آیه ۳ سوره یوسف
نَحْنُ
نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ هَذَا الْقُرْآنَ
وَإِن كُنتَ مِن قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِينَ
|
ما نیکوترین سرگذشت را به موجب این قرآن که
به تو وحی کردیم بر تو حکایت میکنیم و تو قطعا پیش از آن از بیخبران بودی
داستان
کوتاه داستانی است که برشی از یک زندگی را به تصویر می آورد یا تجربۀ
بزرگی از عشق یا دیگر هیجانات عاطفی را در زندگی نقل می کند.
داستانهای کوتاه روی یک نکته متمرکز میشوند و سعی در تحلیل همان یک نکته دارند. البته در داستان اگر نویسنده صاحب حکمت و معرفت باشد در بافت داستان برکات و هدایای بسیار دیگری نیز علاوه بر درو نمایه اصلی به خواننده عرضه میکند.
در ادبیات سنتی فارسی داستان کوتاه با آن تعریف که امروز در اروپا رایج است و بیش از دو قرن از پیدایش آن نمیگذرد وجود نداشته است اما سنت داستان سرایی را شرقیان آغاز کردهاند و داستانهای کوتاه و بلند بسیار بدیع به جهانیان عرضه داشتهاند.
مجموعه حکایات هزار و یک شب و داستانهای کلیله و دمنه و مرزبان نامه و حکایتهای کوتاه و بلند عاشقانه و عرفانی از سنایی و عطار و مولانا گنجینه ادبیات جهان را غنی کرده است اما به قول امیر خسرو دهلوی:
آفاق را گردیده ام مهر بتان ورزیده ام بسیار خوبان دیده ام اما تو چیز دیگری داستان یوسف به راستی حیرت انگیز است از آنکه در وهم نمیگنجد که داستانی بدین کوتاهی این همه جواهرات دانایی و نیکویی و زیبایی را چگونه در خود جمع کرده است!
میتوان گفت این قصه یک داستان عشقی است. عشقی آن چنان گرم و سوزان و لاابالی که پیراهن معشوق را میدرد و عاشق را چندان در معشوق غرق میکند که به هر سو نظر میکند معشوق را میبیند:
تا نقش تو در دیده ما خانه نشین شد هر جا که نشستیم چو فردوس برین شد
مولانا
برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید