دکتر "کوين برت" محقق و اسلام شناس آمريکايي که سابقه حضور به عنوان محقق در برنامه هاي رسانه هاي غربي را نيز در پرونده دارد، به بيان ديدگاه هاي خود در خصوص هدف از جنگ رژيم صهيونيستي با سوريه پرداخته است.

به گزارش سرويس بين‌ الملل باشگاه خبرنگاران به نقل از پرس تي وي؛ دکتر "کوين برت" در پاسخ به پرسشي در خصوص اينکه هدف اسرائيل از تجاوز سريع به خاک سوريه چه مي تواند باشد، مي گويد؛ مقامات اسرائيلي بطور رسمي هدف خود از تجاوز به خاک سوريه را جلوگيري از ورود تجهيزات از خاک سوريه به حزب الله لبنان عنوان کرده اند.

حال اينکه به نظر مي رسد اين ادعا بسيار غير منطقي باشد، چرا که مقامات حزب الله بارها از داشتن زرادخانه هاي موشکي بسيار قوي خود پرده برداشته و به نظر مي رسد که داراي چنان قدرتي باشند که به اسرائيل اجازه اشتباه آنان را در جنگ 33 روزه در سال 2006 را ندهند.

وي در ادامه ديدگاه خود مي گويد؛ بديهي است که اسرائيل در پس اين ادعاها، هدف استراتژيک بسيار مهمتري را دنبال مي کند. آنها با هدف قرار دادن ارگان هاي دولتي در سوريه سعي دارند تا مانع رسيدن ارتش سوريه به پيروزي قريب الوقوع در برابر شورشيان تحت حمايت غربي ها در اين کشور شوند، ضمن آنکه صهيونيست ها با هدف قرار دادن شماري از جنايت ها همچون بيشتر کردن شمار کشته هاي غيرنظامي و گسترش خرابي ها، سعي در تداوم درگيري و ناآرامي ها در خاک سوريه را دارند و در ادامه آن تلاش براي گسترش فرقه گرايي در منطقه خاورميانه براي آنها اهميت ويژه اي دارد.

"برت" در ادامه بياناتش تصريح کرد: نکات فوق در پس پرده موضوعات مطرح شده از سوي بنيامين نتانياهو در مورد علل حمله به خاک سوريه کاملا مشهود است؛ چرا که وي در کنفرانس مطبوعاتي خود اذعان داشت که "پدرم به من آموخته که در قبال مسئوليت بزرگم امنيت اسرائيل را تحکيم بخشيده و آينده وجود آن را تضمين کنم.

با استناد به سخنان مطرح شده در بالا، مي توان چنين نتيجه گرفت که نتانياهو تلويحا خبر از طرحي داد که در آن، صهيونيست ها قصد دارند تا با گسترش فرقه گرايي و جدايي طلبي اقوام در منطقه خاورميانه، کشورهاي حاضر را به باتلاقي از کشورهاي قومي و کوچک تبديل کنند تا با اين کار به قدرت برتر در منطقه تبديل شوند.

حال اينکه تمام اين نقشه ها پشت پرده اي رو نشده از اهداف حمله اسرائيل به خاک سوريه با هدف جلوگيري از ورود سلاح از طريق خاک اين کشور به حزب الله لبنان ادعا شده است.

وي ادامه مي دهد: در صورت وقوع شکست در سوريه، قطعا اسرائيل دو هدف را دنبال خواهد کرد تا به منافع خود دست يابد: يکي آنکه صهيونيست ها ديگر نگران پس دادن بلندي هاي جولان به سوري ها پس از تاراج آن از جنگ مشهور در سال 1976 ميلادي نخواهند بود و ديگري و احتمالا مهمترين سود آنها، سعي در تقسيم کردن خاک سوريه به کشورهاي کوچکتر بوده و ضمن آن تسريع در نزاع قومي و فرقه اي باعث مي شود که درگيري بين فرقه هاي شيعه و سني در سوريه، موجب از همپاشي تماميت ارضي اين کشور شود.

