هاليوود به ساختن فيلم درباره چهره هاي پيشگام و پيشکسوت در هر حيطه و حرفه اي علاقه بسيار دارد.

باشگاه خبرنگاران-كارگردان و فيلمنامه نويس:برايان هلگلند. بازيگران:چدويك پرسمان، هريسون فورد، نيكول بهاري، كريستوفر ملوني، آلن توديك. 128 دقيقه. 
در اين ميان چهره هاي صف شکن سياه پوست جايگاه ويژه اي دارند و تاکنون فيلم هاي زيادي درباره اين شخصيت ها ساخته است مثلا فيلم هايي درباره اولين سياهپوستان شاغل در ارتش امريکا يا اولين خلبان سياهپوست آمريکايي که اجازه پرواز پيدا کرده و غيره. شايد مهمترين فايده تماشاي اين نوع فيلم ها پي بردن به مسير دشوار و طولاني اي باشد که جامعه مدني آمريکا در 150 سال گذشته از هنگام لغو برده داري تا به رياست جمهوري رسيدن يک سياهپوست طي کرده است.
فيلم 42 که براساس يک قصه واقعي ساخته شده مقطع ديگري از مبارزه طولاني سياهپوستان آمريکايي براي لغو تبعيض نژادي در جامعه آمريکاي و کسب حقوق برابر با سفيدپوستان را روايت مي کند قصه فيلم درباره يک بازيکن سياهپوست بيسبال به اسم جکي رابينسون (چدويک بوسمان) است که پس از حضور در ليگ غير اصلي بيسبال از سوي مديرعامل تيم داجرها،برانچ ريکي (هريسون فورد) که تيم اش در ليگ اصلي بازي ميکند استخدام مي شود جکي عضو تيم داجرها مي شود اما نه تنها بازيکنان هم تيمي اش بلکه اکثريت اهالي بيسبال قادر به پذيرش وي نيستند.
در سال 1947 بيسبال يک ورزش تماما سفيدپوست به شمار مي رفت اما با پافشاري برانچ ريکي، توانست چوب بيسبال را به دست بگيرد.
جکي با حمايت همسرش ريچل (نيکول بهاري) توانست بر مشکلات غلبه کند و به اين ترتيب راه را براي ورود ورزشکاران سياهپوست بيشتري به عرصه ورزش هاي سفيد باز کند.
42 دومين فيلم سينمايي ساخته شده از روي داستان واقعي زندگي جکي رابينسون است فيلم نخست در سال 1950 تحت عنوان داستان جکي رابينسون به کارگرداني آلفرد گرين با بازيگري جکي رابينسون در نقش خودش ساخته و اکران شد.
42 که عنوان اش اشاره ا ي به پيراهن شماره 42 که جکي رابينسون  در مسابقات به تن مي کرد داستان الهام بخشي دارد فيلم محتاطانه عمل مي کند و جسارت چنداني به خرج نمي دهد فيلم در واقع وقايع شمار زندگي جکي رابينسون از 1945 تا 1947 است و از اين حيث رويکردش مشابه رويکرد يک فيلم مستند است فيلم به جاي اينکه برداشت سينمايي دقيق خود را از نبرد جانانه رابينسون عليه فرهنگ عميقا غرق در تبعيض نژادي بيسبال امريکايي را نشان دهد تنها به نمايش پشت سر هم حوادث اکتفا مي کند اما اهميت داستان به حدي است که تماشاگر اين رويکرد کليشه اي را تحمل مي کند فيلم سرگرم کننده است  اما چنين داستان خوبي مي تو انست به اثري تر و تازه تر وتبديل شود فيلم داراي سه داستان مجزاست زندگي شخصي رابينسون که شامل روابط وي با همسر و فرزندانش است ، نبرد رابينسون عليه اشکال غالبا خشن نژاد پرستي بر روي زمين بيسبال و خارج از آن، و شيوه اي که رابينسون با توسل به آن نه فقط بر روي ورزش بيسبال بلکه بر روي کل جامعه تاثير گذاشت تکه هايي از اين سه داستان در فيلم کنار هم گذاشته شده بهتر است بگوييم در هم ترکيب شده اما اين در هم آميختگي به نحوي است که تماشاگر حس مي کند چيزي در قصه فيلم ناکامل است شايد بهتر بود که برايان هلگلند، کارگردان و فيلمنامه نويس 42، به جاي تلاش براي گنجاندن همه فراز و نشيب هاي زندگي او مي‌پرداخت استيون اسپيلبرگ با فيلم لينکلن اش نشان داد که فيلم زندگينامه اي مي‌تواند با پرداختن به يک فراز عمده زندگي او مي‌پرداخت استيون اسپيلبرگ با فيلم لينکلن اش نشان داد که فيلم زندگينامه اي مي‌تواند با پرداختن به يک فراز عمده از زندگي قهرمان اش، کل زندگي وي را با بهترين شکل ممکن عرضه کند هلگلند چه بسا اگر از همين رويکرد اسپيلبرگ استفاده مي کرد به نتايج بهتري در فيلم خود مي رسيد.
جذاب ترين صحنه هاي 42 صحنه هايي است که در تمامي جزئيات تاريخي عينا فضاي ورزشگاههاي بسيبال در دهه چهل ميلادي و سبک و سياق بازي کردن در آن دوران بازآفريني کند قطعاً تماشاي اين صحنه ها مي تواند براي عشاق بسيبال دلپذير باشد همچنين بايد به بازي خوب چدويک بوسمان در نقش جکي رابينسون اشاره کرد هر چند که فيلمساز اين کاراکتر را همچون يک شمايل به تصوير کشيده و نه همچون کاراکتري که بايد به تمامي پرداخت شود./ي2


منبع:ماهنامه دنياي تصوير.
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.