سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران گزارش مي دهد؛
كمتر از يك ماه از حادثه قتل سرباز انگليسي در خياباني در حومه لندن ميگذرد. روز چهارشنبه 22 مي 2013 (1 خرداد 92) دو مهاجم نيجريهاي تبار، يك سرباز انگليسي ارتش را به وسيله چاقو و ساطور در ملأعام به قتل رساندند و به جاي فرار، در مقابل دوربينها و ديدگان شاهدان عيني، هدف خود را تلافي سياست انگليس عليه مسلمانان عراق و افغانستان اعلام كردند. پس از اين حادثه دلخراش، مسئولان امنيتي انگليس، احتمال دادند كه قتل فجيع اين سرباز، يك اقدام تروريستي بوده است. اما چه زماني به يك واقعه خشونتآميز "تروريستي" ميگويند؟
بعد از 11 سپتامبر 2001 هنگامي كه تصاوير "محمد عطاء" عضو شبكه تروريستي القاعده و مظنون اصلي حوادث، منتشر شد، طوفان تبليغاتي كه عليه مسلمانان به راه افتاد، يك هدف را در اذهان عمومي دنبال ميكرد و آن اينكه "تروريست" كسي است كه قرآن ميداند و ريش دارد!
اين تزريقات مسموم، به مدت 12 سال، هجمه وسيع جنگ
رواني عليه قشر عظيمي از مردم دنيا را در پي داشت. تا اينكه بعد از انفجارهاي بوستونگيت
در آوريل 2013 كاخ سفيد يك سناريوي مبهم دولتي را تكرار ميكرد، گويي انظار مردمي بايد
به اين نتيجه ميرسيدند كه "تروريست" ممكن است بدون ريش بوده و حتي همسر
آمريكايي داشته باشد.
اكنون قتل سرباز آمريكايي در ماه مي 2013 خشم عمومي مردمي را برانگيخت كه دولت ميكوشد همواره مسلمانان را در چشم آنان به "بمبهاي ساعتي" بشناساند. اين بمبها هر لحظه، در هر ساعت از روز و در هر مكان عمومي و شهري ممكن است ناگهان عمل كند. وحشتپراكني از مسلمانان و القاي ترس از احكام دين اسلام، به گزينهاي سياسي براي جنگ سياستمداران در قبال رخدادهاي منطقه تبديل شده است.
"اريک رادولف" (Eric Rudolph) در بازيهاي المپيک سال 1996 «آتلانتا» اقدام به بمبگذاري نمود و چهره اين رقابتها را مخدوش کرد.
در جريان اين بمب گذاري تروريستي، 2 نفر کشته و 111 نفر مجروح شدند. وي اظهار داشت كه با هدف «خشمگين کردن، عاجز ساختن و شرمسار کردن دولت واشنگتن در چشم جهانيان»، دست به اين اقدام زده است. او ميخواسته دولت را به لغو بازيها، يا حداقل ايجاد وضعيت ناامني در خيابانهاي اطراف ورزشگاهها مجبور کرده و در نتيجه، مقادير فراوان پول سرمايهگذاري شده براي اين بازيها را از بين ببرد. «بيل کلينتون» رييس جمهور وقت آمريکا يک روز بعد از بمبگذاري، اين عمل را يک اقدام شنيع توصيف کرد. گرچه اين اقدام موجب وحشت آمريکا و المپيک آتلانتا شد و بمبگذاريهاي گاه و بيگاه "القاعده" يا ساير گروههاي اسلامگراي افراطي، به عنوان تروريسم تعريف ميشود، اما رادولف، هيچگاه به عنوان تروريست محکوم نشد.
آنچه مسلم است اينكه دولت آمريكا به رياست "جورج دبليو بوش"، نخستين مطرحكننده اتهامات و عوامفريبيهاي جسورانه عليه مسلمانان بود. عوامفريبيهايي كه شايد در آغاز قرن 21 توانست مردمي خسته از خشونت را با خود همراه سازد اما در نهايت هر سال با گزارشات آماري سازمان پليس بينالملل ("اينترپل") و نظاميگريهاي پيدرپي آمريكا، بيشتر رنگ باخت. گزارش آمارهاي مختلف از وقوع "ترور" و پسزمينههاي آن، حاكي از آن بود كه اتفاقاً خود دولتهايي كه بلندگوي شكايت از تروريسم را در دست گرفتهاند، به نقض حقوق بشر متهم هستند.
نقشه شدت اقدامات تروريستي در كشورهاي جهان- سال 2009
البته كاخ سفيد، براي پياده كردن راهبردهاي جنگي، شديداً به "سناريوهاي دروغ" (Error-Szenarien) احتياج داشت و دارد؛ لذا بحث "ترور" را هر جا كه ميشد، در مسائل داخلي و خارجي خود گنجانده است.
تمامي وقايع "تروريستي" اخير در جهان،
تبديل شدن كليدواژه "تروريسم" به محور مذاكرات، فعاليتها، رويكردها و
راهبردهاي سياست داخلي و خارجي دولتهاي گوناگون و برخورد سياستمداران با آن سبب
شده تا سايت تحليلي "كامپكت ماگاسين" (compact magazin) به نتيجه قابل تأملي در اين زمينه برسد:
اگر «ت»ي "تدليس" و فريب را از "تروريسم
بينالمللي" (international
Terrorism) حذف كنيم، ميشود "اروريسم
بينالمللي" (international
Errorism) !!!
در نتيجه اگر تمام
عبارات و جملات با اين موضوع، اين چنين خوانده و نوشته شوند، به فرهنگ پرده
برداشتهاي از اصول استكباري برخورد ميكنيم كه مصداقهاي فراواني براي آن
وجود دارند اما در اينجا به چند نمونه از آن بسنده ميكنيم:
مبارزه با اِروريسم= Error به معني خطا، در بحث حاضر به خطا در
انتقال اخبار صحيح رسانهاي اشاره دارد كه اعتراض و مقاومت مخاطب را برميانگيزد.
حادثه اروريستي= حادثهاي خشونتبار اما جعلي (Error) كه متهمان يا مظنونين آن، چه با
همدستي مستقيم و چه غيرمستقيم سازمانهاي امنيتي، قرار است دستآويزي براي سياستها
و برنامههاي آتي باشند.
انگيزههاي اروريستي= برخي تحولات اقتصادي و
سياسي، بدون كسب مشروعيت عامه، اساساً امكانپذير نيست. اين مهمترين انگيزه براي فريب
(Error) عوام و توجيه آغاز جنگهاي نظامي
است.
رژيمهاي مبتني بر ارور= حكومتهاي مبتني بر القاي رعب و وحشت براي پياده سازي مقاصد ديپلماتيك، مردم خود را با دروغ (Error)، دچار اشتباه در قضاوت ميكنند.
حاميان اروريست= كشوري مانند ايران كه خود در طول تاريخ، همواره قرباني تروريست بوده و چهرههاي شاخص و انديشمندان خود را از دست داده است يا دولت سوريه كه هزينههاي بسياري براي مقابله با تروريستهاي تجهيزشده از سوي آمريكا، بر دوشش تحميل شده، در يك صحنهگرداني هدفدار و نادرست (Error)، حامي تروريست معرفي ميشوند.
گزارش از: طاهري