در صورتي که اين زخم بوجود آمده در سوريه کهنه شود، قطعا اين مشکل در منطقه گسترش يافته و قومي گرايي به تمام منطقه خاورميانه سرايت خواهد کرد که نهايتا موجب تشکيل قدرت هاي ضعيف و عاري از توان مقابله قدرت هاي زورگو در منطقه را سبب خواهد شد.

اين اتفاق خوشايند صهيونيست ها و شايد آرزوي آنان باشد که حضور خود را در منطقه مستحکم و پايدار کنند و به آنها اجازه مي دهد تا انگلي خارجي که به تازگي هويت جعلي در منطقه پيدا کرده، به غارت و استعمارش در منطقه تداوم ببخشد.

به بيان ديگر و ساده تر، خاورميانه ضعيف، مريض و بي نظم براي صهيونيست ها خوب بوده و در مقابل خاورميانه اي سالم، پررونق و مستعد، کابوس وحشتناک براي آنها محسوب مي شود.

بنابراين، با بيانات بالا مشخص مي شود که سياست اسرائيل، تحريک جنگ افروزي در خاورميانه و به ويژه سوريه بوده و در اين راه آنها از هر اقدام ممکني براي رسيدن به اهدافشان استفاده مي کنند.

برت در توجيه اقدامات صهيونيست ها مثالي را بر زبان مي آورد؛ تصور کنيد دو کشور در منطقه درگير شوند و در نهايت يکي از آن دو کشور ناچار به پذيرش قطعنامه صلح شود. قطعا صهيونيست ها در چنين موردي سعي مي کنند تا با در نظر گرفتن وضعيت کشور مغلوب، سعي در جلوگيري از پايان منازعه داشته و به هر نحوي جنگ را تداوم بخشند تا ثبات و ناآرامي را در منطقه ترويج داده و با گسترش هرج و مرج سياست هاي خصمانه خود را جلو ببرند.

بيانات گفته شده در بالا را مي توان با ادعاهاي "دنيل پايپز" افراطي صهيونيست-آمريکايي اثبات کرد، جايي که وي مي گويد؛ هنگام منازعه دو کشور، آنها ضرر کمتري براي ما دارند و باعث مي شود تا توجه آنها تنها به حوادث منطقه محدود شود و آنها را از کسب ادعاي پيروزي در نزاع منع کند و به نظر قدرت هاي غربي، مي بايست کشورهائي اين چنين را به بن بستي جنگي سوق دهند و اين کار جز با حمايت از طرف غالبا مغلوب در جنگ رخ نخواهد داد؛ چرا که با حمايت از آن کشور، جنگ تداوم خواهد داشت.

"برت" ادامه مي دهد؛ مهره هاي امپرياليستي_ صهيونيستي پيش از اين از استراتژي گفته شده در بالا استفاده مي کردند که موجب بروز وقايع فجيع انساني شد و بابت آن بهاي سنگيني پرداخته شد.

در سال 1980 ميلادي، صدام حسين ديکتاتور بعثي عراق با حمايت قدرت هاي غربي و صهيونيست وارد منازعه و تجاوز به خاک ايران شد، اما در سال 1982 ميلادي و وقتي ايرانيان توانستند با ضد حمله هاي عجيب خود به پيروزي هاي شگفت انگيزي دست پيدا کنند، غرب به طور قاطعانه از صدام حمايت کرد تا با اين کار، منازعه فوق وارد مرحله اي فرسايشي شود.

اين سياست غربي ها در حمايت از صدام، موجب تداوم جنگ بين ايران و عراق شد که شش سال فاجعه بار را براي مردمان اين دو کشور رقم زد و در طي اين جنگ مقامات غربي از هر تاکتيک و سياستي براي ادامه يافتن اين جنگ استفاده مي کردند تا با اين کار بتوانند از جانب تنش ها در منطقه خاورميانه راضي باشند، ضمن آنکه غربي ها با قراردادن مقادير فراواني از سلاح هاي شيميايي در اختيار رژيم صدام براي استفاده عليه مردم ايران و سربازان آنها، مثالي قوي از حمايت عجيب خود از عراق را اثبات کرده اند.

