به گزارش
خبرنگار معارف باشگاه خبرنگاران، يكي از كساني كه نام آن را بسيار شنيده ايم و گفتارهايي چند از آن محتواي صفحات كتاب هاي درسي را پربار مي كرد، لقمان بود.
هميشه بعد از خواندن نصايح لقمان به پسرش كه سرشار از انديشه و نگاهي عميق است سؤال هاي زيادي به ذهن خطور مي كرد و گاهي هنوز هم اين سؤالات شيريني حكايات و پندهاي او را يادآوري مي كند.
اينكه لقمان كه بود و چگونه گفتارها و رفتارهايش بعد از گذر هزاران سال بر جان و روح دل و انديشه مي نشيند.
نام لقمان دوبار در قرآن آمده و خداوند در سور سي و يكم "لقمان" ده پند حكيمانه او به پسرش را در ضمن شش آيه بيان كرده است.
در مورد اينكه لقمان پيامبر بود يا حكيم، پيامبر اسلام فرمودند: به حق مي گويم كه لقمان پيامبر نبود ولي بنده اي بود كه بسيار فكر مي كرد، ايمان و يقينش عالي بود، خدا را دوست مي داشت و خدا نيز او را دوست داشت و نعمت حكمت بر او ارزاني فرمود.
اما شايد سؤال پيش آيد كه لقمان برده سياه چهره و داراي لب هاي ستبر و درشت چگونه انوار حكمت و معرفت بر زبانش جاري شد؟؟؟
بايد گفت كه مقام و ارجمندي لقمان به خاطر روح و روان مخلص و پاكي بود كه به تمام وجودش حكمراني مي كرد.
لقمان روحو روان خود را با فكر و عبرت گرفتن از حوادث تربيت مي كرد.
در راه بندگي خداوند زحمت ها و سختي هاي زيادي كشيد و همواره با هوس ها و خواهش هاي نفساني خود مبارزه مي كرد.
روزي شخصي از لقمان پرسيد: تو مگر با ما چوپاني نمي كردي پس اين همه علم و حكمت از كجا نصيب تو شد؟ لقمان در پاسخ گفت: اين داشتن علم و حكمت به خواست خدا و اداي امانت و راستگويي و سكوت در امور بيهوده و آنچه مربوط به من نبود به دست آمد.
منابع:
1) بحار، ج 13، ص 424
2) مجمع البيان، ج 8، ص 315
3) قصه هاي قرآني نوشته محمد مهدي اشتهاردي