نقطه ی شروع بچه های ما پایان یک پیوند است؛ پیوندی که مهمترین لحظه هایش را بعد از شنیدن حرف های موریل می بینیم و کم کم از راز بزرگی سر در می آوریم که موریل را به این روز انداخته.

کارگردان: ژوآکیم لافس
فیلمنامه: ژوآکیم لافس
بازیگران: نیل آرسپورت، طاهر رحیم، امیلی دکن و استفان بیسو
محصول: فرانسه، بلژبک، لوکزامبرگ، سوئیس، 2012
مدت: 111 دقیقه

پایان یک پیوند

نقطه ی شروع بچه های ما پایان یک پیوند است؛ پیوندی که مهمترین لحظه هایش را بعد از شنیدن حرف های موریل می بینیم و کم کم از راز بزرگی سر در می آوریم که موریل را به این روز انداخته. دوست داشتن دیگری همیشه نقطه ی شروع یک پیوند است، اما هر پیوندی مثل هر داستانی پایانی دارد و در لحظه ی پایان این پیوند دیگری انگار حضور ندارد. همین است که منیر دیر می رسد و " هنوز خبر هولناک را نشنیده است" و نمی داند همه ی زندگی اش را در یک چشم به هم زدن دود شده و به هوا رفته و بخشی از این دود شدن و به هوا رفتن نتیجه ی کارهای اوست که هیچ وقت نخواسته بفهمد چرا موریل روز به روز تلخ تر و کم حرف تر و شکننده تر شده است و هیچ حواسش نبوده به این زندگی فقط این نیست که سالی یک بچه به دنیا بیاورند و  خانه را بزرگ تر کنند بی آنکه خلوتی در این خانه داشته باشند. هر بار موریل و منیر را گوشه ای از خانه هایی که بزرگ و بزرگ تر می شوند در حال حرف زدن می بینیم انگار تحت نظرند، انگار کسی دارد آنها را می پاید و حرف هایشان را گوش می دهد.
انگار سایه ای سنگین آندره روی سرشان است و نظارت عالیه ی اوست که این زندگی را از رمق انداخته. و همین آندره روی است که وقتی از دل دادگی منیر و موریل با خبر می شود به پسر خوانده اش می گوید عاشق بودن اصلا دلیل خوبی نیست برای تشکیل زندگی، آن هم وقتی پسر اهل مراکش است و دختر فرانسوی؛ ولی اصرار پسر را که می بینید کوتاه می آید و همه چیز را برای زندگی شان مهیا می کند. حقیقت این است که موریل و منیر چیزی در زندگی کم ندارند غیر خلوتی که انگار لازمه ی هر زندگی است؛ گوشه ی دنجی دور از چشم و گوش دیگران تا بگویند و بشنوند و زندگی را مدام ترمیم کنند. در نبود این گوشه دنج است که آستانه ی عصبی هر دو آنقدر پایین می آید که یکی مدام از کوره در می رود و دیگری به مرز جنون می رسد، چیزی که مدام در ذهنش می چرخد و وقتی تنهای تنها در سواری اش نشسته و به سوی خانه می رود با شنیدن ترانه ای بغضش می ترکد و آماده ی اجرای پرده آخر می شود که اجرایش را مدت ها به تعویق انداخته. وقتی معجزه ای رخ نمی دهد و زندگی روی خوشش را نشان نمی دهد چاره ای غیر این نمی ماند، بر هم زدن بازی ای که بی دلیل ادامه پیدا کرده، بازی ای که آدم را تا مرز جنون می رساند و بیچاره موریل که این بازی را از مدت ها پیش پذیرفته./ي2

محسن آزرم

منبع: مجله سينمايي 24.
برچسب ها: بچه های ما ، سینما ، لافس
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار