به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران،رئيس جمهور در سفر هفته قبل خود به آذربايجان شرقي ضمن بازديد از مناطق زلزله زده پايان بازسازي اين مناطق را اعلام کرد. با شنيدن خبر پايان بازسازي، گزارشگران روزنامه خراسان به اين مناطق اعزام شده تا گزارش مثبت و رضايت مردم زلزله زده را از پايان بازسازي اطلاع رساني کنند.
اما آنچه با آن مواجه شدند نه تنها به معني پايان بازسازي اين مناطق نبود بلکه نشان مي داد گرچه تعداد زيادي از مردمي که خود از تمکن مالي و توان جسمي مناسبي برخوردار بودند توانسته بودند ساخت خانه هاي مسکوني خود را به پايان برسانند اما متاسفانه هنوز عمده کساني که از بنيه مالي يا جسمي خوبي برخوردار نبودند همچنان در گير و دار ساختمان سازي بوده و در کانکس زندگي مي کردند.
عمده مشکلات مردم دراين مناطق عملکرد نادرست پيمانکاراني بود که در سايه نظارت ضعيف دستگاه هاي اجرايي به خصوص بنياد مسکن انقلاب اسلامي کار ساخت واحدهاي زلزله زده را در آغازين روزهاي فصل سرما نيمه کاره رها کرده بودند و درست پس از اعلام اتمام بازسازي توسط دولت به روستاها بازگشته بودند تا کار ساخت خانه هاي زلزله زدگان را از سرگيرند.
با آنکه نزديک به حدود 70درصد از خانه ها به همت بنياد مسکن و بيش از همه خود اهالي روستا ها تکميل شده است اما نکته حائز اهميت ذکر اين نکته است که باوجود امضاي 21ميليون تومان سفته توسط سرپرستان خانوارخانه ها تنها در مرحله سفت کاري به آنان تحويل ميشود و باقي کارها از قبيل گچ کاري،سيم کشي،لوله کشي و کاشي کاري با هزينه اي نزديک به 4ميليون تومان را بايد روستاييان باهزينه شخصي خود انجام دهند.
اين درحالي است که يک برآورد ساده نشان مي دهد کار ساخت واحدهاي مسکوني اين مناطق تا مرحله سفت کاري چيزي در حدود 12ميليون تومان هزينه در بردارد.با اين شرايط اما خانواده هايي که از تمکن مالي و شرايط جسمي مناسبي برخوردارند کار ساخت منازلشان را به اتمام رسانده اند و کساني هم که از تمکن مالي و توان جسمي مناسبي برخوردارنيستند قادر به تکميل واحدهاي مسکوني خود نيستند و بالاجبار هنوز در کانکس اقامت دارند.خانوادههايي که سرپرستانشان يا سالخورده اند يا از لحاظ جسمي توان کار و فعاليت ندارند.
روستاي دغدغانپس از گذشت نزديک به ۹ ماه از وقوع زلزله و اعلام پايان بازسازي، اولين چيزي که توجه مان را جلب مي کند کانکس هاي قرمز و آبي رنگي است که در گوشه گوشه روستا،زلزله زدگان را در خود جاي داده اند.مرد جواني که همراه پدر پيرش مشغول بسته بندي علوفه براي دامهايشان است،همراهمان مي شود تا از نزديک مراحل بازسازي را نشانمان دهد.
خانه اي که تا نيمه ديوار چيني شده است را نشان مي دهد و مي گويد:اين خانه متعلق به پدرم است.پيمانکاري که وظيفه ساخت خانه را داشت اواخر پاييز کار را نيمه کاره رها کرد و رفت.از پاييز تا به امروز هم کار ماشده مراجعه به ستاد بازسازي مناطق زلزلهزده و تماس گرفتن با پيمانکار،ولي متاسفانه هيچ نتيجهاي نگرفته ايم.تا اينکه سه روز قبل پيمانکار و نيروهايش سرکارشان برگشتند و کار ساخت خانه را شروع کردهاند.
