به گزارش
خبرنگار سباست خارجی باشگاه خبرنگاران، " دکتر سوزان اکرم و کوين جانسون " طی یادداشتی به بررسی آزادیهای مدنی قبل از یازده سپتامبر پرداختند که متن آن در ذیل آمده است:
واکنش دولت فدرال به تراژدي يازده سپتامبر 2001 ارتباط نزديک ميان قانون مهاجرت و حقوق مدني در ايالات متحده آمريکا را نشان داد.
از نظر تاريخي غيرشهروندان نسبت به محروميت از حقوق مدني در موضع آسيبپذيرتري قرار دارند به دليل اينکه مجوزهاي قانوني، رفتارهاي شديد دولت با حمايتهاي حداقلي از حقوق غيرشهروندان را که چندان هم بياهميت به نظر نميرسد؛ تشويق ميکنند.
متاسفانه واکنش منفي مردم عليه اعراب و مسلمانان به راحتي مسير تلاشهاي تاريخي دولت آمريکا را براي پنهان نگاه داشتن اختلاف نظرها و سليقهها هموار ميکند.
اين واکنش منفي بسيار نگران کننده است به اين دليل که احتمالا آتش تنفر نژادي، مذهبي و ديگر اختلافات را نسبت به اعراب و مسلمانان شعلهور ميکند که مصداق روشن آن در تاريخ آمريکا توقيف ژاپني تبارها در طول جنگ جهاني دوم بوده است.
اين موضوع بايد در شرايط تاريخي و فضاي قانوني که بعد از يازده سپتامبر اعراب و مسلمانان را آماج حمله قرار داد، درک شود چراکه اين دوره زماني (به دليل سياست عمدي آمريکا) ترس از مسلمانان و اعراب را در زمان بحران توجيه و حمله به آنها را در مقابل ديدگان مردم قابل قبول ميکند.
اقدامات خاص و عام اين دولت همانند بازجوييهاي غيرقابل توجيه اعراب يا مسلمانان صاحب حرف يا بستن حسابهاي بانکي اعراب و مسلمانان یا تيراندازي به سوي موسسات خيريه مسلمانان توسط اف بي آي يا وارد شدن اف بي آي به مساجد به سوي موسسات خيريه مسلمانان توسط اف بي آي يا وارد شدن اف بي آي به مساجد و دانشگاههاي اعراب و مسلمانان يا ثبت ويژه و ديگر نظارتهاي هدفمند اشخاصي که تنها ريشه عرب يا مسلمانان دارند کاملا به يک بخش قابل قبول و پذيرفته شده از جنگ عليه تروريسم تبديل شدهاند.
در حالي که اگر دولت يا ديگران کاتوليکهاي ايرلندي سفيد يا يهوديان يا ديگر اقليتهاي نژادي را به همين شيوه مداوما هدف قرار دهند بدون ترديد با فريادهاي معترضانه براي پروندهسازيهاي مذهبي و نژادي مواجه خواهند شد.
مفسران و تحليلگران اظهار داشتهاند که چه طور برداشتهاي عمومي از اقليتهاي نژادي و ديگر اقليتها بر رفتار آنها براساس قانون تاثير ميگذارد.
با در نظر گرفتن گروههاي اقليت اين واقعيت در مورد اعراب و مسلمانان هم صدق ميکند، همانطور که پروفسور ناستو سايتو به طور خلاصه ميگويد: "آمريکاييها و مسلمانان عرب از نظر "نژادي" تروريست بودهاند، چرا که خارجي، خائن و تقريبا تهديد آميزند، اگرچه ريشه اعراب به خاورميانه منتهي ميشود و ادعا ميکنند که زمينه مذهبي بسيار متفاوتي دارند و مسلمانان از همه جاي دنيا هستند.
اين تمايزها تيره و مبهم هستند و تصاوير منفي درباره اعراب و مسلمانان اغلب به آنها نسبت داده ميشود، همانطور که ابراهيم هوفر از شوراي روابط اسلامي آمريکا خاطر نشان ميکند "کليشههاي رايج درباره ما اين است که ما همه عرب هستيم، ما همه خشن هستيم و ما جنگ مقدس را هدايت ميکنيم ".
چهره ديو ساختن از اعراب و مسلمانان در ايالات متحده با اتخاذ اقدامات قانوني محدود کننده آنها همراه بوده که البته شروع آن به قبل از يازده سپتامبر 2001 برميگردد.
ريشههاي کليشههاي رايج را ميتوان در سالهاي افسانهسازي توسط فيلم و رسانه، نژاد پرستي در شرايط بحرانهاي ملي و تلاش براي کسب حمايت سياسي از سياسست خارجي ايالات متحده آمريکا در خاورميانه جستجو کرد.
حداقل از دهه 1970 قوانين و سياستهاي ايالات متحده براين فرض بنا شدهاند که غيرشهروندان عرب و مسلمان "تروريستهاي بالقوه" هستند، بنابراين اين گروه هدف رفتارهاي خاص آن هم در چارچوب قانون قرار گرفتهاند، حوادث بعد از يازده سپتامبر و هدف حمله قرار گرفتن اعراب و مسلمانان صرفا فصل پاياني از اين دوره تاريخي هستند.
ترسيم اعراب به عنوان تروريستها و متعصبان مذهبيدرست مشابه تنفر نسبت به ديگر اقليتهاي نژادي، تنفر ضد عرب و ضد مسلمان ميتواند به عنوان بخشي از فرآيند پوياي نژاديسازي سياست عمومي در نظر گرفته شود.
نژادي سازي همانطور که در اين جا مورد استفاده قرار گرفته است، به نژاد به عنوان يک ترکيب ناپايدار و غيرمتمرکز از معاني اجتماعي تعبير ميشود که همزمان با مبارزه سياسي تغيير پيدا ميکند.
اين نوع برداشت از نژاد با اين نظريه سنتي که نژاد از نظر بيولوژيکي ثابت است، آغاز ميشود و در عوض شکلگيري نژادي را براي توضيح اين که چطور نژاد در ايالات متحده عمل ميکند، مورد ملاحظه قرار ميدهد.
تعريف نژاد به عنوان فرآيندي که طي آن اختلاف نژادي يک امر اجتماعي و نه بيولوژيکي تلقي ميشود، کمک قابل توجهي به بررسي رفتار اعراب و مسلمانان در ايالات متحده ميکند.
تجربه اين افراد نشان ميدهد نژادي کردن ميتواند آسيب شديدي را به دنبال داشته باشد و اميدوارند که اين فرآيند تغيير کند.
ديوان عالي ايالات متحده با شناسايي اين که نژاد توليد ساختار اجتماعي است، راي داد که گروههاي مختلف ميتوانند نژادي شوند و تبعيض عليه اعراب به عنوان اعضاي يک نژاد متفاوت ميتواند نقض حقوق مدني آنها باشد.
در طول فرآيند نژادي کردن، اعراب و مسلمانان با نژاد متفاوت از سفيدپوستان و ديگر اقليتهاي نژادي در نظر گرفته شدهاند، پروفسور نابل آبراهام، تحليلگر نژادپرستي عليه اعراب و مسلمانان در ايالات متحده، سه روش متمايز را نشان ميدهد که براساس آن نژادي کردن نسبت به اعراب و مسلمانان صورت ميگيرد: با خشونت سياسي توسط گروههاي افراطي، با خشونت بيگانه ستيزي که اعراب و مسلمانان را در سطح محلي مورد هدف قرار ميدهد، با خصومت ناشي از بحرانهاي بينالمللي تاثيرگذار بر ايالات متحده و شهروندان آن، که قانون و اجراي آن نيز بر خصومت نسبت به اعراب و مسلمانان در ايالات متحده نقش مهمي ايفا ميکند.
ادامه دارد...
انتهای پیام/