزرگترين دليل موفقيت هوش سياه از نظر من بازيگر كارگردان و تهيه كننده كار بودند كه اين شرايط را در زمان توليد فراهم كردند.كارگرداني كه سر صحنه به تمام اجراي كارش مسلط باشد و به اميد تدوين و موسيقي و كارهاي پست پروداكشن نباشد به گروه انرژي مي دهد.من اين انرژي را در تمام طول فيلمبرداري داشتم و اين نيرو را از آقاي آب پرور مي گرفتم.شايد تنها نگراني من اين باشد كه دوست داشتم مردم پليس را بهتر بشناسد،به عنوان مثال سروان عزيزي نبايد فقط به عنوان يك پليس شناخته شود،مخاطب بايد تمام ابعاد يك پليس را ببيند و با خوبي ها و بدي هاي او به عنوان يك انسان آشنا شود.همه ما آدمها پيچيدگي هايي داريم و پليس هم يك انسان است.پليس فقط يك پليس با لباس فرم نيست،او پر از خوبي ها و بدي ها و هوشمندي ها و اشتباهات و احساسات است.
مجيد واشقاني در اين نشست درباره نحوه حضورش در هوش سياه 2اين طور توضيح داد كه:بي تعارف مي گويم،وقتي كارگرداني در سطح آقاي آب پرور به يك بازيگر پيشنهاد كار مي دهد،بازيگر ناخود اگاه وسوسه مي شود.براي من نيز اين اتفاق افتاد و من فيلمنامه را نخواندم و تنها يك ربع با ايشان حرف زدم و بعد منتهي به قرارداد شد.براي من خيلي مهم بود كه اولين جايي كه ايمان را مي بينيم كجاست و در چه شرايطي است؟چيزي كه مرا خوشحال كرد ورود با خاصيت اين كاركتر بود كه منجر به كمك به شخصيت كامران گرديد.به هرحال چند قسمت گذشته بود و تماشاگر مي خواست كشف كند كه كامران بالاخره به چه شكلي از زندان فرار خواهد كرد؟اين حضور هوشمندانه كاركتر نشان از زيركي نويسنده و كارگردان داشت و من بازيگر هم از آن استقبال كردم.معتقدم  بازيگر در هر ژانري كه بازي مي كند،اگر ارتباطش را با تماشاگر از دست بدهد تماشاگر را از دست داده است و اصلا ديده نخواهد شد حتي اگر موثرترين نقش فيلمنامه باشد.همواره سعي كرده ام در هر گونه و نقشي اعم از مثبت و منفي كه بازي مي كنم طوري ايفاي نقش كنم كه تماشاگر آن را دوست داشته باشد.چون اگر براي بيننده جذاب باشي نقش ات هرچقدر هم كه كوتاه و بلند باشد ديده مي شود و مخاطب از ديدن تو لذت خواهد برد.  
يغما يارعلي هم در راستا اين نشست و اين كه نوع حضورش در اين مجموعه با توجه به پشتوانه تاتري اش گفت كه: اساسا بازيگراني كه از خواستگاه تاتر مي آيند به علت شرايط تاتر و آموزش هايي كه در انجا مي بينند بازيگران پخته اي هستند براي ايفاي طيف گسترده و وسيعي از نقش ها.البته اين نكته منفي وجود  دارد كه گاها مي گويند بازيگران تاتر خيلي اگزجره و درشت بازي مي كنند و باور پذيري در انها كم است.شايد اين حرف در بعضي موارد درست باشد و بطور كل رد نيست،اما فكر مي كنم بازيگري در اين زمينه موفق مي شود كه هوشمند باشد و يك بالانس بين مديوم تاتر و تصوير براي خودش ايجاد كند و قاب و تصوير را بشناسد.آن وقت است كه ان اتفاق خوب رخ مي دهد و بازيگر شكوفا مي شود.من در هوش سياه 2 نقش بندي نداشتم،اما به دور از هر تعارفي مي گويم كه بعد از كار با كيانوش عياري و مجموعه دكتر قريب اين تجربه يكي از شيرين تريت و با ارزش ترين كارهاي من در پرونده كاري ام بود.دليل قبول اين نقش بدون در نظر گرفتن متر و اندازه ان شخص مسعود آب پرور بود كه بسيار از وي آموختم و اين تجربه را با افتخار يكي از بهترين هايم مي دانم.
ارسلان قاسمي ديگر بازيگر اين مجموعه نيز در توضيحات خود اين طور بيان كرد كه: معيار من براي انتخاب نقش قطعا فيلمنامه و كارگردان است.من هميشه در پي پيشنهاداتي كه مي شود فيلمنامه را حتما مي خوانم،البته اين بار اين فرصت پيش نيامد و شايد علت ان اين بود كه من در سري اول نقش محوري داشتم و وقتي كاري كشش پيدا مي كند كه ادامه يابد من به عنوان يكي از كاركترهاي سري قبل بايد همراه مي شدم.به نظرمن شخصيت سهيل پتانسيل بالايي داشت هرچند ممكن است از لحاظ كميتي دستخوش تغييراتي شده باشد،اما قطعا از لحاظ كيفيتي چيزي از ان كاسته نشده و براي من اين كيفيت از هر چيز ديگري مهم تر است.فكر مي كنم اينترنت يكي از تفريحات اصلي نسل من به حساب مي آيد.بر اين باورم كه هوش سياه توانسته اين اگاهي را به هم سن و سالان من بدهد كه شمايي كه پاي اينترنت هستي،چنين اتفاقاتي براي تو هم مي تواند رخ بدهد و همچنين بر اين باورم كه اين موضوع در حد يك اگاهي است،يعني كاربري كه مجموعه را مي بيند نمي گويد كه اين اتفاقات حتما براي من هم هست.اين نكته را گفتم تا اذعان داشته باشم كه عقيده دارم موفقيت اين مجموعه در همين اگاهي دادن است.
در ادامه  كاوه مهدوي و امير مومني پور نيز هركدام خيلي كوتاه توضيحاتي را بيان كردند.
مهدوي در ابتدا عنوان كرد كه: هوش سياه 2 اخرين كار من بود و بد نيست بدانيد كه اولين كار من مربوط به سيزده سال پيش است كه ان هم با آقاي آب پرور بود.در ان زمان مشوق من براي اين كار آقاي آب پرور بودند كه مرا به كلاس هاي مختلف معرفي كردند.جالب است بگويم كه الان كه اولين و آخرين كارخود را نگاه مي كنم مي بينم چقدر آقاي آب پرور كار به كار به جنس زندگي نزديك شده اند و همين است كه وقتي هوش سياه پخش مي شود تماشاگر شخصيت ها را باور مي كند.اين نگاه جلو رونده ايشان يكي از امتيازات وي به حساب مي آيد كه يكي از علل موفقيت هاي ايشان است.
مومني پور نيز گفت: همواره عطش كار كردن با مسعود آب پرور را داشتم و زماني كه از دفتر ايشان با من تماس گرفتند بيشتر از انكه نقش برايم اهميت داشته باشد حضور در اين كار مهم بود.خاطره اولين روز فيلمبرداري در اين مجموعه يكي از ماناترين اتفاقات زندگي ام تبديل شد.وقتي كه نقش سروان اشتياق به من محول شد گفتند كه اين فرد پليس سايبري است و من راستش تا ان زمان شناختي از پليس سايبري نداشتم و بعد فهميدم كه چه ديالوگ هاي تخصصي اين رشته دارد و روز اول هم از شانس من يك كلمه سخت اكسس پوينت مرا مجبور به گرفتن ده برداشت كرد،اما آقاي آب پرور با چنان روانشناسي اين قفل را در من شكستند كه كم كم خود نيز باور كرده بودم كه يك پليس سايبري هستم و اطلاعات زيادي در اين زمينه دارم.
 
 
 
 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار