حجتالاسلام والمسلمین سید اسدالله موسوی عبادی امروز در گفتوگو با خبرنگار گروه استانها باشگاه خبرنگاران در قم با بیان اینکه یکی از قبایلی که در کوفه میزیست «کِنده» بود تصریح کرد: حجر را به سبب اینکه از این قبیله بود، حجر بن عَدی کِندی میگفتند.
وی افزود: ایشان پیش از اسلام به دنیا آمده بود و در نوجوانی همراه برادرش «هانی بن عدی» به حضور پیامبر اسلام (ص) شرفیاب شد و به آیین اسلام گروید و با اینکه در زمان پیامبر از نظر سن و سال جوان بود، از یاران با فضیلت و عالیقدر آن حضرت به شمار میرفت.
محقق مرکز فرهنگ و معارف قرآن کریم ادامه داد: حجر بن عدی پس از افتخار شرفیابی به محضر رسول خدا(ص) و ایمان آوردن به آیین او، پیوسته در راه گسترش این مکتب و دفاع از آن میکوشید. سخنان پیامبر را میشنید و به دیگران میرساند و در فتح شام یکی از سربازان فاتح بود و توانست«مرج عذرا» را فتح کند ضمن اینکه در جنگ «قادسیه» شرکت داشت.
وی در خصوص نقش حجر در حکومت امیر المومنین علی(ع) گفت: حجر پس از رحلت پیامبر(ص) پیوسته در کنار امام علی بود و از یاران خاص و علاقهمندان وفادار امیرمؤمنان محسوب میشد، ولی علاقه او به علی(ع) و جاذبه علی در دل او، مثل سایر علاقهها و مانند سایر جاذبهها نبود، بلکه این پیوند و کشش ورای همه پیوندها و کششهای عادی بود.
موسوی عبادی ادامه داد: حضرت علی(ع) که در زمان خلافت کوتاه مدتش برای استقرار حکومت عادلانه اسلامی نیازمند مردان وارسته و مبارز و حق طلب بود، حجر را عنصری شایسته برای این هدف دید و حجر در اخلاص و فداکاری در راه علی به حدی رسیده بود که در میان یاران علی (ع) نمونه بود.
وی خاطرنشان کرد: او در تمام جنگهایی که در مدت خلافت حضرت امیرمؤمنان علی(ع) پیش آمد، یعنی جنگهای صفین، نهروان و جمل در رکاب حضرت شمشیر زد و در جنگ صفین فرماندهی قبیله خود «کنده» و در جنگ نهروان فرماندهی جناح چپ سپاه حضرت را بر عهده داشت.
محقق مرکز فرهنگ و معارف قرآن کریم در خصوص معرفی حجر در منابع اهل سنت تصریح کرد: اهل سنت به دلیل صحابی بودن حجر را محترم میدانند و از او با لقب حجرالخیر نام میبرند و ابن اثیر در همین خصوص آورده است که «و هو المعروف بحجر الخیر... وفد عَلَی النَّبِیّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ هو و أخوه هانئ، و شهد القادسیة، و کان من فضلاء الصحابة». ( اسد الغابة1/461 دارالفکر).
وی خاطرنشان کرد: کسانی چون ذهبی، ابن اثیر و خود ابن حجر در کتب معتبر تراجم و رجال همانند طبقات ابن سعد، اسدالغابه، اصابه، استیعاب، مستدرک حاکم، سیر اعلام النبلاء، تاریخ ابن کثیر و تاریخ الاسلام ذهبی او را صحابی بزرگ پیامبر میدانند و آن چیزی هم که معلوم است نقش حجر در زمان خلفای نخستین پررنگ و مشخص است.
موسوی عبادی در خصوص دلایل و چگونگی شهادت حجر بن عدی گفت: پس از مرگ مغیره والی کوفه، زیاد بن ابیه به ولایت کوفه منصوب میشود و او که حجر و سوابقش را به خوبی میشناسد به حضور میطلبد و ابتدا با وی به نرمی سخن میگوید و میافزاید که میدانم که با مغیره چه رفتاری داشتی و او تو را تحمل میکرد ولی من مثل او نیستم.
وی اضافه کرد: زیاد همچنین به حجر میگوید که میدانی که زمانی دوستدار علی(ع) و دشمن معاویه بودم اما آن روزگار گذشته و امروز به جای آن دوستی و رابطه با معاویه در دل من است. زبان خود را نگهدار، در خانهات بنشین و هرچه نیاز داشتی بخواه ولی مواظب خودت باش که مبادا کاری کنی که دستم را به خونت بیالایم.
محقق مرکز فرهنگ و معارف قرآن کریم خاطرنشان کرد: حجر و یارانش در مسجد کوفه مینشستند و مراقب اوضاع بودند که یک بار زیاد در سخنرانیاش مکرر از معاویه به عنوان «امیرالمؤمنین» یاد میکند و حجر بن عدی که این لقب را ویژه و شایسته حضرت علی(ع) میداند به زیاد اعتراض کرده و میگوید که دروغ میگویی، چنان نیست. این صحنه بار دیگر تکرار میشود. حجر، مشتی ریگ بر میدارد و به سوی او پرتاب میکند و میگوید دروغ میگویی، لعنت خدا بر تو.
وی بیان داشت: زیاد از منبر پایین میآید و نماز خوانده سپس به قصر بر میگردد، حجر هم به خانهاش میرود که سوارانی از سوی زیاد برای دستگیری یا احضار حجر فرستاده میشوند.
موسوی اضافه کرد: درگیریهایی میان یاران حجر و سواران زیاد در میگیرد ولی حجر حاضر نمیشود که پیش زیاد برود و زیاد این ماجرا را طی نامهای به معاویه گزارش میدهد و معاویه در پاسخ مینویسد که او را دستگیر و به شام بفرست و زیاد نیز وی را دستگیر کرده و به شام میفرستد.
وی بیان داشت: در مجلسی که معاویه درباره آنان تصمیم میگرفت، برخی به وساطت پرداخته و درباره تعدادی از آنان درخواست آزادی میکنند و معاویه شش نفر از آنان را به سبب درخواست شش نفر از یارانش که با آن زندانیان دوستی یا خویشاوندی داشتند بخشیده و دستور آزادیشان را میدهد اما حجر و باقی یارانش را در سرزمین مرج العذراء (منطقهای سرسبز در حدود 20 کیلومتری دمشق) زندانی میکند.
محقق مرکز فرهنگ و معارف قرآن کریم بیان داشت: بارها از حجر و یارانش خواستند که از امیرالمؤمنین علی(ع) بیزاری بجویند تا آزاد شوند ولی آنان زیر باز نرفته و پذیرای شهادت در راه عشق مولا شدند و قبرهایی برای آنان کندند و کفنهایشان را آماده ساختند و حجر میگوید «مثل اینکه کافریم، ما را میکشند و مثل آنکه مسلمانیم، ما را کفن میکنند» آن روز مرج العذراء به خون این شش شهید جاودانه رنگین شد.
/ش