بر آنیم تا در این مجال، قطعاتی کوتاه و بلند از کتاب وحی را با نگاهی به انعکاس آن در ادبیات پارسی، پیشکش طالبان حق و جوینگان حقیقت کنیم تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.

مجله شبانه باشگاه خبرنگاران،
آیه ۴۵- ۴۶ سوره فرقان

أَلَمْ تَرَ إِلَى رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَلَوْ شَاء لَجَعَلَهُ سَاكِنًا ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَيْهِ دَلِيلًا ﴿۴۵﴾ ثُمَّ قَبَضْنَاهُ إِلَيْنَا قَبْضًا يَسِيرًا ﴿۴۶﴾

آیا ندیده‌ای که پروردگارت چگونه سایه را گسترده است و اگر می‌خواست آن را ساکن قرار می‌داد آنگاه خورشید را بر آن دلیل گردانیدیم (۴۵) سپس آن [سایه] را اندک اندک به سوی خود بازمی‌گیریم (۴۶)

در ادبیات عرفانی فارسی و عربی سایه را به اولیا تفسیر کرده‌اند که آن سایه می‌تواند مردمان را راهبر و دلیل باشد به سوی صاحب سایه که خداست.

کیف مدّ الظّل نقش اولیاست       کاو دلیل نور خورشید خداست
اندر این وادی مرو بی این دلیل       لا اُحِبُّ الافِلین گو چون خلیل   
       رو ز سایه آفتابی را بیاب       دامن شه شمس تبریزی متاب
ره ندانی جانب این سور و عُرس       از ضیاء الحق حسام‌الدین بپرس
  
مثنوی



بنابراین باید دست در دامن صاحب دلی زد که وجودش در زمین سایه خداست؛ و می‌تواند آدمی را از سایه های موهوم که عمری در پی آن می‌دوند و تیرها به هدف می‌زنند و به هیچ دستاوردی نمی‌رسند، به سایه حقیقی که ظِلّ خورشید احدیت است برساند.

نظریه افلاطون و تمثیل غار مبنی بر اینکه عالم سایه است و اصل و حقیقت نیست و ما اگرچه اینجا با سایه‌ها خوشیم اما شوق داریم که به سوی اصل نور باز پریم در ادب پارسی درو نمایه ای مکرر است. در مثنوی مولانا چنین می‌خوانیم:
در فضای غیب مرغی می‌پرد       سایه ای اندر زمین می‌گسترد
     ابلهی صیاد آن سایه شود       می‌دود چندان که بی مایه شود
           تیر اندازد به سوی سایه او       ترکشش خالی شود در جست و جو  
سایه یزدان چو باشد دایه‌اش       وارهاند از خیال و سایه‌اش      
سایه یزدان بود بندهٔ خدا        مرده این عالم و زندهٔ خدا  
جسم سایهٔ سایه سایهٔ دل است       جسم کی اندر خورِ پایهٔ دل است     

برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار