نویسنده "سووشون" در بخشی از وصیت نامه اش خطاب به نویسندگان و هنرمندان آورده که باید از ذهنت آب تازه بیرون بکشی، نه آب توی جوی مانده را، باید تازه شد نو نو شد.

باشگاه خبرنگاران_ "سیمین دانشور" که روز هشتم اردیبهشت ماه سال 1300 و در بستر خانواده‌ای استوار بر پایه عشق محمد علی دانشور و قمرالسلطنه متولد شده در جریان بازگشت از یک سفر خانوادگی به واسطه همنشینی با "جلال آل احمد" در یک اتوبوس مسافرتی با نویسنده "خسی در میقات" آشنا شد.
پس از مدتی با وی ازدواج کرده و خانه عشق خود را بر سر قله های ادبیات فارسی ساخت خانه‌ای که هرگز شاهد تکامل خانواده به معنای طنین اندازی صدای آهنگین یک کودک پرورش یافته در بطن مادر نبود.
سیمین که هرگز در خانه مادری دست به آشپزی نزده بود در خانه جلال نیز اجباری برای این کار نداشت، عاقبت زندگی آل احمد با تلالو چشمان خواهرزاده سیمین به روشنایی گرایید کودکی که مادر را از دست داده و محتاج دستان پر محبت مادر ناکامی چون سیمین است.
گاه سیمین را مادر آثاری چون "آتش خاموش" "شهری چون بهشت" می‌نامند اما سیمین به راستی مادر دختری شکسته دل از ظلم ناخودآگاه زمانه بود، دختری که از رتیل دوران خود نیشی به عمق تمامی زندگی خود خورده و چشم به دستان خاله بسته است.
سیمین در جوانی "جلال آل احمد" را از دست داد اما به امید دختر خوانده اش چون کوه استوار ماند.
دانشور که دانشوری را سرمشق شب های تار زندگیش تعریف کرده بود سرانجام در هجدهم اسفندماه سال 1390 و پس از برجای گذاشتن آثاری با  عناوین "آتش خاموش"، "شهری چون بهشت"، "به کی سلام کنم"، "پرنده های مهاجر"، "سووشون"، "جزیره سرگردانی"، "ساربان سرگردان"، "کوه سرگردان"، "سرباز شکلاتی"، "دشمنان"، "بنال وطن"، "داغ ننگ"، "ماه عسل آفتابی"، "غروب جلال"، "شاهکارهای فرش ایران"، "راهنمای صنایع ایران"، "ذن بودیسم" و "مبانی استستیک" روی در نقاب خاک کشید.
گفتنی است که کسی بر مبنای بخشی از وصیت نامه دانشور که گفته بود در مرگ من نه سیاه بپوشیدو نه مراسم عزا برپا دارن کسی مشکی نپوشید.
خاطرنشان می شود که سیمین در صورت امکانی که خودش در وصیت نامه آورده با توافق دوستان در قطعه هنرمندان واقع در بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
خانه وی نیز پس از جنجال ها و کشمکش های فراوان خانه ای برای گردآمدن نویسندگان شد و خواسته اش نیز جوابی درخور  خود یافت.
نویسنده "سووشون" در بخشی از وصیت نامه اش خطاب به نویسندگان و هنرمندان آورده که باید از ذهنت آب تازه بیرون بکشی، نه آب توی جوی مانده را، باید تازه شد نو نو شد، باید مدام تکامل یافت، باید مدام تحول یافت به همه نویسندگان این وصیت را می کنم که باید دم به دم نوشد، تحول و تکامل یافت اگر دیدی تمام شده  ای رها کن./ص

يادداشت از : نسرین خدایاری
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.