به گزارش خبرنگار حوزه راديو تلويزيون باشگاه خبرنگاران؛ در میان قالب های گوناگون برنامه سازی بیشترین سهم از نظر تاثیر گذاری برای آثار نمایشی قابل تصور است. زيرا در این گونه می توان ضمن روایت یک یا چند داستان مفاهیم مورد نظر را در لایه های معنایی اثر گنجانده و در مراحل مختلف داستان پردازی با گره افکنی و خلق لحظه هایی غیر منتظره به جذابیت آن ها هم کمک کرد. در واقع بهره گیری از این قالب برای بیان مقاصد می تواند بسته بندی مناسبی برای عرضه مضامین باشد. مجموعه "بال های خیس" کاری از مرکز بسیج سازمان صدا و سیما است که از شبکه یک سیما در حال پخش است. این مجموعه 26 قسمتی با محوریت موضوع تولید علم داستان زندگی دو دوست رزمنده و شرایط زندگی خود و اعضای خانواده شان را پس از گذشت سالها از دوران جنگ روایت می کند. برای پرداختن به برخی از زوایای قصه و اهداف نگارش آن با مهدی رجبی نویسنده این مجموعه گفت و گویی انجام داده ایم که در زیر آمده است: *در رابطه با شکل گیری ایده و طرح اولیه داستان توضیح دهید. در واقع طرح و هدف اصلی ما در ساخت این سریال پرداختن به بحث تولید علمی بوده است. همان طور که کاراکتر اصلی ما در بال های خیس هم پژوهشگری با نام دکتر مجید پرتو است. فردی که با مصادیق بسیاری از آن ها در جامعه و در تعاملات روزانه مان رو به رو هستیم. این فرد در حال تحقیق به منظور اختراع دارویی ضد سرطان است و در این مسیر افراد بسیاری او را همراهی و حمایت می کنند. محسن فرزند یکی از دوستان نزدیک مجید پرتو که در داستان مهدی قاسمی نام دارد، به طرزی ناخواسته وارد فضای داستان می شود و عده ای تلاش می کنند تا او را از نظر اخلاقی و رفتاری به انحراف بکشانند. اما در نهایت به هدف خود نمی رسند و موفق نیستند. آیا قصه سریال برگفته از واقعیت است و می توان آن را در قالب مستند نمایشی قرار داد؟ نه، به نظر من این طور نیست. زیرا سریال به طور دقیق و مشخص به زندگی فرد خاصی نمی پردازد. فضای داستانی "بال های خیس" کاملا رئال است و من سعی کردم در شخصیت پردازی این مجموعه تصویری واقع گرایانه و ملموس را ایجاد کنم تا باور پذیری بیشتری برای مخاطب تلویزیون داشته باشد. با توجه به این که مجموعه بال های خیس به سفارش مرکز بسیج سازمان صدا و سیما تهیه و تولید شده است، آیا با محدودیت هایی از نظر پیش برد داستان یا نوع شخصیت پردازی در هنگام نگارش رو به رو بودید؟ به هر حال طبیعی است که وقتی به سمت تولید آثار و مجموعه های نمایشی حرکت می کنیم، باید یک سری رعایت اصول و ضوابط را در نظر داشته باشیم و پایبندی به آن ها یک ضرورت و الزام است. اما در این کار با محدودیت خاصی رو به رو نبودیم و طرح اولیه مجموعه هم باعث شد تا با خطوط قرمزی مواجه نشویم. در واقع طرح اولیه جلوگیری تعدادی از افراد از دستیابی دانشمندان ایرانی به فناوری های پزشکی بود که بعدها کامل تر و پخته تر شد. بنابراین با توجه به این که مشخص بود چه خانواده هایی با چه ویژگی هایی در داستان حضور دارند، چه شخصیت هایی تعریف شده اند و انگیزه های رفتاری شان چیست و روابط میانشان چگونه تعریف شده است، خوشبختانه به مشکلی برنخوردیم. اگرچه در این مجموعه به تاثیرات دوران دفاع مقدس اشاراتی می شود، اما این اشارت بیشتر در سطح فردی است و به نظر می رسد از آن برای هویت بخشی به بعضی از کاراکتر ها بهره گرفته شده است. در واقع با یک اثر انقلابی و دفاع مقدس رو به رو نیستیم. بله، همین طور است. اساسا داستان این سریال هم در زمان حال می گذرد. بنابراین حال و هوای جنگ چندان در مجموعه حضور ندارد. اما دو شخصیت اصلی داستان دو دوست رزمنده اند که در طول قصه به گذشته آنها هم رجوع می شود و ما به شکلی غیرمستقیم با افرادی که بعد از انقلاب در حال فعالیت هستند، شرایط زندگی شان به ویژه با گروه تفحص که به یافتن اجساد شهدا در جبهه ها مشغول هستند، آشنا می شویم و در طی سفری به مناطق جنگی ماجراهای گذشته برای این افراد مرور می شود. به نظرتان استفاده از قالب نمایشی چقدر می تواند به بسط مفاهیم مورد نظر مرکز بسیج سازمان و رواج آن کمک کند؟ به نظرم گذشته از هر چیز قالب نمایشی این داستان باعث می شود تا بیننده با آن همراه شود و لحظاتی را سپری کند که برایش آشناست و انگار قبل تر خودش آنها را تجربه کرده است. بنابراین این مجموعه طیف گسترده ای از مخاطبان را در بر می گیرد. در حالیکه پرداختن به چنین مضامینی در قالب های دیگر نظیر سخنرانی ها یا برنامه های گفت و گو محور در بهترین حالت مخاطبان بسیار کمتری نسبت به آثار نمایشی خواهد داشت. بنابراین با ساده کردن مفاهیم پیچیده در چارچوب نمایش می توان جذابیت بیشتری برای دنبال کردن آن ایجاد کرد. چقدر در بخش انتخاب بازیگران دخالت داشتید و برای این انتخاب ها چه ملاک هایی مورد توجه تان بود؟ در این کار به تطبیق سبک بازی و تکنیک های بازیگران با کاراکترهای موجود در فیلمنامه توجه کردیم و برای انتخاب گروه بازیگران تعامل خوبی با آقای رنجبر، کارگردان مجموعه داشتیم. ضمن اینکه جزئیاتی در نقش ها وجود داشت که باعث می شد تا از کلیشه ها پرهیز کنیم. برای مثال فاطمه گودرزی در نقش مادر محسن خود مشاور و روانشناس است. اما در زندگی شخصی خودش مسائل و مشکلاتی دارد و با دست و پنجه نرم می کند و گاهی اوقات توانایی حل آن ها را ندارد. همین مسئله به نوعی پارادوکس در روند داستان منجر می شود. بنابراین ما با یک مادر به طور مطلق دلسوز و منزه از هر خطا رو به رو نیستیم. حتی در بعضی بخش ها دیگر شخصیت های داستان به او هشدار و تذکر می دهند و در مجموع هر کاراکتر چند لایه شخصیتی دارد. /ص گفتگو از : الهه عليزاده