برت در ادامه ديدگاه هاي خود به اصلي ترين ويژگي اهداف نوين اسرائيل در بر هم زني آرامش منطقه مي پردازد: امروز، استراتژي منسوخ جداسازي و تسخير تغيير جالبي کرده است. آنها پيش از اين از هر روشي براي افزايش تنش و گسترش خشونت بين سکولارها و اسلامگراها در خاورميانه استفاده مي کردند، اما امروزه که غالب کشورهاي منطقه سياست اسلامي را پيش رو گرفته اند، صهيونيست ها از تاکتيک نويني با عنوان افزايش تنش و اختلاف بين شيعه ها و سني ها استفاده مي کنند.

وي تصريح کرد: اکنون بهترين مکان براي وقوع چنين تنشي کشور سوريه است، جايي که از هر دو فرقه شيعه و سني در آن وجود دارد و غالب افراد حاضر در حکومت از شيعيان کشور هستند و در همين حال غالب مخالفان سوري چه از مخالفان افراطي و چه از مخالفان ميانه رو از پيروان اهل سنت در اين کشور هستند.

به همين منظور، صهيونيست ها از تاکتيک مرتبط ساختن جنگ داخلي سوريه به فرقه هاي اسلامي استفاده مي کنند تا با اين سياست بر هرج و مرج و گسترش ناامني در سوريه کمک کنند.

از حرکت هاي تروريستي حاضر در سوريه با نام "تکفيري" که با هويتي غير اسلامي، "وهابي_ سلفي" مشهور هستند، مي توان به عنوان بزرگترين جنبش مورد حمايت از سوي صهيونيست ها اشاره کرد، حال اينکه آنها ادعاي پيروي از اسلام را دارند، اما در واقع هيچکدام از رسوم مورد قبول در اسلام را رعايت نمي کنند.

اما موضوعي که مشخص و بديهي جلوه مي کند، شناخته شدن چهره تکفيري ها در جهان اسلام با عنوان افرادي مرتد از دين است و مسلمانان جهان بارها شاهد اين موضوع بوده اند که آنها بر اصول دين و پيروي از آئين پيامبر اسلام ايستادگي نکرده و تنها خود را به عنوان مسلمانان حقيقي در جهان قبول دارند. حال اينکه دقيقا برخلاف آن چيزي که فکر مي کنند، مورد قبول ديگر مسلمانان است.

برت با تاکيد بر جنبش تکفيري مي گويد؛ قطعا جنبش تکفيري بهترين ابزار براي جنگ افروزي از سوي صهيونيست ها در خاک سوريه است؛ چرا که آنها توانايي اين را دارند که جامعه اي موفق و مناسب براي رشد و ترقي را به سرزميني توام با خشونت و فرقه طلبي و جدايي خواهي تبديل کنند.

در حال حاضر، بهترين چشم انداز صهيونيست ها در خصوص تکفيري ها آن است که؛ تکفيري ها چهره اسلام را بد نشان داده و متعصبان پيرو آنها تمايل دارند تا سر کساني که موافق آنها نيستند را از تنشان جدا کنند و با تبليغ اسلام هراسي صهيونيستي به رسيدن اسرائيل به اهداف شوم خود، کمک شاياني کنند.

از اين حيث، مي توان تفکرات گروهک القاعده را با تکفيري ها منطبق دانسته، جايي که مي توان گفت؛ القاعده نيز تفکري تکفيري را داراست و هويت سازماني مستقلي را از اين جنبش دارا نيست.

اما به هر حال، در پايان اين نقطه نظر مي توان گفت که اين جنبش هاي سني جزئي از استراتژي "اوددينيون" صهيونيست ها در منطقه خاورميانه است تا با طولاني کردن درگيري ها در منطقه، خاورميانه را به منطقه اي ضعيف با کشورهايي ضعيف تبديل کنند.


برچسب ها: اسرائیل ، سوریه ، رسانه ، جنگ
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار