يکي از پژوهشگران دانشگاه هاروارد در مقاله اي تحت عنوان "آمريكا حامي شماره يك تروريسم" كه در پايگاه خبري و تحليلي "اينفورميشن كليرينگ هاوس" منتشر شده است با اشاره به معيارهاي دوگانه دولت آمريكا در قبال تروريسم به ادامه پروژه "اسلام هراسي" توسط رسانه هاي آمريكايي اشاره مي كند.

به گزارش سرويس بين‌ الملل باشگاه خبرنگاران به نقل از اينفورميشن كليرينگ هاوس،"گاريكائي چنگو" با اشاره به مواضع دوگانه دولت آمريكا در مورد مقوله "تروريسم" مي افزايد "از ديد دولت آمريكا همانگونه كه ديكتاتورهاي جهان به خوب و بد تقسيم مي شوند تروريست ها نيز به دو دسته خوب و بد تقسيم مي شوند. القاعده در عراق از ديد واشنگتن تروريست هاي "بد" قلمداد مي شوند اما در سوي ديگر آمريكا "القاعده" در سوريه را در دسته تروريست هاي "خوب" قرار مي دهد. از ديد واشنگتن "القاعده" در مالي بد است اما در ليبي خوب. نحوه انعكاس اخبار مرتبط با تروريسم نيز در آمريكا از همين معياري دوگانه پيروي مي كنند. در همان روزي كه حادثه بمبگذاري بوستون روي داد در عراق نيز حوادث تروريستي در جريان بود كه در اثر آن 75 نفر كشته و بيش از 250 نفر در جريان سلسله انفجارهايي كه بر اثر بمبگذاري خودرو روي داد جان خود را از دست دادند. در همان زمان القاعده در عراق مسئوليت اين حمله تروريستي را پذيرفت . در همين حال رسانه هاي آمريكايي و سياستمداران آن كشور مدعي بودند كه انفجار بوستون از سوي نيروهاي اسلامگرا انجام شده است. اما واقعيت آنست كه گزارش هاي پليس فدرال آمريكا نيز نشان مي دهد  تنها 6 درصد از حملات تروريستي انجام شده در خاك آمريكا توسط مسلمانان بوده است. در واقع، واقعيت آنست كه صهيونيست ها بيش از هر مسلماني در آمريكا در طول سه دهه گذشته مرتكب اقدامات تروريستي شده اند. با اين حال رسانه هاي آمريكايي تنها تمايل دارند كه دومي را انعكاس دهند. مسلمانان 1 درصد از جمعيت كل كشور آمريكا را تشكيل مي دهند اما 13 درصد از قربانيان اقدامات تبهكارانه اي هستند كه از سوي سايرين و با انگيزه هاي "اسلام ستيزانه" انجام مي شوند. آشكار است كه مسلمانان در داخل و خارج آمريكا قربانيان اصلي اقدامات تروريستي هستند. با اين وجود رسانه هاي غربي تنها علاقه دارند  قربانيان غربي را بعنوان كشته شدگان اصلي حوادث تروريستي معرفي نمايند. 
سياست دولت آمريكا همواره حمايت از تروريست هايي بوده كه به عقايد افراطي متمايل بوده اند. اين سياست از دوران جنگ سرد جريان داشته است. در آن زمان جهان به دو قطب تقسيم شده بود در سويي اتحاد جماهير شوروي، كشورهاي جهان سوم و كشورهاي مستقل و در سوي ديگر كشورهاي غربي و تروريست هاي افراطي قرار داشتند. آمريكا از اين تروريست ها براي مبارزه با نيروهاي شوروي استفاده مي كرد. رييس آژانس امنيت ملي دولت آمريكا در دوره رياست جمهوري "رونالد ريگان" پيش تر اعتراف كرده بود كه دولت آمريكا خود اصلي ترين دولتي بوده است كه از "تروريسم" بعنوان يك ابزار استفاده کرده است و قانونگذاران آمريكايي نيز اذعان دارند كه آن كشور نقض كننده قوانين ضد تروريستي بوده است." 
نويسنده در ادامه با اشاره به اين موضوع كه گروه "القاعده" و اعضاي آن دست پروده دولت آمريكا بوده اند مي افزايد "نبايستي فراموش كنيم كه "بن لادن" رهبر القاعده نيز خود تحت تعليم سازمان جاسوسي آمريكا (سيا) بوده است و از سوي آن سازمان مورد حمايت مالي قرار گرفته است. "رابين كوك" وزير امور خارجه پيشين انگليس در اين باره اعتراف كرده بود كه براساس شواهدي كه وجود دارند مي توان نشان داد  سيا از تروريست ها در افغانستان حمايت كرده است. روابط آمريكا با القاعده همواره رابطه اي همراه با عشق و نفرت بوده است. در هر زمان بسته به اينكه اقدامات آنان تا چه حد در راستاي منافع آمريكا بوده و يا نبوده است دولت آمريكا نيز از اين گروهها حمايت كرده و يا اينكه در قبال آنان موضعي خصمانه اتخاذ كرده است و اعضاي اين گروهها را از طريق پهپادها مورد هدف قرار داده است. نظاميان آمريكا در حملات پهپادي به اصطلاح "ضد تروريستي" خود در يك دهه گذشته دست كم 4700 نفر را به قتل رسانده اند. واقعيت آنست كه اقدامات ضد تروريستي دولت آمريكا به افزايش تروريست ها انجاميده است. اين امرنشان از شكست دولت آمريكا در اقدامات به اصطلاح ضد تروريستي اش دارد. علاوه بر ميزان تلفاتي كه اقدامات تروريستي آمريكايي ها در برداشته است اين دسته از اقدامات باعث تحميل هزينه هاي بسياري نيز بر مردم آمريكا شده اند. يكي از اين تبعات را مي توان افزايش فعاليت كارخانه هاي اسلحه سازي آمريكا دانست و همچنين رشد فعاليت راستگرايان افراطي در آن كشور نيز يكي از آثار منفي اين اقدامات بوده است." 
نويسنده در بخش پاياني مقاله اشاره مي كند كه اقدامات به اصطلاح "ضد تروريستي" آمريكا بيشتر سبب افزايش "نظامي گري" دولت آمريكا شده است "اقدامات آمريكا در به اصطلاح مبارزه عليه "تروريسم" مورد پسند روساي صنايع اسلحه سازي آن كشور هستند. دولت آمريكا در جريان تجاوز نظامي عليه عراق از پايگاه هاي نظامي در عربستان سعودي، كويت، بحرين، قطر، عمان و امارات استفاده كرد. نظاميان آمريكا در جريان بمباران يوگسلاوي از پايگاههاي نظامي در مجارستان، مقدونيه، بوسني، كرواسي، كوزوو و آلباني استفاده كردند. در بمباران افغانستان توسط آمريكا نيز نيروهاي نظامي آمريكايي از پايگاههاي نظامي شان در پاكستان، قزاقستان، ازبكستان و تاجيكستان استفاده كردند. همچون دوران امپراتوري روم باستان و "بربريت" جاري در آن زمان، واشنگتن نيز توسعه طلبي و سلطه جويي خود را به بهانه مبارزه عليه تروريسم دنبال مي كند. سه عامل اساسي باعث سقوط هر امپراتوري اي از جمله امپراتوري آمريكا خواهند شد: كاهش شديد پول، افزايش نظامي فاجعه بار و از دست دادن اعتماد به نفس كه هر سه آنها در آمريكاي كنوني مشاهده مي شوند."  










اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار