به گزارش
خبرنگار احزاب باشگاه خبرنگاران، "محسن رضایی" در شهریور 1333 و در هنگامه کوچ پائیز عشایر بختیاری در خانوادهای مذهبی و دوستدار اهل بیت (علیهم السلام) به دنیا آمد.
دوران کودکی و نوجوانی را در شهر نفتخیز مسجدسلیمان گذراند و به کمک چند تن از همسالانش، انجمن مذهبی «دین و دانش» را در مسجد جامع چشمه علی بنیان نهاد، پس از به پایان رساندن تحصیلات ابتدایی و بخشی از تحصیلات متوسطه در دبیرستان سینای مسجدسلیمان، با رتبه نهم در آزمون ورودی هنرستان صنعتی شرکت ملی نفت ایران در اهواز پذیرفته شد و در سال 1348 به این شهر رفت و در محله خزعیله یا سچّه ساکن شد.
مبارزه سیاسی فرهنگی با رژیم شاه را از ترم دوم هنرستان صنعتی آغاز کرد و در حالی که خود را برای شرکت در کنکور دانشگاهها آماده میکرد، در رابطه با این فعالیتهای سیاسی توسط ساواک اهواز بازداشت شد و مورد شکنجه و بازجویی قرار گرفت.
در سال 1352 و در 17 سالگی، پس از پنج ماه زندان انفرادی و یک ماه حبس در بند عمومی زندان آخراسفالت اهواز، دور جدیدی از فعالیتهای سیاسی خود را آغاز کرد؛ و توانست همزمان با تکمیل تحصیلات خود در هنرستان صنعتی شرکت ملی نفت ایران، اقدام به گسترش تشکیلات اولیه کرد.
این حرکت روبه رشد پس از برقراری ارتباط با مبارزان شهرهای خرمشهر، دزفول و تهران، منجر به تشکیل یک گروه منسجم با مشی پارتیزانی و چریکی شد که به زودی و با الهام از آیات 172 و 173 سوره مبارکۀ صافّات (انّهم هم المنصورون و انّ جندنا لهم الغالبون)، جمعیت منصورون نامیده شد.
درسال 1353 پس از قبولی در رشته مهندسی مکانیک دانشگاه علم و صنعت به تهران آمد و در محله نارمک ساکن شد.
وي در همین سال ازدواج کرد و در کنار مبارزه و تحصیل دانش، در بخش مهندسی «طراحی پایه» کارخانجات ارج و ایران تایر، مشغول به کار شد.
با شدت گرفتن فشار پلیس سیاسی شاه (ساواک) بر گروههای چریکی، ناچار شد دانشگاه و کار صنعتی را رها کند و زندگی مخفی را در پیش گرفت و در فاصله سالهای 1353 تا 1357 به کادرسازی و گسترش تشکیلات جمعیت منصورون همت گمارد تا شاخههای تشکیلات در 7 استان و 17 شهرستان مهم کشور راه اندازی شود.
در آستانه پیروزی انقلاب و ورود امام خمینی (ره) به میهن، جمعیت منصورون به عنوان بزرگترین گروه چریگی طرفدار حضرت امام (ره) و روحانیت (به همراه گروه توحیدی صف و گروه موحدین) وظیفۀ حفاظت از جان حضرت امام (ره) را برعهده گرفت.
در سال 1358 که به پیشنهاد استاد شهید مرتضی مطهری، 7 گروه مسلح مسلمان با یکدیگر ادغام شدند تا بازوی مسلحی برای حفاظت از انقلاب نوپای اسلامی باشند، وي از سوی گروه منصورون به عضویت شورای مرکزی «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» در آمد.
عضویت وي در این سازمان بیش از 3 ماه به طول نیانجامید و در خرداد 1358 با حمایت حضرت امام(ره) واحد اطلاعات و بررسیهای سیاسی را در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بنیان نهاد و به عضویت شورای فرماندهی سپاه درآمد.
در شهریور 1360 از سوی حضرت امام خمینی(ره) به فرماندهی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (به عنوان پنجمین فرمانده کل سپاه) منصوب شد و در دوران پرافتخار هشت سال دفاع مقدس، فرماندهی سپاه اسلام را برعهده داشت.
در دوره تصدی فرماندهی کل سپاه پاسداران، سازمان رزم سپاه را طرح ریزی کرد و به فرمان حضرت امام(ره)، سپاه را به 3 نیروی زمینی، دریایی و هوایی مجهز کرد و توانست سپاه را در قالب 5 نیرو سازماندهی کند.
در این دوره همچنین اقدام به تأسیس 2 دانشگاه امام حسین (علیه السلام) و بقیه الله (عجل الله فرجه) کرد و به منظور بهره گیری از ظرفیت یگانهای مهندسی سپاه برای کمک به دولت در اجرای طرح های عظیم سازندگی کشور، خود شخصاً فرماندهی قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء را برعهده گرفت.
وی که تحصیلات دانشگاهی خود را در سال 1353 رها کرده بود، پس از برقراری صلح، ضمن تغییر رشته از مهندسی مکانیک به اقتصاد، مقطع کارشناسی را در دانشگاه تهران گذراند.
تحقیق جامع رضايي در مقطع کارشناسی در سال 1371 و در قالب یک کتاب به چاپ رسیده است.
در مقطع کارشناسی ارشد اقتصاد، مطالعات خود را بر روی سیاستهای پولی و بانکی متمرکز کرد و موضوع رسالۀ علمی خود را در این باره برگزید.
در شهریور 1376 پس از قبول استعفای وی توسط رهبر انقلاب، از سوی ایشان به عنوان «دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام» منصوب شد و مطالعات اولیه برای تنظیم سند چشم انداز 20 سالۀ ایران را آغاز کرد.
وی با تکمیل تحصیلات خود در مقطع دکتری اقتصاد دانشگاه تهران، عهده دار مسئولیت ادارۀ کمیسیون اقتصاد کلان مجمع تشخیص مصلحت نظام شد.
رسالۀ دکتری وی که در سال 1379 نگاشته شده، در قالب یک کتاب منتشر شده است.
وی همچنین با پذیرفتن مسئولیت کمیسیونهای تخصصی سند چشم انداز 20 ساله، سیاستهای کلی نظام در جذب سرمایه گذاری خارجی و سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی، کوشیده است تا از تجارب و دیدگاه ژهای مدیریتی و اقتصادی خود برای سیاست گذاری بلندمدت کشور در حوزههای مختلف استفاده کند تا ایران اسلامی به جایگاهی مناسب برای زندگی شایستۀ ایرانیان برسد.
رضايي در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۴ با شعار انتخاباتی "دولت عشق" حضور یافت، اما دو روز پیش از برگزاری انتخابات کنارهگیری خود را اعلام و در بیانیهای که او در آن زمان منتشر کرد، دلیل کناره گیری خود را جلوگیری از پراکندگی آرای مردم در اثر کثرت نامزدها عنوان کرد.
رضایی همچنين یکی از نامزدهای دوره دهم ریاست جمهوری نیز بود وی در بین نامزدهای رسمی انتخابات، آخرین فردی بود که به صحنه وارد شد. رضايی با ایده «دولت ائتلافی» و بصورت مستقل وارد انتخابات شد؛ وی نفر سوم از بین کاندیداهای چهارگانه شد.
وي سرانجام در 14 اسفند ماه 91 در جمع مردم شهرستان ديواندره کانديداتورياش را در انتخابات به صورت رسمي اعلام کرد تا به شايعات پايان دهد.
وي در جمع مردم دیواندره اظهار داشت: پیشنهاد شده بود در تهران کاندیداتوری خود را اعلام، تا از امکانات وسیع رسانهای استفاده کنم اما با اعلام کاندیداتوری در این شهر ، بر رویکردم نسبت به پیشرفت و توسعه همه جانبه کشور و حل مشکلات مردم تاکید میکنم.
مروري بر چند مواضع انتخاباتي رضايي:
هنوز توليد ملي را فتح نكردهايم/ در ايران اسلامي يك فقير هم نبايد باشد
دولت آینده باید وضعیت اقتصادی را سامان بخشد
انتهاي پيام/