به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران، پایگاه تحلیلی "کانترپانچ" در مقالهای به قلم "گری لوپ" مینویسد: در روزهای پس از افشای ادوارد اسنودن در مورد جاسوسی دولت آمریکا از سوابق و تماسهای تلفنی مردم در داخل و خارج از این کشور، به نظر میرسد که شبکه های خبری آمریکا هنوز نمیدانند که با این مسئله چگونه برخورد کنند.
آنها نمیتوانستند بلافاصله اسنودن را متهم کنند چرا که به چاپلوسی برای دولت متهم میشدند (هر چند که در حقیقت هم همینطور است). آنها همگی رویکردی به اصطلاح «منصفانه و متعادل» در پیش گرفتند و در ابتدا این سوال را مطرح کردند که آیا اسنودن یک قهرمان است یا یک تبهکار؟
*** برخی از مردم آمریکا اسنودن را یک قهرمان نامیدند در حالی که رسانههای این کشور این طور فکر نمیکنند
نظرسنجیهای اولیه، حاکی از حمایت قابل توجه مردم از اقدام اسنودن بوده است. نظرسنجی روزنامه «تایم» که در 13 ژوئن منتشر شد، نشان داد که 54 درصد از کسانی که از آنها سوال شده بود، معتقد بودند وی کار درستی انجام داده است. برخی او را قهرمان نامیدند. اما ممکن است این وضعیت تغییر کند چرا که در حال حاضر این شبکهها با یکدیگر بر سر به خشم آوردن مردم آمریکا ـــنه به خاطر موضوع جاسوسی بلکه زیر پا گذاشتن قانون توسط اسنودن ــ با یکدیگر رقابت میکنند. در حال حاضر، موضع «اورایلی»، مجری آمریکایی در مورد این مسئله این است که با وجودی که اسنودن یک قهرمان است، باید مورد محاکمه قرار گرفته و توسط هیئت منصفه دادگاه مورد قضاوت قرار گیرد؛ وی باید در خارج از کشور بازداشت شده و به آمریکا بازگردانده شود تا با او مانند «بردلی منینگ» [یکی دیگر از افشاکنندگان] و یا یکی دیگر از بازداشت شدگان زندان گوانتانامو رفتار شود.
«دایان فاینستاین»، رئیس کمیته اطلاعات سنا (و یکی از کسانی که در برنامههای جاسوسی دست دارد)، با عصبانیت در مورد اسنودن گفته، «او سوگند یاد کرده است.» منظور وی این است که وقتی اسنودن به عنوان یکی از پیمانکاران سیا استخدام شد، متعهد شد تا هرگونه موضوع محرمانهای را که در طول خدمتش به آن دسترسی پیدا کرد، مخفی نگه دارد؛ اما او به سوگندی که اسنودن همزمان یاد کرد تا به قانون اساسی آمریکا پایبند باشد، اشارهای نکرد. طبق این قانون، صریحا گفته شده است که «حقوق مردم برای داشتن امنیت در زندگی خصوصی، خانهها، نوشتهها و اموالشان در برابر تجسس و حمله ناگهانی، نباید نقض گردد...»
*** صدها نفر از کارمندان دستگاه امنیتی آمریکا به مکالمات تلفنی هر کسی که اراده کنند، دسترسی دارند
اسنودن فقط افشا نکرده است که دولت آمریکا، ارائه دهندگان خدمات ماکروسافت، یاهو، گوگل، فیسبوک، پالتاک، اسکایپ، یوتیوب و اپل را وادار کرده تا تمام اسناد و سوابق کاربران خود را در اختیارش قرار دهند. او تنها این موضوع را که آژانس امنیت ملی آمریکا، روزانه به صدای ضبط شده 1.7 میلیارد تماس تلفنی گوش میدهد، برملا نکرده است. اسنودن به این خاطر متهم شده که افشا کرده است:
«هر تحلیلگری [مامور استراق سمع] در هر زمانی میتواند هر کسی را مورد هدف قرار دهد. هر گزینشگری، در هر جایی ... این اختیار را دارد تا مکالمه هر کسی را از مردم عادی گرفته، تا یک قاضی فدرال یا حتی رئیسجمهور را استراق سمع کند...» اسنودن به دهها یا شاید هم صدها نفر از هزاران کارمند دستگاه امنیتی کشور اشاره میکند.(البته تعداد آنها محرمانه است.)
داستان اصلی همین است. شاید اوباما بگوید، «هیچ کس به تماسهای تلفنی مردم گوش نمیدهد» و اذعان کند که حالا که اسنودن پا پیش گذاشته، باید بدانید که دولت آمریکا (پیرو مجوز دادگاهی مخفیانهای که اجازه چنین اقداماتی را به دولت آمریکا داده است)، «صرفا» برای بررسی، به تمامی آدرسهای و موقعیتهای ارتباطاتی، تمامی تماسهای اینترنتی و ایمیل مردم، لیست تمام سایتهایی که در اینترنت بازدید میکنند دسترسی دارد و مثل این میماند که یک تحلیلگر پشت میز خود بنشیند و تصویر جامعی از زندگی یک شخص داشته باشد در حالی که به محتوای ارتباطاتی او دسترسی ندارد. اما خود این موضوع، به اندازه کافی بد است.
*** جاسوسی آژانس امنیت ملی آمریکا از مردم این کشور، مسئله تازهای نیست
اما اسنودن نشان داد که کسانی که چنین اختیاری دارند، در واقع میتوانند به محتوای اصلی ارتباطاتی شما نیز دسترسی پیدا کنند. این بدان معناست که تحلیلگران دولت میتوانند به تمام مکالمات تلفنی اخیر و یا شاید مربوط به سالهای گذشته و یا انواع پیامهای اینترنتی مردم، دسترسی داشته باشند.
سوال اینجاست که حالا چرا این موضوع باید موجب رنجش برخی گردد؟ مردم به دنبال افشاگریهای اسنودن به خود میبالند که چیزی برای پنهان کردن ندارند. پس چرا کسی که کار اشتباهی انجام نداده باید نگران باشد؟
در سال 2008، شبکه خبری «ای بی سی» افشا کرد که کارکنان آژانس امنیت ملی، مکالمات ماهوارهای خصوصی آمریکاییها، از جمله افسران آمریکایی در عراق را استراق سمع میکند.
«آدرین کین»، زبانشناس عرب 31 ساله ارتش آمریکا که از نوامبر 2001 تا 2003 در برنامه نظامی ویژهای در «بک هال» ناسا در «فورت گوردون» به خدمت گرفته شده بود، گفت «در حقیقت، تماسهایی که ما استراق سمع میکردیم، مکالمات روزمره و عادی آمریکاییهایی بود که مجبور بودند در آن موقعیت زمانی در خاورمیانه باشند و مکالمات خود را با تلفنهای ماهوارهای انجام دهند.» به گفته «کین»، این تماسها از هر لحاظ خصوصی و شخصی بودند و هیچ ارتباطی با تروریسم در آن ها به چشم نمیخورد.
«دیوید مورفی فالک» 39 ساله، زبانشناس عرب سابق نیروی دریایی آمریکا که به عنوان یکی دیگر از ماموران استراق سمع خدمت کرده است، گفت که وی و دیگر همکارانش در بخش استراق سمع، به مکالمات صدها تن از آمریکاییهایی که در منطقه «گرین زون» بغداد از اواخر 2003 تا نوامبر 2007 از تلفن استفاده کردهاند، گوش میدادند. به گفته وی، آنها با خانههای خود در آمریکا تماس میگرفتند و با همسران خود صحبت میکردند، گاهی اوقات هم با دوستان خود تماس میگرفتند؛ این تماسها واقعا خانوادگی و کاملا شخصی بودند... .