مي پرسم پس چطور تعدادي از خانه ها آماده شده اند و صاحبانش در خانه هاي جديدشان ساکنند؟يکي از ساکنان روستا که مانند خيلي هاي ديگر خانه اش آماده نشده است در جوابم مي گويد:هرکس پول و توان کار داشت خودش کار ساخت خانه اش را انجام داد.البته بنياد مسکن مازندران که کار ساخت خانه هاي اين روستا را برعهده دارد خانه هاي آنها را هم تا مرحله آجر چيني تکميل کرده و تحويلشان داده است.مابقي کارها مانند لوله کشي،کاشي کاري ،برق کاري و گچ کاري به عهده صاحب خانه است.
پيرمرد تکيده اي با زبان آذري از ما مي خواهد تا سري هم به خانه او بزنيم.خبري از خانه نيست و تنها فونداسيون خانه اش انجام شده است. او مي گويد:هيچ کس به دادش نمي رسد.بچههايش شهر هستند و چون اينجا کسي را ندارد و خودش هم توان کار کردن ندارد هنوز اسکلت خانه اش را هم نزده اند.اکثر خانه هاي ساخته شده در روستا نيمه کاره رها شده اند و هنوز هم مشکل سرويس بهداشتي و حمام از مشکلات اصلي مردم است.
در عبور از يکي از کوچه هاي روستا به تابلوي مسجد روستا برمي خوريم ولي خبري از مسجد نيست و هنوز پي مسجد را هم نريخته اند.در مسير حرکتمان تکه زميني خالي جلب توجه ميکند.سراغ صاحبش را که مي گيرم صدايش ميزنند و به جمعمان مي آيد.
پيرمرد ناتواني است که به سختي حرکت ميکند.به زبان ترکي مي گويد:پي کني به عهده صاحب خانه است.هر چه مي گويم پول ندارم لودر بگيرم مي گويند اگر پول نداري با دست بکن.به همين خاطر تمام کارهايم مانده و هنوز پي خانه را هم نزده ام.
روستاي نيچرانشرايط ظاهري خانه هاي روستا به مراتب از روستاي دغدغان بهتر است اما بازهم هستند روستايياني که خانههايشان آماده نيست و خود به همراه زن و فرزندانشان مشغول ساخت خانه هستند.مادر خانواده آجرها را از کنار ديوار مي آورد تا همسرش ديوار حياط را تکميل کند.وقتي از مرد علت آماده نشدن خانه را مي پرسم ميگويد:بازسازي روستاي ما برعهده بنياد مسکن آذربايجان غربي است اما پيمانکاران متعددي براي کار به اين روستا آمدند.
متاسفانه پيمانکاري که وظيفه ساخت منزل ما را داشت پس از ساخت اسکلت کار را رها کرد و رفت.به همين خاطر تصميم گرفتيم خودمان خانه را کامل کنيم.از 119خانواده اي که دراين روستا زندگي مي کنند 38خانواده شرايط ما را دارند ولي ما بقي خانواده ها در خانه هايشان ساکن شده اند.
با اينکه در زمان وقوع زلزله 21ميليون سفته از ما امضا گرفتند و قرار شد خانههايمان را کامل تحويلمان دهند حتي حاضر نيستند ماسه و سيمان و آجر مورد نيازمان را به ما برسانند.تا امروز دو ميليون و 700هزار تومان براي آجر چيني هزينه کردهام و تمام مبالغ را هم خودم پرداخته ام.يکي از همسايهها که مشغول بنايي است به سراغمان مي آيد و مي خواهد تا سقف خانه پدرش که با هر بارندگي آب مي دهد را نگاه کنيم.
پسر کوچکتر خانواده مي گويد :با هر باد شديدي که مي وزد ايزوگام هاي روي پشت بام از جا کنده مي شود.به همين خاطر مي خواهيم سقف را دوباره شيب بندي و ايزوگام کنيم.پدرم هم از دار دنيا 4گوسفند و يک گاو دارد که اگر همه را هم بفروشد نمي تواند هزينه ايزوگام و ديگر کارهاي باقي مانده خانه را بدهد. چيزي که دراين روستا توجه ام را جلب مي کند،آسيب ديدگي ديوار مسجد جامع روستاست که هيچ تغييري نسبت به روزهاي اول نکرده و بازسازي نشده است.در مسجد همچنان بسته است و قابليت استفاده ندارد.
روستاي هفدراناز روستاي نيچران به روستاي هفدران مي رويم.وضعيت دراين روستا هم مانند ديگر روستاهاي مناطق زلزله زده است.پيمانکاران اين روستا هم سه روز پيش به سرکارشان بازگشته اند و کار ساخت خانه هاي نيمه کاره روستا را شروع کرده اند.يکي از بزرگان روستا مي گويد:80درصد از روستاييان در خانه هاي جديدشان ساکن شده اند.
خليل يکي از ساکنين روستا خانه جديدش را نشان مي دهد و ميگويد:فکر نکنيد خانه را به اين شکل تحويلمان دادند.فقط اسکلت فلزي را زدند و ديوارها را چيدند.بقيه کارها مانند سيم کشي و کاشي کاري را خودمان با هزينه شخصي خودمان انجام داديم.
روستاي هيق
روستاي هيق حدفاصل شهرستان هريس و شهرستان ورزقان قرار گرفته،روستايي که هنگام زلزله 100درصد تخريب شده بود و تعدادي هم زير آوار جان داده بودند. اکثريت اهالي روستاي هيق درون خانه هايشان ساکن شده اند اما 42خانواده هم همچنان در کانکس روزشان را شب مي کنند.شرايط ساکنين هيق هم مثل ساير روستاهاست.
بعضي از پيمانکاران کار را اواخر پاييز نيمهکاره رها کرده اند و رفته اند و آنها هم که مانده اند تنها اسکلت فلزي و ديوار ها را زده اند.باقي کارها هم مانده است براي روستاييان.خانههاي اين روستا يا نيمه کاره اند يا تکميل شده اند اما دربين تمام اين خانه ها يکي توجه هر بيننده اي را جلب مي کند.خانه اي که حتي پي آن هم ريخته نشده و تنها گودبرداري اش انجام شده است.مالک خانه مرد معلول 40ساله اي است که هردوپايش از بالاي زانو قطع شده است و به دليل معلوليتش قادر به کار نيست.
با اين حال 4فرزند دارد و تنها محل درآمدش کمک هزينه 60هزار توماني سازمان بهزيستي و يارانه هاي نقدي است.نامش محمد مبصران است و اصرار دارد نامش را بياوريم تا شايد سازماني به کمکش بيايد.محمد به دليل معلوليتش امکان فعاليت ندارد و نتوانسته مانند ديگر اهالي روستا همپاي پيمانکاران کار کند.به همين خاطر حتي پي خانه اش هم کامل نشده و اميدي به اتمام خانه اش هم ندارد.محمد مي گويد:اگر يک موتور سه چرخ داشتم مي رفتم دنبال کارهايم ولي موتور سه چرخم زير آوار ازبين رفت و بهزيستي هم موتور جديد برايم نفرستاد.
روستاي سرند
روستاي سرند آخرين روستايي است که فرصت مي شود تا براي گپ و گفت با ساکنانش سري به آن بزنيم.دهيار روستا به محض ديدن دوربين عکاسمان جلويمان را مي گيرد و سفره دلش را بازمي کند.طالبي که چندين سال سابقه دهياري را دارد مي گويد:137خانواده در سرند زندگي مي کنند.
از اين تعداد خانه هاي 96خانواده آماده شده و روستاييان درخانه هاي جديدشان ساکنند.يکي از مردان روستا به ميان حرف دهيار مي آيد ومي گويد:چه آماده اي؟ فقط اسکلت و ديوار خانه را زدند و رفتند.همه کارهاي خانه را خودمان کرديم. آنهايي هم که از توان مالي کمتري برخوردار بودند هنوز موفق به ساخت و تکميل خانه هايشان نشده اند.دورمان کم کم شلوغ مي شود.عباس يکي از ساکنين سرند است که به شغل معلمي هم مشغول است.
مي گويد:از ما براي21 ميليون تومان وام سفته امضا گرفته اند ولي وقتي جزء به جزء حساب ميکنيم مي بينيم تمام آنچه ستاد بازسازي براي ما انجام داده و هزينه کرده است 13ميليون تومان هم نمي شود.شما که صدايتان به آنها ميرسد بپرسيد 8ميليون باقي مانده کجا هزينه شده است.