به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران به نقل از پرس تي وي، شاخص ترين ويژگي سيستم مالياتي آمريكا بار مالياتي ناچيز بر ثروتمندان است از سوي برنده جايزه نوبل اقتصاد مورد نكوهش قرار گرفت. به عقيده جوزف استیگلیتز اين نظام براي هر كس خوب نباشد براي ثروتمندان عالي است.
در مقاله "جوزف استیگلیتز" اين چنين آمده است: اقتصادانان آمريكايي شديدا تجربه آمريكا در كاهش ماليات ها بر خلاف درآمد افراد، ماليات كمتر براي درآمد هاي بالاتر براي تمام قشر هاي جامعه يا همان "تئوري كاهشي" مورد انتقاد قرار مي دهند. مقايسه كلي در سراسر آمريكا نشان مي دهد اقتصاد هاي پيشرفته مانند آلمان، عموما با بستن ماليات بيشتر بر ثروتمندان نرخ رشد بالاتري را تجربه مي كنند. چراكه ماليات انان نظام سرمايه داري رانت خوار را توربو شارژ مي كند.
از ياد نبريم قرار بود نرخ مالياتي و كوشش بسيار، ذخاير مالي را افزايش داده و اقتصاد را شكوفا سازد. اما اين طور نشد. در عوض پس از دومين سري از برنامه كاهش ماليات هاي سود سهام و سود سرمايه رئيس جمهور پيشين "جرج بوش"در سال 2003 ، نرخ پس انداز خانوار هاي آمريكايي نزديك به صفر رسيد. تنها پيامد كاهش ماليات افزايش اجاره بها بود كه منجر به كاهش رشد اقتصادي و افزايش اختلاف طبقاتي در جامعه آمريكا شد. اين الگويي است كه در سرتاسرجهان مشاهده مي شود. برخلاف هشدار كسانيكه خواهان حفظ منافع خود بودند، كشورهايي كه ماليات خود را افزايش داده اند شاهد رشد كمتري نبوده اند. گواه ديگري بر اين مطلب در آمريكا يافت مي شود: اگر تلاش ها در نظام مالياتي پاسخ مي داد همه مردم آمريكا از آن بهره مند مي شدند. اگر صاحبان خانه با افزايش نرخ اجاره بها ثروتمندتر شدند اين باقي مردم (اجاره نشين ها) هستند كه فقير تر گشتند. اين نتيجه سياست هاي غلط آمريكا است طبقه فقير و متوسط جامعه در ركود يا ورشكستگي اقتصادي به س خواهند برد.
استیگلیتز با ارائه خلاصه اي از چگونگي بهره مندي ثروتممندان از اين سيستم آن را اينگونه توضيح مي دهد:
400 ثروتمند پرداخت كننده ماليات با متوسط نرخ در آمد 200 ميليون دلار بر كمتر از 20 درصد از درآمد خود را ماليات پرداخت مي كنند بسيار كمتر از ميليونر هايي كه 25% از درامد هاي خود را به عنوان ماليات به دولت پرداخت مي كنند. اين آمار در سال 2009 به كمتر 15% براي 400 ثروتمند امريكا رسيد!
غول هاي ثروتمند آمريكا تنها براي 20% از در آمد هاي خود ماليات پرداخت مي كنند و جاي تعجب نيست كه اين افراد تنها 1% جمعيت آمريكا را تشكيل مي دهند در حاليكه 40% ثروت جهان را در اختيار دارند.
استیگلیتز اشاره مي كند كه نه تنها نرخ ماليات دريافتي از ثروتمندان بسيار پايين است بلكه سطح درآمد دريافتي آنان بالاتر از ديگر كشور ها بالاتر است.
اين اقتصادان در ادامه مي نويسد: برخي از سرمايه داران "وال استريت" قادرند كه ماليات هاي پايين تري بر سود سرمایه نرخ مالیات بر درآمد را كه از مدیریت دارایی های صندوق های سهام خصوصی و صندوق های تامینی بدست مي آورند، پرداخت نمايند. اما چرا اين تفاوت وجود دارد؟ به اين دليل كه سرمايه داران خود را عنصري حياتي براي اقتصاد كشور مي دانند. در حاليكه پزشكان وكلا معلمان و ديگر اعضاي جامعه نيز نقش مهمي را در جامعه پيچيده آمريكا ايفا مي كنند . سرمايه داران خود را در توليد مشاغل مهم مي دانند. اما در واقع بسياري از ادارات سهام خصوصي كه از روزنه بهره ها سود برده اند بسياري از مشاغل را نيز از بين برده اند. آنها در بازسازي شركت ها با استفاده از كاهش نيروي كار و انتقال مشاغل به خارج از كشور سود برده اند.
در انتها مقاله را اين گونه به پايان مي برد: لازم نيست مسائل به اين شكل پيش روند. مي توانيم سيستم مالياتي ساده تري بدون هيچ گونه تحريفي داشته باشيم. جامعه اي كه در آن دريافت كنندگان كوپن و كارگران به يك ميزان، كارمندان اداره و پزشكان به يك ميزان، مخترعين و محقيقان و ايده پردازان به يك ميزان ماليات پرداخت مي كنند. سيستم مالياتي كه تلاش و كوشش را ارج مي نهد و كارهاي ناشايستي همچون مسائل مالي، دزدي، قمار و آلودگي را مزموم مي داند.