رسانه دولتی بی‌بی‌سی از تکنیک‌های گسترده‌ای برای سوق دادن اذهان مخاطبان به سمت و سوهای مد نظر خود استفاده می‌کند.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، رسانه‌های غربی و به خصوص رسانه دولتی بی‌بی‌سی، در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ایران برنامه‌های ویژه‌ای برای اثرگذاری بر اذهان مخاطبان، از طریق تحریف واقعیت‌ها تدارک دیده‌اند.

فنون کنترل ذهن و دستکاری اذهان توده از جمله روش‌هایی هستند که رسانه‌ها به کرات از آنها برای متقاعد کردن مخاطبانشان، در راستای اهدافی که دارند، استفاده می‌کنند.

 در این گزارش که در چند قسمت تقدیم خوانندگان گرامی می‌گردد، ابتدا چندین فن عملیات روانی که رسانه‌های غربی در کل از آنها برای دستکاری اذهان مخاطبان استفاده می‌کنند را بررسی خواهیم کرد و سپس استفاده این رسانه‌ها از این فنون در انتخابات ریاست جمهوری ایران را مورد بررسی قرار خواهیم داد.

دستکاری اذهان توده به استفاده از تکنیک‌هایی بر اساس اصول روان‌شناسی توده گفته می‌شود که برای درگیر کردن، کنترل یا اثرگذاری بر تمایلات عامه مردم به کار می‌رود تا رفتارهای آنها را به سمت انجام رفتارهای خاصی هدایت کند.

همان‌طور که گفتیم یکی از حیطه‌هایی که از فنون دستکاری اذهان توده فعالانه در آن استفاده می‌شود دستکاری اذهان در رسانه‌هاست که در آن یک رسانه خاص از «مغالطه‌های منطقی» یا فنون دیگر دستکاری ذهن برای جهت‌دهی به افکار عمومی استفاده می‌کند.

«جورج کی سیمون»، روان‌شناس و پژوهشگر بر جسته آمریکایی که در حیطه عملیات روانی فعالیت می‌کند می‌گوید فرد یا رسانه دستکاری‌کننده برای اینکه در هدفش برای دستکاری ذهنی موفق شود، باید:

1ـ مقاصد و رفتارهای پرخاشگرانه خود را پنهان کند

2ـ از آسیب‌پذیری‌های روان‌شناختی قربانی (یا مخاطبش) آگاه باشد تا بتواند موثرترین تاکیتیک‌ها برای اثرگذاری بر ذهن آنها را شناسایی کند.

بنابراین دستکاری ذهنی هنگامی که با ابزارهای پرخاشگرانه مخفیانه یا «زیر پوستی» انجام شود، اثرگذاری بیشتری خواهد داشت.

در زیر نگاهی خواهیم داشت به برخی از فنونی که رسانه‌های غربی و به خصوص شبکه خبری بی‌بی‌سی برای انحراف ذهن مخاطبان به سمت هدفهای خاص خود در پوشش اخبار خود از آنها استفاده می‌کنند.

1ـ مغالطه با حمله‌های شخصی

از جمله فنونی است که رسانه‌ها و یا حتی در نگاهی کلی سیاستمداران رقیب، به کرات از آن برای متقاعد کردن مخاطبان و حق به جانب جلوه دادن خودشان استفاده می‌کنند.

  در این مغالطه برای اینکه نادرستی ادعا یا گفتار یا استدلال یک فرد نشان داده شود تلاش می‌شود به شخصیت مطرح کننده آن ادعا یا گفتار حمله شده و خصلتی بد یا نامعقول به وی نسبت داده شود.

اصول منطق حکم می‌کند هنگامی که ایده‌ای توسط هر کسی مطرح می‌شود، نادرستی استدلال‌های آن فرد با ارائه مستندات و شواهدی مخالف، اثبات شود. با این حال، در مغالطه حمله شخصی به جای اینکه چنین مستنداتی ارئه شوند، شخصیت فرد یا یک خصلت خاص از او محور توجه قرار می‌گیرند و سعی می‌شود با اعتبارزدایی از فرد، از ایده‌های او، حتی اگر درست هم باشند سلب اعتبار شود. 

به گفت‌وگوی زیر که نمونه‌ای از این مغلطه است توجه کنید:

فرد الف)ـ سیگار کشیدن ضررهای زیادی دارد.

فرد ب) تو خودت هم سیگار می‌کشی.

به این دلیل به این فن، نوعی مغالطه گفته می‌شود که طبق قوانین منطق، صحت یا سقم یک گزاره ارتباطی با عواملی غیر از آن گزاره، از جمله فرد مطرح‌کننده آن ندارد؛ یعنی، حتی فرد فاقد موقعیت اجتماعی، سیاسی یا علمی مناسب یا  فردی بدسگال هم می‌تواند استدلالی مطرح کند که درست باشد.

با این حساب اظهار  این ایده که سیگار کشیدن مضر است از سوی یک فرد سیگاری همانقدر می‌تواند درست باشد که از سوی یک فرد غیرسیگاری. نکته دیگر درباره این فن این است که ترور شخصیتی فقط به ادعاها یا اظهارات مربوط نمی‌شود، بلکه می‌تواند رفتارها یا سایر جنبه‌های را هم دربربگیرد. مثلاً هنگامی که رفتار اشتباهی از فردی سر می‌زند یا این رفتار از فردی سر می‌زند که یک ویژگی ظاهری بارز

دارد، ممکن است به غلط آن رفتار بد به آن ویژگی ظاهری پیوند زده شود و این‌طور تلقین شود که اکثر افرادی که چنین ظاهری دارند، تفکراتی دارند که در نهایت به ارتکاب عملی نادرست، مانند «فرد الگو» منجر خواهد شد. سیر ذهنی این مغالطه به این صورت است:

ـ فرد «الف» ریش می‌گذرد

ـ فرد «الف» تندرو است

ـ نتیجه: بنابراین، ریش گذاشتن نشانه افراط‌گرایی است.

انحراف ذهنی رخ داده در اینجا هنگامی بیشتر معلوم می‌شود که توجه کنیم بسیاری از افرادی که ریش می‌گذارند می‌توانند تندرو نباشند یا بر عکس، همه افراد تندرو هم ریش نمی‌گذارند. 

نمونه‌های توسل به این مغالطه را می‌توان به کرات در پوشش‌های خبری یا گزارش‌های رسانه‌ای رسانه بی‌بی‌سی یا سایر رسانه‌های غربی مشاهده کرد. جدیدترین نمونه توسل به فن حمله شخصی با رفتارهای فرد را می‌توان در گزارش‌های رسانه‌ای از مظنونان حادثه بمب‌گذاری‌های ماراتن «بوستون» مشاهده کرد. در روایت‌نگاری‌های رسانه‌ها از این واقعه، اشاره به اینکه این دو برادر 5 نوبت نماز می‌خواندند، مشاهده شدن آنها در مساجد اسلامی بوستون یا اینکه یکی از خویشاوندان این دو اخیراً حوادث 11 سپتامبر را طراحی دولت آمریکا خوانده بود به وفور مشاهده می‌شد.

 

عکس 1ـ اسلام‌هراسی در آمریکا پس از حادثه بمب‌گذاری بوستون شدت گرفت، زیرا رسانه‌ها مظنون این حادثه را «مسلمان» معرفی می‌کردند.

شبکه خبری «بی‌بی‌سی» هم در گزارش های تحلیلی یا پوشش‌های خبری خود از فن مغالطه با حمله شخصی در راستای اهداف خود استفاده می‌کند. به عنوان مثال این رسانه دولتی در تصاویر، فیلم‌ها و نحوه تنظیم گزارش‌های نوشتاری خود تلاش می‌کند بین رفتارها، آداب و رسوم و حتی ظاهر مسلمانان با افراط‌گرایی و حوادث تروریستی پیوند ایجاد کند.

عکس 2- بی‌بی‌سی در گزارشی به تاریخ 26 اسفند سال 1391 با عنوان «رمزگشایی از ریش و سبیل مردان عرب»  به صورت آشکار داشتن ظاهر اسلامی را با تندروی و افراط‌گرایی مرتبط دانست. این می‌تواند نمونه‌ای از «مغالطه با حمله شخصی» باشد.  

 

عکس 3

با آنکه رسانه‌های غربی از فن حمله‌های شخصی به وفور استفاده می‌کنند، نحوه استفاده بی‌بی‌سی از این مغالطه تفاوت‌های مهمی با سایر رسانه‌ها دارد.

در حالی که سایر رسانه‌ها ممکن است به آشکار شخصیت فرد را مورد حمله قرار دهند، بی‌بی‌سی معمولاً از روشهای پنهان و «زیرپوستی» برای حمله‌های شخصی استفاده می‌کند.

حتی در مواردی که برآیند یک گزارش یا تحلیل بی‌بی‌سی به شدت علیه یک فرد یا جریان است به ندرت می‌توان مواردی را نام برد که این رسانه مانند برخی از رسانه‌های دیگر از فحاشی و توهین

علیه آن فرد یا جریان استفاده کند. بر عکس، این رسانه حتی در مواردی که شخص را هدف حمله‌های شخصی قرار داده استفاده از القاب احترام‌آمیز مانند «آقای»، «خانم»، «آیت‌الله»، «ژنرال» و غیره برای وی را فراموش نمی‌کند. با این حال، باید توجه داشت استفاده از این القاب احترام‌آمیز به بی‌بی‌سی برای پنهان کردن مقاصد و اهداف پرخاشگرانه‌اش و در نتیجه متقاعد کردن مخاطبان کمک می‌کند.

به عنوان مثال، رسانه دولتی بی‌بی‌سی فارسی در گزارشی به تاریخ 3 خرداد 1391 با عنوان «سعید جلیلی؛ کسی که از جانب ایران با جهان سخن می گوید» از عناوینی مثل «آقای جلیلی»، «مذاکره کننده ارشد اتمی ایران» و القاب دیگر برای این سیاستمدار ایرانی استفاده می‌کند، اما در همین حال تلاش می‌کند وی را یک «دیپلمات گوشه‌گیر»، فاقد تسلط بر مذاکرات هسته‌ای، «غیرمنعطف» و تندرو و بدون استقلال رأی معرفی کند که عامل به نتیجه نرسیدن مذاکرات ایران با کشورهای 1+5 بوده است. نگاهی می‌اندازیم به برخی از قسمتهای این گزارش:

 

عکس 4 

عکس 5ـ بی‌بی‌سی هنگام استفاده از فن «حمله شخصی»، برای اثرگذاری بیشتر این فن کنترل ذهن، از القاب احترام‌آمیز برای فردی که هدف حمله است استفاده می‌کند.     

 

عکس 6ـ

همان‌طور که گفته شد برآیند این گزارش بی‌بی‌سی به گونه‌ای است که در نهایت عدم انعطاف و سرسختی مذاکره کننده ارشد هسته‌ای ایران عامل عدم پیشرفت در مذاکرات 1+5 عنوان شده است. در عین حال، از وی اغلب به «آقای جلیلی» یاد شده تا اینکه چرا بی‌بی‌سی از ذکر دلایل اصلی به نتیجه نرسیدن مذاکرات ایران با کشورهای 1+5 طفره رفته است، مشخص نشود.   

اما علت اثرگذاری فن حمله‌های شخصی چیست؟ اثرگذاری حمله‌های شخصی به علت نوعی خطای ذهنی در انسان است که به عنوان «خطای هاله‌ای» شناخته شده است.

در روان‌شناسی و علوم شناختی خطای هاله‌ای به نوعی خطا گفته می‌شود که برداشت فرد از یک خصلت فردی دیگر تحت تأثیر خصلت دیگری که نامربوط است، قرار می‌گیرد، مثل هنگامی که یک فردی با جذابیت ظاهری، فردی باهوش‌تر یا صادق‌تر هم دانسته می‌شود. بنابراین اگر رسانه‌ای بتواند یک صفت بد را به فردی نسبت دهد، مخاطبان در صحت استدلال‌هایی که او مطرح می‌کند، شک خواهند کرد، حتی اگر آن صفت بد هیچ ارتباطی به استدلال‌های مورد نظر نداشته باشند.

بنابراین خوب است بار دیگر که با استدلال‌هایی مواجه می‌شویم که در آنها سعی می‌شود ادعایی اثبات نشده در قالب حمله شخصی به ما القا شود، صحت و سقم استدلال‌ها را فارغ از اینکه چه کسی آنها را مطرح کرده، مورد بررسی قرار دهیم.  

در قسمت بعدی این گزارش، فنون دیگری که رسانه‌ها از آنها برای تحریف واقعیتها استفاده می‌کنند را بررسی خواهیم کرد.

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.