*** توانایی اف بی آی در مقایسه با تواناییهای آژانس امنیت ملی دولت اوباما، در جاسوسی از مردم ناچیز است
اگر تحلیلگران آژانس امنیت ملی آمریکا، با افسران نظامی آمریکایی در عراق که به خاطر اهداف امپریالیستی کشورشان در فرسنگها دورتر از کشور خود برای دولت خدمت میکنند، این طور رفتار میکنند، فکر میکنید آنها به مردم عادی آمریکا و حریم خصوصی آنها تا چه اندازهای احترام بگذارند؟
برنامه «ضدجاسوسی» اف بی آی که از سال 1956 تا 1971 در جریان بود، اطلاعاتی را با هدف ویژه نابودی حقوق شهروندی و سازمانهای جناح چپ جمعآوری کرد. یکی از ماموریتهای این سازمان، به تحت نظر گرفتن فعالان مربوط میشد که از این طریق برای خدشه وارد کردن به اعتبار و بدنام کردن افراد، اطلاعات خصوصی و منفی آنها در ملا عام منتشر میشد. در بسیاری از موارد، این سازمان موفق شد و زندگی بسیاری از افراد را نابود کرد. با این حال، توانایی آنها در مقایسه با تواناییهای آژانس امنیت ملی در دولت اوباما ناچیز است.
اسنودن میگوید، رسانهها نباید به گذشته خصوصی وی بپردازند و باید تنها افشاگریهایی که انجام داده است را مورد توجه قرار دهند. مسلما حق با اوست. اما گذشته شخصی اسنودن بخشی از این ماجرا است. این نشان میدهد که کنترل ارتباطات خصوصی مردم تا چه اندازهای گسترده و مستلزم به کارگیری نیروی کاری زیادی است که حتی برای انجام این کار از کسانی که در دبیرستان ترک تحصیل کردهاند و هیچ مدرک تحصیلی رسمی ندارند نیز استفاده کردهاند.
به عبارت دیگر، تقاضا برای جذب «تحلیلگر» در این دستگاه جمع آوری اطلاعات، به حدی زیاد است که اداره کنندگان آن، مطمئنا کسانی را که مهارتهای کامپیوتری عالی دارند را به خدمت میگیرند؛ در حالی که این افراد در مورد چیزهای دیگر، درک اندکی دارند؛ مثلا در مورد کنترل هوا و و هوس خود، تعصبات، فضولی (درست مثل مواردی که در بالا به آن اشاره شد) ... و این افراد میتوانند به اطلاعات خصوصی مردم دسترسی پیدا کنند.
*** دستگاه نظارت کلی آمریکا در کنار فرهنگ محرمانگی، به وضوح رشد کرده است
تصور کنید که چنین افرادی به اطلاعات خصوصی مردم دسترسی پیدا کنند و با علم به اینکه از هر مجازاتی به خاطر این کار معاف هستند، فکر میکنند که این امر دلیل خوبی برای تجسس در اطلاعات دیگران به شمار میرود و حتی برخی اوقات این کار را تنها برای گذران وقتشان در پشت میز انجام میدهند که پول خوبی هم بابت آن دریافت میکنند.
آیا «اداره آگاهی اطلاعات»، تحت رهبری دریادار «جان پویندکستر» که در ژانویه 2002 توسط سازمانی مرموز در وزارت دفاع راه اندازی شد و برنامه وحشتناک «آگاهی از اطلاعات کلی» را به یاد دارید؟ همان تصویر عجیب یک چشم در بالای یک هرم که به سیاره زمین خیره شده و خاورمیانه بزرگ را روشن کرده است؟ و مخصوصا اعلام شد که این برنامه بدنهای برای جمع آوری اطلاعات شخصی از هر کسی در کشور، از جمله مکالمات تلفنی ضبط شده، ایمیلها، سوابق پزشکی، سوابق کارتهای اعتباری و غیره است؛ تا آنجا که تمام این اطلاعات، میتوانست در صورت نیاز فورا و بدون کسب هیچ مجوزی، در اختیار مقامات قانونی قرار گیرد. این اقدام موجب بروز ناخرسندی شد. هر چند سال بعد، کنگره آمریکا بودجه این برنامه را لغو کرد، اما این طرز فکر از بین نرفت و دستگاه نظارت کلی، در کنار فرهنگ محرمانگی، به وضوح رشد کرده است.
*** استفاده دولت بوش از رئیس سابق سازمان جاسوسی آلمان شرقی به عنوان مشاور امنیت داخلی آمریکا
گزارشهایی مربوط به سال 2004 وجود دارد که با استناد به سازمانهای اطلاعاتی روسیه عنوان میکنند که «مارکوس ولف»، رئیس سابق سازمان جاسوسی آلمان شرقی به عنوان مشاور امنیت داخلی آمریکا به خدمت گرفته شده است. به نظر نویسنده، این احتمال زیاد است که دولت بوش تمایل داشته تا از کارشناسان «استاسی»، پلیس مخفی آلمان شرقی، چیزهایی را در مورد جاسوسی داخلی یاد بگیرد.
همانطور که مورخانی چون «کاترین پنس» و «پائول بتس» نشان دادهاند، مقامات جمهوری دموکراتیک آلمان (آلمان شرقی)، کار خود را با رعایت دقیق محدودیتهای قانونی انجام میدادند. آنها بی آنکه قانون را زیر پا گذارند، از شخصیتهای مورد نظر خود، جاسوسی میکردند.
با توجه به این مسئله، رسانههای آمریکایی نیز نتیجه گیری کردهاند که «سیاستهایی [که اسنودن آنها را فاش کرده]، هر چند ناخوشایند و قابل اعتراضاند، اما کاملا قانونی هستند» در حالی که خود اسنودن، برای افشای این سیاستها، قوانین را زیر پا گذاشته است. بنابراین، از نظر آنها اسنودن کسی نیست که اشتباهات دولت را افشا میکند بلکه خود یک مجرم و تبهکار است. سردبیران و خبرنگاران رسانههای جریان اصلی آمریکا خواستار این هستند که وی مورد محاکمه قرار گیرد. این نباید باعث تعجب شود، اما حیرت انگیز است که برخی از مجریان شبکه خبری «ام اس ان بی سی» آمریکا، اسنودن را «لات و بیسر و پا» و قانون شکن نامیدهاند.
*** آمریکا از کل جهان انتظار دارد که در برابرش سر تعظیم فرود آورده و اطاعت کند
پیامی که در انتقاد رسانهها از اقدام اسنودن نهفته، این است که: آقای اسنودن به چه جراتی به مردم گفته که آنها عملا هیچ حریم خصوصی در برابر دولت ندارند و دولت آمریکا به تمام مسائل خصوصی آنها آگاهی دارد! زیرا با این کار وی، رازهای دولت فاش شده و این مسئله موجب میشود که تروریستها احتیاط بیشتری کنند تا گیر این نوع جاسوسیها نیفتند. آنها میخواهند بگویند که او چطور جرات کرده در حالیکه آمریکا چین را متهم به حملات سایبری میکند، به چین بگوید که دانشگاه «تسینگوا» و ادارههای مرکزی «پکنت»، شبکه فیبر نوری آسیا-اقیانوسیه در هنگ گنگ، توسط آژانس امنیت ملی آمریکا هک شده است؛ او چطور جرات کرده است که با «دشمن» همکاری کند!
به دنبال این افشاگری، جنگ سرد بار دیگر آغاز شده است. اسنودن به جاسوسی متهم شده و برخی از منتقدان وی ادعا میکنند که او برای جمهوری خلق چین و یا روسیه یا دیگر دشمنان آمریکا کار میکند. این در حالی است که به نظر میرسد پکن و موسکو از این ماجرا غافلگیر شدهاند و هر دو تلاش میکنند که حضور ناخواسته اسنودن را با دقت مدیریت کنند.
اما آنها باید چطور در برابر منطق آمریکا که شامل رسانههای تلویزیونی این کشور نیز میشود، واکنش نشان دهند؟ وزارت امور خارجه آمریکا از کل جهان انتظار دارد که در برابرش سر تعظیم فرود آورده و اطاعت کند. به گفته آن: «این مرد متهم به خیانت شده است. ما مراحل قانونی را طی کردهایم و طبق توافقنامههایی که با دیگر کشورها داریم، وی باید به آمریکا بازگردانده شود تا مورد محاکمه قرار گیرد. ما گذرنامه وی را لغو کردهایم بنابر این او نمیتواند به طور قانونی مسافرت کند مگر آنکه به آمریکا بازگردانده شود. پس کار درست را انجام دهید. او را بازگردانید!»
*** نخبگان حاکم و دستگاه رسانهای آمریکا به شدت دست و پا میزنند تا این رسوایی را جبران کنند
سوال اینجاست که آیا انتقاد رسانههای آمریکا از روسیه به خاطر مقاومت در برابر خواستههای آمریکا، قانع کننده به نظر میرسد؟ سناتور «چاک اسکومر» با حضور در برخی از برنامههای تلویزیونی گفته که پوتین هرگز فرصت به وجود آمده را برای ضربه زدن به آمریکا از دست نمیدهد. اما میتوانید تصور کنید که اگر یکی از مردم روسیه در آمریکا و در یک روزنامه آمریکایی فاش میکرد که پوتین در حال اجرای یک برنامه جاسوسی گسترده است و پوتین خواستار استرداد فوری آن شخص، آن هم به خاطر نقض قوانین روسیه میشد، ماجرا چگونه بود و مردم آمریکا چطور واکنش نشان میدادند؟
کری با لحنی خشن صحبت میکند. او مصرانه از پوتین میخواهد که به اسنودن، اجازه خروج از کشور ندهد. شاید لحن خشن او دلیل این بود که اسنودن پرواز روز دوشنبه خود را به خارج از موسکو از دست داد.
به عقیده نویسنده، نخبگان حاکم و دستگاه رسانه ای آمریکا، همگی از برنامههایی که اسنودن آنها را افشا کرده دفاع میکنند؛ آنها خواهان مجازات او به خاطر افشاگریهایش هستند؛ تصمیم گرفتهاند که او را بدنام کنند و او را لات و بیسرو پا، خودشیفته، خودخواه، بیعرضه و تشنه جلب توجه و هر عنوان دیگری به جز یک انسان متفکر که انتخابی اخلاقی کرده و تصمیم گرفته است تا مردم آمریکا را در مورد شخصیت دولت آمریکا آگاه کند، نامیدهاند؛ در حالی که پیش بینی میشود مسائل بیشتری در آینده افشا شود، آنها دست و پا میزنند تا این خرابی را جبران کنند.
*** احساس مردم آمریکا پس از این افشاگری، وحشت توام با انزجار است، در حالیکه نخبگان حاکم و رسانهها شدیدا مضطرب شدهاند
به راستی این چه کشوری است که به مردم خودش میگوید میتواند بر مبنای دروغ به یک کشور حمله کند، میلیونها نفر را کشته و هیچ کس را مسئول این کار نداند، اما وقتی یکی از مردم آمریکا، کار به اصطلاح ناخوشایندی مثل افشای این حقیقت که دولت دائما از مردم دنیا جاسوسی میکند، انجام داد، باید او را تحت تعقیب قرار داده و او را به جرم خیانت مجازات کند؟
«جیمز کلپر»، مدیر اداره اطلاعات ملی آمریکا با وقاحت تمام به شبکه خبری «ان بی سی» گفته است که این کار به خاطر «آسیبی» که آنها به «توانمندیهای اطلاعاتی ما» وارد کردند، به معنای واقعی کلمه، «ضربه سنگینی» بود! منظور او از «ما» درست مثل این است که مردم آمریکا از این افشاگریها ضربه خوردهاند یا اینکه این برنامه متعلق به آنها بوده است. درست مثل اینکه آمریکا از ملتی واحد و متشکل از ناظران و مردمی که به خاطر این جاسوسی قدردان آنها هستند، تشکیل شده است.
نویسنده این مقاله در ادامه میگوید: نه، ما با آنها یکی نیستیم. قدرت ناچیز نخبگانی که رسانههای جریان اصلی و شبکههای تلویزیونی را کنترل میکند، سازمانهای مطیعی که اطلاعات خصوصی مردم را دو دستی تقدیم دولت میکنند (و سپس این کار را انکار میکنند تا خشم کاربران خود را فرو بنشانند)، احزاب سیاسی دوقلو، از اینکه افشا شدهاند شدیدا مضطرب هستند. در حالیکه ما به نوبه خود احساس وحشت توام با انزجار میکنیم.