به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران، پایگاه تحلیلی "گلوبال ریسرچ" در مقالهای به قلم "فیل گریوز" مینویسد: «ویلیام هیگ»، وزیر خارجه انگلیس و همتای فرانسویاش، «لورن فابیوس»، اتحادیه اروپا را تحت فشار گذاشتند تا تحریم تسلیحاتی سوریه را به منظور ارسال اسلحه به «شورشیان» این کشور که بیش از 2 سال است موجب نابودی و ویرانی در سوریه شده اند، لغو کند. چند فاکتور اساسی است که باید پیش از پرداختن به این مانور دیپلماتیک (به گفته برخی نظامی)، مورد توجه قرار دهیم.
*** ارسال سلاح توسط انگلیس و فرانسه به شورشیان برخلاف قوانین بین المللی است
اولا، پس از آنکه انگلیس و فرانسه اجازه پیدا کنند تا به طور آزادانه، شورشیان انتخابی خودشان را در داخل سوریه مسلح کنند، بارزترین مسئلهای که به وجود میآید این است که این سیاست، برخلاف تمامی قوانین بین المللی است و مسلما، موجب تشدید تلفات جانی و آوارگی مردم سوریه در سطحی وسیع خواهد شد. به گفته رئیس دایره کنترل سلاح «آکسفام»:
«انتقال سلاح به سوریه، تنها میتواند موجب تشدید سناریویی جهنمی برای شهروندان غیرنظامی سوریه گردد. اگر انگلیس و فرانسه، طبق انتظار به تعهدات خود ــاز جمله تعهداتی که در پیمان جدید تجارت اسلحه تنظیم شده است ــ عمل کنند، پس در این صورت نباید به سوریه اسلحه ارسال کنند.»
کشورهایی چون قطر، عربستان سعودی، ترکیه و بازیگران غیر دولتی، در سایه حمایت یا «همفکری» با سرویسهای اطلاعاتی غربی، در حال ارسال هزاران تن اسلحه به گروههای شبه نظامی افراطی در سوریه هستند و منابع مالی آنها را تامین میکنند که این مسئله، مستقیما با افزایش عظیم شمار تلفات و آوارگی غیرنظامیان و افزایش و گسترش فعالیتهای شبهه نظامیان افراطی در سوریه ارتباط دارد. نکاتی که اشاره شدند، مانند درگیریهای پیشین در منطقه که شاهدشان بودهایم، نشان میدهند که هدف غرب از مداخله نظامی بیشتر، ایجاد صلح و آرامش در کشوری که پیش از آن نیز درگیر انواع نزاعها بوده است، (و بیشترشان را دولتهای غربی به راه انداختهاند) نیست.
*** هدف فرانسه و انگلیس از ارسال اسلحه به سوریه، ایجاد صلح و آرامش در این کشور نیست
اما صلح و آرامش، جزو اولویتهای فرانسه یا انگلیس در منطقه به شمار نمیرود؛ آنچه که بیش از هر چیزی برایشان اهمیت دارد، برکنار کردن بشار اسد، رئیس جمهور سوریه و متحد باوفای ایران، است. به نظر میرسد که کشورهایی که در اتحادیه اروپا، تفکر تحکم آمیز کمتری دارند، و در واقع، آنهایی که تمایل چندانی به امپریالیسم آمریکا و نقشههایش در مورد خاورمیانه نشان نمیدهند، به خاطر تلاشهای سرسختانه «هیگ» و «فابیوس»، برای ساکت کردن افکار عموم در اتحادیه اروپا که هنوز هم تجهیزات نظامی زیادی به گروههای گوناگون شورشیان تندرو ارسال میکند و میتواند عواقب سهمگینی به دنبال داشته باشد، عصبانی باشند. «هیگ» به این اشکالات اعتراف نکرده است و به نظر میرسد که مشتاقتر از سناتور «جان مک کین»، سعی دارد این باور را در ذهن مردم غرب به وجود آورد که در سوریه، معارضانی با افکار «میانه رو» یا «سکولار» نیز وجود دارند.
*** غرب در مناطق خارج از حوزه نفوذ خود، از عناصر افراطی برای براندازی حکومت یک کشور استفاده میکند
«هیگ» و سایرین ادعا میکنند که نیروهای مبارز «میانه رو» و «سکولاری» که خواهان استفاده از سلاح علیه دولت سوریه هستند را میشناسند؛ با این حال، در حقیقت هیچ کس در سوریه یا خارج از آن، نمیتواند چنین افرادی را پیدا کند. همانطور که جریان ارسال سلاح به سوریه افزایش پیدا میکنند و کمکهای کشورهای حوزه خلیج فارس به شورشیان بیشتر میشود، این عناصر فرقهای شبهه نظامی هستند که با چنین کمکهایی تقویت شده، و در واقع با پوشش دیپلماتیک غرب و ارزیابیهای پر تب و تاب رسانههای جریان اصلی غرب از مبارزان آزاد و تبلیغ «شورشیان»، انگیزه بیشتری پیدا کردهاند.
این کار فقط عناصر جهادی/سلفی را قادر ساخته است که به خشونت فرقهای و تخریب سوریه روی آورند تا با این کار اعضای جدیدی به دست آورده و معروف شوند. همانطور که در آمریکای مرکزی، افغانستان، لیبی، صربستان، کوزوو و غیره نیز شاهد آن بودهایم، قدرتهای غربی، برای نابودی اجتماعی و ساختاری یک کشور «در خارج از حوزه نفوذ غرب»، از این عناصر افراطی که از «یکانهای ضربت» یک مدل غربی برای براندازی حکومت طراحی شدهاند، استفاده میکنند تا بدین وسیله بتوانند حکومت یک کشور را تغییر دهند.
*** لیبی تجربهای است که نشان میدهد کمکهای انساندوستانه غرب، تنها پوششی برای رساندن آنها به اهدافشان است
لیبی نمونه بسیار مناسبی است که نشان میدهد که چطور انگلیس و فرانسه ، هنگامی که ابتدا اقدامات ظاهرا انسان دوستانه خود را برای رسیدن به مزایای نظامی و امپریالیستی آن به کار گرفتند، پس از آن آزادند که هر کاری میخواهند انجام دهند. وقتی که قطعنامه منطقه پرواز ممنوع در مورد لیبی برای اولین بار در سازمان ملل تصویب شد، هدف از این کار این بود که نیروهای شورشیان و معارضان در لیبی، قادر باشند تا از «مردم غیرنظامی» در برابر حملات هوایی و زرهی، حفاظت کنند. آنچه که تقریبا بلافاصله پس از تصویب قطعنامه روی داد، بسیار متفاوت تر از آن بود که پیشبینی میشد: انگلیس و فرانسه ــبا رهبری آمریکا ــ مسئولیت این کار را بر عهده گرفتند و در طول تقریبا 10000 حمله هوایی خود در عرض 6 ماه، نه تنها نیروی هوایی و زرهی لیبی، بلکه بیشتر زیرساختهایی را که قذافی ساخته بود، نابود کردند. این موضوع همزمان با حملات تروریستی هدفمند علیه خود قذافی و به منظور تغییر رژیم روی داد که اتفاقا برخلاف تمامی قوانین بین المللی بود. نتیجه هیچ یک از این کارها به نفع مردم لیبی نبود. همانطور که «آنی ماکون»، افسر سابق ام آی فایو نیز گفته است:
*** آخرین چیزی که هر دولت غربی آرزوی آن را دارد، خودمختاری و استقلال کشورهای استراتژیک و دارای منابع غنی است
«آنها از آموزش و بهداشت رایگان برخوردار بودند و میتوانستند در خارج از کشور به تحصیل بپردازند. در صورتیکه ازدواج میکردند، مقدار مشخصی پول دریافت میکردند. از این رو آنها تا اندازهای مایه حسادت بسیاری ازمردم دیگر کشورهای آفریقایی بودند. اما اکنون، البته از زمان مداخله انسان دوستانه نیروهای ناتو، زیرساختهای کشورشان ناگهان به عصر حجر بازگشته است.»
مدافعان امپریالیست، این «بازگشت به عصر حجر» را، تحت سلطه نگهداشتن حریف مینامند. همانطور که پیش از این نیز بسیاری از دولتمردان و کارشناسان به آن اشاره کردهاند، آخرین چیزی که هر دولت غربی آرزوی آن را دارد، خودمختاری و استقلال کشورهای استراتژیک و دارای منابع غنی است.
علاوه براین، «هیگ» با صراحت روشن ساخت که حضور انگلیس و فرانسه برای لغو تحریمها، فقط برای فشار آوردن به دولت اسد طراحی شده است تا از این طریق به خواستههای خود برسند. به گفته وی: «این برای اروپا مهم است که پیامی شفاف و روشن به رژیم اسد بفرستند؛ مبنی بر اینکه که وی مجبور است به طور جدی مذاکره کند و اگر از انجام چنین کاری خودداری کند، تمام گزینهها روی میز باقی خواهد ماند.»
***25 کشور از مجموع 27 کشور اروپایی، مخالف لغو تحریمها بودند
آن چه که مسلم است، این است که طرف صحبت «هیگ» اروپا نیست. 25 کشور از مجموع 27 کشور اروپایی، مخالف لغو تحریمها بودند. خودداری فرانسه و انگلیس از پذیرفتن نظر اکثریت، بدین معناست که هیچ تصمیمی مبنی بر افزایش تحریم فعلی، اتخاذ نخواهد شد؛ در نتیجه به آن خاتمه داده میشود. در عوض، این به اتحادیه اروپا اجازه میدهد تا همانطور که دوست دارد عمل کند؛ همانطور که خود «هیگ» نیز گفته بود، این دقیقا همان چیزی است که انگلیس آرزویش را داشت.
نتیجه مورد نظر لغو تحریم اتحادیه اروپا، افزایش حمایت نظامی از آن دسته از نیروهای شورشی خواهد بود که سیا و کشورهای ناتو، آنها را نیروهای شورشی «میانه روی مورد تایید» توصیف میکنند؛ که عملا چنین چیزی وجود ندارد. محتملترین نتیجه لغو تحریم، ایجاد مقاومت بیشتر عناصر مخالف سوری در داخل ائتلاف ملی سوریه برای مذاکره با دولت بشار اسد خواهد بود. به علاوه، آنها و عناصر افراطی در سوریه را برای ادامه تلاش بیهوده آنها در یافتن یک راه حل نظامی، ترغیب میکند. این سیاست، شورشیان افراطی را جسورتر خواهد کرد تا در امید به دریافت کمکهای بیشتر از سوی غرب، با ارتش سوریه مبارزه کنند.
*** غرب برای تغییر حکومت سوریه، از انجام هیچ کاری دریغ نمیکند
در حالیکه «هیگ» به «گسترش درگیریها»، که ظاهرا در شمال لبنان در جریان است و به طور لاینحلی با افزایش اختلافات فرقهای در ارتباط است هشدار میدهد، به نظر می رسد که او قادر به درک این موضوع نیست که ارسال سلاح بیشتر به این منطقه جنگ زده، هیچ نتیجهای جز افزایش بیثباتی در این منطقه نخواهد داشت. مطمئنا، قدرتهای غربی، قادر نخواهند بود تا مدت زیادی به تظاهر کردن ادامه دهند و برای بسیاری، کاملا روشن است که مداخله و «نگرانی» غرب در مورد سوریه، ربطی به مردم عادی و غیرنظامی آن ندارد و آنها برای تغییر رژیم این کشور، هر کاری که لازم باشد و به هر وسیلهای، مانند مسلح کردن ضمنی، تامین بودجه و حمایتهای دیپلماتیک شورشیان افراطی وابسته به القاعده، انجام خواهد داد.
*** اگر تحریمهای اقتصادی تاثیری ندارد و آشکارا موجب سختی مردم عادی شده است، پس چرا اتحادیه اروپا آنها را لغو نمیکند؟
علاوه براین، در عین حال که انگلیس در تلاشی مذبوحانه به دنبال لغو تحریم تسلیحاتی از شورشیان سوریه بود، در صف اول تلاشها، در حمایت از تحریمهای اقتصادی فلج کننده علیه دولت سوریه نیز قرار داشت. این تحریمها، همانطور که بارها قبل برای ایجاد تاثیرات مخرب به کار گرفته شدهاند، بازهم برای آزار مردم عادی طراحی شدهاند تا بدین وسیله موجب ایجاد ناآرامی و اختلاف علیه دولت سوریه شوند و موجبات تغییر رژیم را فراهم کنند که این به خودی خود، کاری کاملا غیرقانونی است. «هیگ» در نمایش دیگری از ناهماهنگی شناختی دیپلماتیک، صراحتا به شکست این تحریمها به عنوان دلیلی برای لغو تحریم تسلیحاتی اعتراف کرد و گفت: « تحریم تسلیحاتی اتحادیه اروپا به این خاطر که تحریمهای اقتصادی فعلی رژیم، موثر نبوده است، باید لغو گردد.» اگر تحریمهای اقتصادی تاثیری ندارد و آشکارا موجب سختی مردم عادی شده است، پس چرا اتحادیه اروپا آنها را لغو نمیکند؟ این کار فقط به عنوان ابزاری در جهت بیشتر تحت فشار قرار دادن دولت سوریه و ایجاد هرج و مرج، فقر و آشوب در بین مردم خواهد بود.
در حالیکه دولت آمریکا از «مبارزه با تروریسم» در خاک خود سخن میگوید، سیاست خارجی خودکامه این کشور، مسیر غرب را در تحریک، تجهیز و حمایت از نظریه پردازان خارجی، دنبال میکند. همه به دنبال برنامه مهلک غرب در ایجاد سلطه اقتصادی و نظامی در سراسر خاورمیانه بزرگ و فراتر از آن هستند.
انتهای پیام/