به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران به نقل از روزنامه گاردين ؛ نويسنده با انتقاد از دولت آمريكا مبني بر پرداختن بيش از حد به حادثه بمبگذاري بوستون در مقايسه با حوادث تيراندازي اي كه در آن كشور انجام مي شود مي افزايد "ظرف مدت دو سال گذشته دولت آمريكا با خشونت هايي شديدتر از حادثه انفجار بوستون مواجه بوده است.
در اثر اولين حادثه تيراندازي در سال گذشته ميلادي 19 نفر مورد حمله قرار گرفتند كه شش نفر آنان كشته شدند. در حادثه تيراندازي در سالن نمايش فيلم توسط "جيمز هولمز" نيز 70 نفر مجروح شدند كه 12 نفر از آنان كشته شدند. همچنين در حادثه تيراندازي مدرسه "سندي هوك" كه توسط "آدام لانزا" انجام شد نيز 26 نفر مضروب و كشته شدند كه 20 نفر از آنان كودك بودند.
نكته جالب توجه آنست كه در اين حوادث با اين حجم از ميزان تلفات رسانه هاي آمريكايي به هيچ وجه از واژه "تروريسم" براي آن استفاده نكردند در حاليكه در اثر آن حوادث بسياري از افراد بيگناه جان خود را از دست داده اند در واقع اين حوادث همگي مصداق جرايم تروريستي بودند. پيش تر نيز همين رويه در آمريكا ادامه داشته است.
يك دهه پيش دو آمريكايي به نام هاي "اريك هريس" و "ديلان كلبولد" در اقدامي تروريستي از اسلحه و بمب استفاده كردند و از اين طريق 12 دانش آموز و يك معلم را به قتل رساندن اما هيچ رسانه اي در آمريكا اقدام آنان را مصداق "تروريسم" نخواند."
نويسنده با اشاره به اين موضوع كه "تروريستي" خواندن حادثه بمبگذاري بوستون توسط رسانه هاي آمريكايي هدفمند بوده است مي افزايد "در مورد حادثه بمبگذاري بوستون از ابتدا جو منفي حاكم شد و پس از اعلام هويت مظنونين اين حادثه مقامات و رسانه هاي آمريكايي آن را مصداق "تروريسم" خواندند.
در همين راستا "باراك اوباما" رييس جمهور آمريكا گفت در حال تحقيق پيرامون اين اقدام "تروريستي" هستيم و سپس افزود "در روز دوشنبه در اثر اقدامي تروريستي چندين نفر مجروح شدند و سه نفر نيز در اثر حادثه بمبگذاري بوستون جان خود را از دست دادند." با اين حال هيچ گونه شواهدي وجود نداشتند كه ثابت كنند دو مظنون اين حادثه با گروهي تروريستي ارتباط داشته اند. در مورد انگيزه آنان نيز تاكنون هيچ گونه شواهدي ارايه نشده است. در سخنان اوباما نيز مي توان اين مسئله را ديد. پس از بازداشت "جوهر تسارنايف" در شب جمعه اوباما اظهار داشت كه "هنوز سوال بي پاسخي در اين باره وجود دارد. ما هنوز نمي دانيم كه اين دو مرد جوان چرا چنين اقدامي را انجام داده اند و يا چه گروه و كشوري احتمالي از آنان حمايت كرده اند."
نويسنده در ادامه مي افزايد كه مقامات و رسانه هاي آمريكايي در اقدامي "غير اخلاقي" اين مظنون بازداشت شده را متهم به ارتكاب اقدامي "تروريستي" نموده اند و در اين باره مي افزايد "واقعيت آنست كه دادگاهي براي "جوهر تسارنايف" مظنون اين پرونده برگزار نشده است.
پس وي بدون ارايه مدركي قانع كننده بيگناه است. اين مقامات دولتي و رسانه هاي آمريكايي هستند كه وي را مجرم معرفي كرده اند زيرا او در روندي قانوني به اين جرم متهم نشده است. همگي مي دانيم كه اين دو فرد مظنون مسلمان بوده اند. قطعا بدين خاطر است كه آمريكايي ها اين دو برادر را تروريست معرفي مي كنند اما آمريكايي هايي كه حوادث تيراندازي مرگباري چون حادثه كانتيكت را آفريده اند را تروريست نمي خوانند. براستي مشخص نيست كه انگيزه آنان چه بوده است شايد اين دو برادر انگيزه اي سياسي و يا مذهبي نداشته اند و تنها بدليل به حاشيه رانده شدن از اجتماع و يا بدليل مشكلات ديگري به اين اقدام مبادرت ورزيده باشند. آيا تا زماني كه انگيزه اصلي آنان مشخص نشده مي توان آنها را تروريست ناميد (؟) آيا بدون شناسايي انگيزه يك عمل مي توان آن را تروريستي خواند(؟)"