![نارنگی و پرتقال میتوانند مانع چاقی شوند؟](/client/themes/fa/main/img/defultpic.png)
به جرئت میتوان گفت، معلمان شاغل در مدارس استثنایی با سختی کار بیشتری نسبت به سایر همکاران خود مواجه هستند اما گویی گرد فراموشی بر نام و شغل آنها نشسته است.
به بهانه هفته معلم به سراغ یکی از معلمان شاغل در مدارس استثنایی رفتهایم که در قالب طرح تلفیقی زحمات بسیاری را برای دو شاگرد خود کشیده است.
بر اساس طرح تلفیقی، دانشآموزان مدارس استثنایی که مشکل جسمی دارند در مدارس عادی مشغول به تحصیل میشوند با این تفاوت که یک معلم استثنایی به عنوان رابط تحصیلی این دانشآموز انتخاب شده و به دانشآموز کمک میکند.
زهرا باقری معلمی است که در قالب این طرح برای موفق شدن دو دانشآموز خود که علاوه بر مشکل جسمی، مشکل ذهنی نیز دارند تلاش بسیاری کرده است.
باقری سخنان خود را این گونه شروع میکند: اینجا یک مدرسه متفاوت است، محصلانی متفاوت، البته نه از جهت فقیر یا غنی بودن این دانش آموزان، بلکه از آن رو که جسم هر یک از این بچه ها اندکی با دیگردانش آموزان متفاوت است و البته گاهی هم ذهن شان مثل ذهن من و تو کار نمی کند، آنها دنیا را از دریچه ای متفاوت از دریچه ذهن درک می کنند و شاید زیباتر از ما آن را می بینند. این کودکان معصوم از هر خانواده ای که باشند، فرزندی از خانواده بزرگ این جامعه اند و همه صرف نظر از طبقه اجتماعی خویش کنار هم می نشینند با دردها، رنجها و مشکلاتی کم و بیش مشترک. در این قبیل مدارس، معلمان نیز متفاوت از دیگر معلمان هستند زیرا این گروه از معلمان متحمل زحماتی مضاعف می شوند تا به دانشآموزانی متفاوت درس بیاموزند.
وی در این زمینه میگوید: هنگامی که این دو دانشآموز پسرم به نامهای علیرضا و فراز از مدارس استثنایی به مدارس عادی منتقل شدند تا در قالب طرح تلفیقی در کنار سایر دانشآموزان درس بخوانند، پذیرش این دو دانشآموز از سوی سایر شاگردان مشکل بودوقتی وارد جمع آنها میشدند مورد اذیت و آزار قرار میگرفتند.
من برای اینکه سایر همکلاسیها این دو دانشآموز را پذیرفته و با آنها دوست شوند تلاش بسیاری کردم به گونهای که در زنگ تفریح به همکلاسیهای این دو دانشآموز میگفتم که اینها به لحاظ جسمی از شما ضعیفتر بوده و نیاز به حمایت و پشتیبانی شما دارند پس با آنها بازی کرده و در ضمن بازی مراقبشان باشید در این صورت پیش معلم امتیاز دارید.
پس از این بود که همکلاسیها نه تنها با این دو دانشآموز بازی میکردند بلکه در راه پله و حیاط مدرسه دائما مراقب آنها بودند تا به زمین نخورند.
باقری ادامه میدهد: در حقیقت من با استفاده از روش بازی درمانی توانستم تا سایر همکلاسیها را با این کودکان دوست کرده و ازسوی دیگر ملاحظه کردم زمانی که در زنگ تفریح این کودکان انرژی خود را تخلیه میکنند در کلاس درس سطح یادگیریشان بالاتر میرود، به یاد دارم این دو دانشآموز وقتی کلاس اول دبستان بودند نمیتوانستند به سرویس بهداشتی بروند که من در این زمینه نیز آنها را کمک میکردم.
برای دانشآموزان استثنایی معلمانی تحت عنوان تلفیقی در نظر گرفته میشود که در برخی ایام هفته خارج از ساعات کلاس درس با دانشآموزان استثنایی به صورت انفرادی کار میکنند؛ بسیاری از کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری،اتکای شدیدی به والدین و معلمان خود دارند، اتکای زیاد این کودکان معمولا به این صورت ظاهر میشود که آنها بیش از حد میخواهند که آنها را یاری و تائید کنند.
ناکامی تحصیلی این کودکان با نیاز فوق العاده آنها به یاری و تائید بیش از حد مرتبط است در چنین شرایطی برای بالابردن اعتماد به نفس کودک باید شرایطی را فراهم کرد که او طعم موفقیت را بچشد.
وی درپاسخ به این سوال که برخی معلمان معتقدندحضور دانشآموز استثنایی در کلاس درس دانش آموزان عادی، انرژی زیادی از معلم میگیرد؛ عنوان میکند: من از سایر معلمان نیز این سوال را پرسیدم که در پاسخ این جواب جالب را شنیدم، بسیاری از شاگردان عادی هستند که بیشتر از دانشآموزان استثنایی ما را اذیت میکنند، وجود معلم تلفیقی و همکاری اولیا در موفقیت تحصیلی این دانشآموزان سهم بسیاری دارد.در کنار هر معلم خوب و دلسوز و حضور معلم تلفیقی، همراهی والدین در پیشرفت تحصیلی دانشآموزان استثنایی نقش مهمی دارد.
خیرین نیز باید با حمایت از دانشآموزان استثنایی که وضع مالی خوبی ندارند به بهبود وضعیت تغذیه و پیشرفت تحصیلی آنها کمک کنند، برخی از والدین و معلمان،بدون آنکه هیچ گونه مزایایی برای کودک معلول در نظر بگیرند از او انتظار دارند که مانند کودکان سالم به کار و کوشش ادامه دهد و بعضی دیگر بیش از اندازه به وی کمک کنند و او را از اعتماد به نفسی که لازمه رشد شخصیت اوست بازمیدارند.
وی در رابطه با حمایت از معلمان شاغل در مدارس استثنایی میگوید:
باید برای معلمان شاغل در مدارس استثنایی و معلمان تلفیقی درصد حقوق بیشتری
نسبت به سایر همکاران درنظر گرفت اما این موضوع اجرا نمیشود.
بنده 30 سال به عنوان مربی بهداشت در مدارس کار میکردم و هم اکنون 3 سال
است در مدرسهای در منطقه یوسف آباد به صورت عام المنفعه برای کودکان
استثنایی کار میکنم. زمانی که به عنوان معلم پژوهشگر مورد تقدیر قرار
گرفتم سخنان بسیاری را در رابطه با حمایت از پژوهشهای شنیدم اما از سوی
وزارت آموزش و پرورش برای کاربردی شدن پژوهشهایم هیچ حمایتی صورت نگرفت.