به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران مرکز فارس ، محمدبن ابراهیم قوامی شیرازی ملقب به صدرالمتالهین - ملاصدرا - در سال 979 قمری چشم به جهان گشود.
پدر ملاصدرا ـ خواجه ابراهیم قوامی ـ سیاستمداری دانشمند و بسیار مؤمن بود.
صدرالدین محمد، تنها فرزند وزیرحاکم منطقه وسیع فارس، در بهترین شرایط زندگی میکرد. صدرا پسری بسیار باهوش، جدی ، درسخوان و کنجکاو بود.
او درمدت کوتاهی تمام دروس مربوط به ادبیات زبان فارسی، عربی و هنرخط نویسی را فراگرفت. دروس دیگر او علم فقه ، حقوق اسلامی ، منطق و فلسفه بود که در این میان صدرای جوان ـ که هنوز به سن بلوغ نرسیده بود ـ از آن همه دانش مقداری آموخت ولی طبع او بیشتر به فلسفه و به ویژه عرفان گرایش داشت.
براساس پایگاه اطلاع رسانی بنیاد حکمت اسلامی صدرا، ملاصدرا بخشی از این آموزشها را در شیراز دید، ولی بخش عمده آن را در پایتخت آن زمان (قزوین) گذراند.
وی در قزوین با دو دانشمند بزرگ - شیخ بهاءالدین عاملی و میرداماد ـ آشنا شد و از محضر آنان درسهای فراوانی فرا گرفت.
با انتقال پایتخت صفویه از قزوین به اصفهان، شیخ بهاءالدین و میرداماد به همراه شاگردان خود به این شهرآمده بساط تدریس خود را در آنجا گستراندند.
ملاصدرا که درآن زمان26 یا 27سال داشت، از تحصیل بینیاز شده و در فکریافتن مبانی جدیدی در فلسفه بود که مکتب معروف خود را پایه گذاری میکرد.
وی که سرمایهای بسیار و منبعی سرشار از دانش و بویژه فلسفه داشت و با نوآوریهایش آراء جدیدی را ارایه کرده بود، در شیراز به تدریس پرداخت و از اطراف شاگردان بسیاری گرد او جمع شدند.
گفته می شود رقبای او که موقعیت اجتماعی خود را در خطر میدیدند ، آراء او را برنتافتند و به آزار و اذیتش پرداختند.
این رفتارها و فشارها با روح لطیف ملاصدرا نمیساخت، از این رو شیراز را به مقصد قم ترک کرد. اما شهر قم در آن هنگام هنوز مرکز مهم علمی و فلسفی نشده بود بنابراین ملاصدرا در شهر قم هم نماند و در روستایی به نام کهک در نزدیکی شهر قم اقامت کرد.
شکست روحی ملاصدرا باعث شد تا مدتی درس و بحث را رها کند و همانگونه که در مقدمه کتاب بزرگ خود ـ اسفار ـ گفته است، عمر خود را به عبادت و روزه و ریاضت بگذراند.
وی در این دوران ـ که از نظر معنوی دوران طلایی زندگانی اوست ـ توانست به مرحله کشف و شهود غیب برسد و حقایق فلسفی را نه در ذهن که با دیده دل ببیند و همین سبب شد که مکتب فلسفی خود را کامل کند.
ملاصدرا تا حدود سال1040ق به شیراز بازنگشت و در شهر قم حوزه فلسفی بوجود آورد و شاگردان بسیاری پرورش داد.
2 تن از شاگردان معروف او فیاض لاهیجی و فیضکاشانی هستند که هر دو داماد ملاصدرا شده مکتب او را ترویج کردند.
سرانجام در حدود سال (1039 ـ 1040 ق / 1632 م) ملاصدرا به موطن اصلی خود – شیراز- بازگشت.
حسینی استاد فلسفه معتقد است: این بازگشت به احتمال زیاد به دلیل دعوت حاکم فارس یعنی الله وردیخان از وی بود زیرا مدرسه ای را که پدرش امام قلی خان بنا کرده بود به پایان برد و برای تدریس فلسفه آماده ساخت و با سابقه ارادتی که به ملاصدرا داشت وی را برای اداره علمی آن به شیراز دعوت کرد.
ملاصدرا با آنکه در بسیاری از علوم زمان خود نظیر ادبیات فارسی ، عربی ، ریاضیات ، نجوم ، فقه ، حقوق اسلامی و منطق سرآمد بود، اما علاقه وافری به فلسفه و عرفان داشت.
تا اینکه محمد صدرای شیرازی به چنان جایگاه والائی در فلسفه دست یافت که وی را صدرالمتالهین نامیدند.
حسینی تاکید می کند : معرفی ملاصدرا بعنوان یک فیلسوف برای او کم است حتی اگرچه عنوان عارف یا متخصص در عرفان نظری را هم بیفزاییم.
در واقع باید گفت ملاصدرا یک کثیرالاضلاع بود که در هر بعد ، بردانشی از دانشهای رایج زمان خود مسلط بود.
ساجدی، استاد دانشگاه شیراز هم می گوید : ملاصدرا با بهره جستن ازمحضراستادان بنام زمان خود، مکتب جدید فلسفی با عنوان حکمت متعالیه را پایه گذاری کرد.
وی می افزاید : ملاصدرا به کمک حکمت متعالیه خود که تلفیقی از عقل ، فطرت، دین و اشراق (دریافتهای درونی) بود، توانست بسیاری از مسائل پیچیده ای که مکاتب پیشین در حل آن عاجز بودند پاسخ دهد.
آیت الله سید علی اصغردستغیب نیز می گوید : از ملاصدرا بیش از40 اثر برجای مانده است که الاسفار، المعاد و المبدا، العرشیه، المشاعر و مفاتیح الغیب از مهمترین آنها به شمار می آیند.
وی می افزاید : با وجود گذشت قرنها ، آثار و نظریات ملاصدرا همچنان اهمیت خود را حفظ کرده و در مراکز علمی، حوزه های علمیه و دانشگاهها تدریس می شود.
ملاصدرا فیلسوفی است که نظریات او مرزهای ایران را درنوردیده و به شخصیت جهانی تبدیل شده است و به همین علت مقام معظم رهبری به زیبایی درباره او می فرمایند: مکتب فلسفه صدرالمتألهین همچون همه فلسفهها درمحدوده ملیت و جغرافیا نمیگنجد و متعلق به همه انسانها وجامعه هاست.
پرفسور هانری کُربن فیلسوف و اسلامشناس فرانسوی درباره او معتقد بود: اگر بتوان یاکوب بوهمه و سوئدنبرگ را با هم جمع کرد و بر توماس آکویناس افزود ملاصدرا پدید خواهد آمد.
از ابعاد دیگر زندگی پرماجرای ملاصدرا، سفرهای او برای زیارت خانه خدا است.
در این سفرها که به صورت کاروانهای بزرگ حاجیان صورت می گرفت، عدهای از گرما ، تشنگی و خستگی در راه میمردند.
ملاصدرا برای آنکه اینگونه ریاضتها را درکنار دیگر ریاضتهایش انجام داده باشد7 بار قدم در این راه گذاشت و سرانجام در سفر هفتم بر سرراه خود به مکّه و زیارت کعبه درشهر بصره (در خاک عراق) بیمار شد و چشم از جهان فروبست.
بنابر نقل قولهایی که از نواده او ـ علامه علم الهدی( فرزند ملا محسن فیض کاشانی )ـ برجای مانده است آرامگاه این فیلسوف بزرگ در سمت چپ صحن حرم مطهر حضرت امام علی(ع) قرار دارد./س